سرمايه انساني يکي از مهترين عوامل توسعه و پيشرفت جامعه به شمار ميآيد; زيرا عامل اصلي در بهره برداري درست از منابع و امکانات و بالا بردن بازده و عملکرد است، بر توسعه و پيشرفت کشور تأثير سازنده دارد و ميتواند کارگزار و عامل تغيير و تحول اجتماعي باشد.
به گزارش پایگاه خبری «تازه»، درواقع سرمايه انساني هر کشور ثروت اصلي آن کشور است و از اين ديدگاه، دانشجويان، متخصصين و تحصيلکردگان مهمترين سرمايه کشور محسوب ميشوند. اما از جمله مسائلي که برخي جوامع، به ويژه کشورهاي در حال توسعه با آن روبرو هستند مساله مهاجرت نخبگان به خارج از کشور است که آن را پديده «فرار مغزها» (brain drain) ناميدهاند و کشور ما، نيز از آن آسيب ديده است.
شايد اغراق آميز نباشد که گفته شود بسياري از پيشرفتهاي برخي کشورها، از جمله آمريکا و کانادا به سبب جذب مغزهاي جهان سومي بوده است و اروپا به اين نتيجه رسيده است که براي جذب مغزها از جهان سوم؛ بايد مانند آمريکا و کانادا عمل کرد. در واقع فرار مغزها فرآيندي است که بر محمل يک رابطه نا متعادل بين کشورهاي صنعتي پيشرفته و کشورهاي کمتر توسعه يافته جهان سوم شکل ميگيرد و طي آن نيروي انساني پرورده و نخبه از کشورهاي کمتر توسعه يافته به کشورهاي صنعتي ثروتمند توسعه يافته تر منتقل ميشود و نتيجه نهايي اين فرآيند به سود خالص کشورهاي صنعتي وزيان خالص کشورهاي جهان سوم است. فريفتن نخبگان و جذب سرمايههاي انساني که از مهمترين سرمايههاي اقتصادي به شمار ميروند شيوه جديد استعمار علمي ـ فرهنگي است. به گفته يک مقام آگاه که در نتيجه مهاجرتهاي دانشجويي کشورکانادا سالانه 40 ميليارددلار درآمد مشاورهاي کسب کرده است. اين کشور با به دست آوردن طرحهاي دانشجويان دکتراي کشورهايي نظير ايران و فروش مجدد اين طرحها به اين درآمد هنگفت دست يافتهاند.
اصطلاح فرار مغزها از کجا آمده؟!
اصطلاح «فرار مغزها» را براي نخستين بار انگليسيها به کار بردند. فرار مغزها ريشه در روابط تاريخي آمريکا و انگلستان داشته و بيانگر انگيزش مهندسها و پزشکان انگليسي براي مهاجرت به آمريکا، با هدف کسب درآمد بيشتر و دستيابي به محيط کار مناسبتر در کوچ گاه بوده است. يادآوري ميکنیم که مفهوم اين واژه در بيشتر زبانهاي اروپايي گوياي معناي به سوي خود کشيدن و جذب مغزهاي پرورده است. در حالي که معادل فارسي اين اصطلاح، مفهوم فرار کردن و دفع را با خود دارد. برخي از نويسندگان مصري با عبارت دزدي مغرها از آن نام ميبرند. بنابراين با اين که کوچ نيروي انساني ورزيده و پرورده از جايي به جاي ديگر واقعيت واحدي است، تحليل گران ساکن مناطق توسعه يافته و قدرتمند، اين حرکت را جذب به درون مرزهاي خود تلقي ميکنند، و صاحبنظران ساکن در کشورهاي موسوم به جهان سوم و کمتر توسعه يافته، آن را نوعي دفع از اقامتگاه خود ميدانند.
فرار مغزها به عنوان يک آسيب اجتماعي مختص کشورهاي جهان سوم، بيش از يک ربع قرن است که جوانان جهان سومی را نيز به دام خود گرفتار کرده است. اين عارضه که از منظر آسيب شناسان به نوعي استثمار شدگي کشورهاي جهان سوم، توسط کشورهاي توسعه يافته محسوب ميشود به عنوان مخربترين بحران اجتماعي شناخته و تعريف شده است.
