امروز نهم ماه محرم روز تاسوعا ، منتسب به غیرت و ساقی دشت کربلا ، حضرت ابوالفضل عباس (ع) است.
بزرگداشت شهادت بزرگ مردی است که با گذشت بیش از هزار و چهار صد سال هنوز تاریخ ، روشن از کرامت های اوست و نام او با وفا و جوانمردی همراه است.
آن سردار فداکار با لبی تشنه و جگری سوخته پا به فرات گذاشت اما جوانمردی و وفایش نگذاشت که او آب بنوشد و امام و اهل بیت (ع) تشنه کام باشند و لب تشنه از فرات بیرون آمد تا آب را به کودکان برساند.
دستان ابوالفضل (ع) علم شد و این دستها برای آزادگان جهان علم گشت و عباس (ع) آموزگار مردانگی شد.
آری امروز تاسوعای حسینی است و مردم با برپايي مراسم هاي سينه زني و زنجير زني در عزاداري سرور و سالار شهيدان دوعالم بر سر و سينه مي زنند و برخی با دادن چاي به عزاداران آرام و بي صدا به ياد تشنه لبان صحراي كربلا مي گريند.
كودكي كه هنوز چند بهار ازعمرش نگذشته و پيرزني كه سالهاي زيادي از عمرش را سپري كرده است در كنار هم مي گريند.
نمي دانم اين چه عشقي است كه همه را شيدا كرده و اشك ها را بر ديدگان جاري نموده است ، آن طرفتر در وسط ميدان شهر، تنها ساعت اين ميدان نيز گويي كه در برابر خيل مشتاقان اين بزرگ مرد تاريخ سر تعظيم فرود آرده و به نشانهي احترام از حركت باز ايستاده است.
و آن يكي در انتهاي هيات با پاهاي برهنه به سوي حرم دوست در حركت است و گاه گاهي هم زير لب با ديگر عزاداران همنوا مي شود و يا حسين ياحسين گويان به راهش ادامه مي دهد.
اكنون ساعتي به ظهر باقي نمانده و ديگر در خيابانهاي منتهي به حرم مطهرثامن الحجج علي ابن موسي الرضا(ع) جاي سوزن انداختن نيست و مملو از جمعيت است و چشمها ياري نمي كند كه انتهاي اين خيل عظيم را رؤيت كني.
در كنار خيابانها عده اي از جوانان با بر پايي ايستگاههاي توزيع چاي صلواتي اندكي از خستگي عزاداران را مي كاهند و عطش آنان را بر طرف مي كنند و كودكي هم كه پيشاني بندي سبز با عبارت يا حسين (ع) بر پيشاني دارد در آغوش مادر آرام گرفته و نگاهش را به پرچم هاي الواني كه در وزش ملايم نسيم به حركت در مي آيند، دوخته است.
و اكنون ديگر زبان را ياراي گفتن اين همه عظمت و حضور دوستداران حسين (ع) و يارانش نيست و تنها مي توان گفت كه سلام بر حسين(ع) و ياران با وفايش.
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
نظرسنجی
مطالب سایت درچه سطحی مشاهده نمودید؟
آمار سایت