ایران و فرار مغزها:
ايران از نظر فرار مغزها در صدر کشورهاي جهان قرار دارد. طبق آمار صندوق بين المللي پول، سالانه بين 150 تا 180 هزار نفر از ايرانيان تحصيل کرده براي خروج از ايران اقدام ميکنند و ايران از نظر فرار مغزها در بين 91 کشور در حال توسعه و توسعه نيافته جهان مقام اول را از آن خود کرده است. خروج سالانه 150 تا 180 هزار ايراني با تحصيلات عالي از اين کشور معادل خروج50 ميليارد دلار سرمايه ساليانه از اين کشور است. طبق آمار منتشره از سازمانها و نهادهاي دولتي مثل هفته نامه سازمان مديريت و برنامه ريزي، 90 از 125 دانش آموزي که در سه سال گذشته در المپيادهاي جهاني رتبه کسب کردهاند، هم اکنون در دانشگاههاي آمريکا تحصيل ميکنند. بسياري از آنان هرگز به ايران جهت زندگي دائم باز نميگردند. گزارش صندوق بين المللي پول در ادامه افزوده است که بيش از 15درصد سرمايههاي انساني ايران به آمريکا و 25درصد به کشورهاي عضو سازمان توسعه و همکاري اقتصادي اروپا مهاجرت ميکنند.
فرصتهاي بهتر تحصيلاتي از عوامل اصلي مهاجرت دانشجويان ايراني به خارج از کشور است. مسئله فرار مغزها و مهاجرت متخصصين و نخبگان به ديگر کشورها تا کنون به طور اساسي و زيربنايي مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار نگرفته است. در اين ميان عوامل و مسائل زيادي چه از نظر سياسي، اقتصادي، اجتماعي و.... وجود دارند که باعث دلسرد شدن و مهاجرت نخبگان ميتوان بحساب آورد و برخي دلايل هم ممکن است ريشه در عدم برخورد منصفانه و عادلانه، و يا رفتارهاي تبعيض آميز و عوامل ديگري داشته باشد.
از سوي ديگر، برخي عوامل ساختاري چون «بي توجهي به رشد و توسعه بخش خصوصي فعال در حوزه فناوري اطلاعات و ارتباطات» را باعث افزايش پديده فرارمغزها عنوان کردهاند. پژوهشهاي مختلف نشان ميدهد که ارتباط نيرومندي بين مهاجرت افراد تحصيلکرده و سطح توسعه و درآمد سرانه کشور وجود دارد در واقع شکاف بين سطح زندگي و درآمد سرانه کشورهاي ثروتمند و کمتر برخوردار يکي از عوامل مهاجرت افراد تحصيلکرده به کشورهاي پيشرفته است. درواقع افراد ماهر ومتخصص به دليل وجود تقاضا در کشورهاي ديگر از قدرت انتخاب بالاتري برخوردار بوده و در صورت پائين بودن سطح دستمزد در کشور مبدا سهل تر و کم هزينه تر ميتوانند اقدام به مهاجرت کنند.
جایگاه ایران در جهان امروز
جایگاه ایران در جهان امروز:
اگر بخواهیم جایگاه ایران را با توجه به تقسیم دنیا به چهار جهان سنتی ، در حال گذار ، مدرن و فرامدرن مشخص کنیم باید شاخص های فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی کشورمان را با ویژگی های جوامع یاد شده مقایسه کنیم .
در ظاهر مشخص ترین و بارز ترین ویژگی یک جامعه شاخص اقتصادی آن جامعه است زیرا مسائل اقتصادی حتی توسط یک کارگر ساده بی سواد هم ملومس می باشد، ولی اگر بخواهیم با موشکافی بیشتری به این مسئله نگاه کنیم تشخیص این شاخص ها به سادگی ممکن نمی باشد، درکشور های جهان سوم از جمله ایران ظاهر تمدن تفاوتی چندان با کشورهای پیشرفته ندارد، به طور مثال اگر در کشور های پیشرفته کامپیوتر، ماشین های لوکس ، اینترنت، قطار و هواپیما وجود دارد،میان کشورهای در حال گذار هم موجود است اما آنچه که باعث تفاوت می شود روح متفاوت حاکم بر جهان مدرن و دنیای عیر مدرن وعدم توسعه متوازن در تمام بخشها ونواحی جامعه در حال گذار است، به شکلی که اگر یک مسافر خارجی به ایرانگردی بپردازد، بعضاً با دنیاهای متفاوتی روبرو می شود، وقتی این فرد وارد شهر تهران می شود شهری کاملاً مدرن با تمام جلووه های مدرنیته را مشاهده می کند ولی اگر اندکی راه خود را کج کند و به شهرستانهای اطراف وروستاها برود با خود می گوید آیا اینها از جهان مدرن اطلاعی دارند. یا اینکه یک کارخانه در شهر فلان از تمامی وسایل مدرن استفاده می کند وچند قدم آن طرف تر کارگاهی سات که حتی از کوچکترین ابزار صنعتی هم برخوردار نمی باشد.البته تفاوتهای ما با دنیای مدرن در همین مباحث خلاصه نمی شود بلکه در نحوه استفاده از وسایل مدرن هم به عینه دیده می شود، برای رساندن این مطلب فقط کافی است که یک کالای مشترک مدرن مثل موبایل را مثال زد که در کشورهای پیشرفته برای ساختن زندگی بهتر وکسب منافع بیشتر رواج دارد و در ایران برای ارسال جک ها ومسخره کردن قومیتها وصدها استفاده ی بی مورد دیگر.مسئله دیگری که جوامع مدرن را از جامعه ما متمایز می کند وجود صنعتی مدرن و کارآمد و بومی برای ارتقاء قدرت ملی است، برخلاف این کشورها در ایران ضنعتی مونتاژ و متکی به صنعت دنیای غرب است که شاید فقط برای ظاهر سازی ساخته می شود و فقط با استفاده از یارانه ها وحمایت های گمرکی دولت توان حفظ بازار داخلی خود را دارا است، ملموس ترین مثال کارخانه ایران خودرو است که بعد از چند دهه فعالیت هنوز توان ساختن یک خودروی تمام ملی را در داخل ایجاد نکرده است وبرای همه کاملاً مشخص است که اگر روزی ورود اتومبیل آزاد گردد کارخانه ای به نام ایران خودرو وجود خارجی نخواهد داشت، شاخصی دیگر که جایگاه اقتصادی ایران را مشخص می کند، جدال بین بورژوازی تجاری وصنعتی است، جای بسی تَأسف است که باید عنوان داریم این جدال به سرعت بخش صنعتی کشور را منهدم می کند واین امر به خاطر واردات بی رویه کالاهای ارزان قیمت چینی یا ترکی توسط تجاری که اندکی مسئولیت ملی احساس نمی کنند و با بی رحمی هرچه تمام تر تیشه به ریشه صنایع این مرز و بوم می زنند تشدید می یابد.
در بخش فرهنگی و سیاسی که پیش تر در برسی اقتصادی به گوشه هایی از آن پرداخته شد وجود دو نیروی دوگانه مدرن و سنتی قابل تشخیص است که نیروهای سنتی در قالب اصول گراها پایبندی به ارزشها، اخلاق اسلامی و سنت های جامعه را فریاد می زنند ،انقلابی بودن را افتخار خود می دانند و به نوعی خواستار حفظ وضع موجود هستند، در طرف دیگر اصلاح طلبها به عنوان نماینده بخش مدرن جامعه پایبندی به سنت های غلط، رواج خرافات و تهجر به جای دین، استفاده ابزاری از اسلام را مایه بدبختی مردم می دانند و اصلاح ساختارها و گفتمان فکری جامعه، دموکراتیزه کردن، تقویت مدرنیته، گسترش آزادی، بها دادن به سرمایه داران و نخبگان جامعه و استفاده از تجربیات غرب را محور اصلی فعالیت های خود قرار می دهند، وجود نزاع مداوم بین این دو گروه جامعه ایران را دچار سیاست زدگی می کند وکل جامعه را به دو بخش متضاد تقسیم خواهد کرد که هر کس در صدد حذف دیگری بر می آید نه ارتقای کشور، وجود افراط ها و تفریط ها در دو جریان مقابل هر دو طیف را از کارایی لازم انداخته است ومنافع گروهی وقومی کاملاً بر منافع ملی غلبه دارد، از یک طرف اصول گراها از هر ابزاری برای حفظ قدرتشان استفاده می کنند وبه اسم رعایت گفتمان انقلاب اهداف انقلاب را در کتابهای تاریخ حبس می کنند ، از طرفی دیگر اطلاح طلبان با تقلید کورکورانه از فرهنگ وتمدن غربی بدون توجه به شاخصهای فرهنگی ایران ،تخطئه جناح مقابل و انتقاد بعضاً ناجوانمردانه به سیاست های حاکم بدون لحاظ کردن مصلحت ملی وشرایط بحرانی کشور، فضای کاملاً آماده ای برای سوء استفاده دشمنان ایران آماده می کنند، با وجود این چنین تلاطمی در فرهنگ وسیاست، کشور به مثابه کشتی در حال غرقی است که رساندن آن به ساحل پیشرفت و مدرنیته بسیار بعید به نظر می رسد.
حال که شمه ای کلی از وضعیت ایران وشاخص های فرهنگی، سیاسی واقتصادی کشورمان مطرح شد می توان جایگاه ایران در جهان امروز را کاملاً فهمید، حال شاخص های مطرح شده را یک به یک با شاخص های توسعه در چهار الگوی مزبور مقایسه می کنیم:
الف: جهان فرامدرن: در این کشورها تمام ویژگی های فرهنگی، اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی در هم تنیده شده و داری صنعت نرم افزاری هسنتد، گروه های فراملی وغیر حکومتی در این کشورها شکل گرفته، مسائل حقوق بشری، محیط زیستی، وفمینیسم موضوعیت پیدا کرده وگردش آزاد اطلاعات در این جوامع انجام می گیرد. نیاز به توضیح ندارد که ایران هیچ کدام از این شاخصه های ذکر شده را ندارد واگر چه گاه گاهی فن آوری های نرم افزاری و تکنولوژی های پیشرفته در کشور اختراع می شود ولیکن این شاخص به تنهایی نمی تواند ملاک قرار گرفتن در دنیای فرا مدرن باشد.
ب: دنیای مدرن: کشور هایی که دارا وصادر کننده تکنولوژی سخت افزاری هستند واز صادرات متنوعی برخوردار می باشند، ساختار اجتماعی آنها شهر نشینی است، طبقات اجتماعی ونهادهای دموکراتیک (روزنامه، حزب، سندیکا و....) از نمودهای بارز این دسته از جوامع است.همان طور که در بیان شاخصهای ایران مطرح شد کشور ما از تکنولوژی بومی توانمد برخوردار نیست،ساختار اجتماعی ما کاملاً شهری نمی باشد و در نظام سیاسی هم به علت نبود نهادهای لازم دموکراتیک چون احزاب ، سندیکا و..... به صورت حقیقی نه سمبلیک، ساختار دموکراتیک و تکثر گرایی شکل نگرفته ، در هم تنیدگی طبقات اجتماعی، نبود وحدت ملی و فرهنگ تخریب به جای گفتمان از دیگر تفاوت های بارز ایران با جهان مدرن است که این مطالب ما را از قرادادن کشور مان در ذیل این عنوان باز می دارد.
جوامع سنتی: جوامعی که فقط متکی به کشاورزی هستند وقاقد تکنولوژی کارآمد وصنعت می باشند، تک محصولی هسندن، توزیع عادلانه ثروت شکل نگرفته، در این جوامع تقدیر گرایی ونظام پدرسالاری حاکم است، ساخت اجتماعی روستایی وعشایری است، ساختار سیاسی متمرکز دارد وقدرت در دست گروه های سنتی ذی نفوذ است.
شاید کشور ما نکات مشترکی را با این جوامع داشته باشد ولی تفاوت های بسیاری نیز وجود دارد، در واقع می توان گفت که کشور ما به گونه ای از هرکدام از جوامع خصوصیتی را به عاریت گرفته است، از یک طرف بخش هایی از جامعه کاملاًسنتی وتقدیر گرا هستند واز طرفی دیگر بخش های دیگر از فرهنگ مدرن تبعیت می کنند. در ایران ساختار سیاسی نه کاملاً باز ودموکراتیک است ونه کاملاً متمرکز، ساخت اجتماعی نه کاملاً شهری است نه کاملاً روستایی، در بخش اقتصادی در بخش هایی خود کفا ودر بخش هایی متکی به واردات هستیم، تک محصولی نیستیم ولی تفاوت چندانی با تک محصول بودن نمی کنیم، شاید از تمام این مباحث مطرح شده به راحتی بتوان متوجه شد که ایران یک کشور در حال گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن است که به علت نداشتن توسعه متوازن ، شکافهای عمیقی را در بخش های مختلف ایجاد کرده است، در یک صنعت در میان کشور های برتر جهان قرار می گیریم و در صنعتی دیگر هیچ تجربه ای نداریم، در یک شاخص توسعه( بهداشت) جزء کشورهای تراز اول ودر شاخص دیگر (درآمد سرانه، ثبات اقتصادی) در جایگاهی پایین رتبه بندی می شویم.
به نظر می رسد برای تبیین هر چه بهتر و دقیقتر مفهوم و چارچوب بحث تک قطبی شدن جهان،ذکر مقدمهای کوتاه،خالی از ضرورت نباشد.
مقدمه:
هرگاه در جهان،سخن از قطب بندی مطرح میگردد بدین معنا است که کشورهایی که محوریت ندارند می بایست الزاما تابع کشور و یا کشورهایی باشندکه دارای این محوریت می باشند بعنوان مثال زمانی که پس از جنگ دوم جهانی دنیا به دو قطب بزرگ بلوک(و به تعبیری اردوگاه) غرب به سرکردگی آمریکا و شرق به پیش تازی شوروی تقسیم شد همه کشورها مسایل سیاسی ،نظامی،اقتصادی و... خود را تحت یکی از این دو قطب،تعریف کرده و کسی حق خروج از آن را نداشت.
از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ایالات متحده در استراتژی های امنیت ملیاش، خود را به عنوان یک قدرت منحصر به فرد با توانمندی های غیر قابل انکار توصیف کرده است. بر اساس این برداشت، مقامات آمریکایی همواره از ایجاد یک نظام جهانی تک قطبی حمایت کرده و دیگر قدرت های بزرگ را به عنوان کشورهایی که همسو با جایگاه سیاسی آمریکا عمل خواهند کرد دیده اند.
چین و روسیه تلاش های آمریکا را تهدید ثبات و صلح جهانی تلقی می کنند بنابراین آنها از ایجاد نظام بین الملل چند قطبی حمایت کرده اند بگونهای که امروز در مقابل سیاست هژمونیک آمریکا قرار دارند.
روسیه سیاست های یک جانبه آمریکا و گسترش ناتو را تهدیدی برای منافع ملی خود می داند. بر این اساس روسیه اولویت را به داشتن روابط استراتژیک با چین، هند، کره شمالی، ایران، عراق و جمهوری های سابق اتحاد جماهیر شوروی(جهت متوازن (balance)کردن قدرت رو به رشد ایالات متحده)می دهد.(مقاله يک نظام چند قطبی و روابط بی ثبات. به نقل از سایت باشگاه اندیشه)
مهم ترین جریان و مکتب فکری که در حال حاضر و خصوصا پس از حادثه 11 سپتامبر 2001 م به عنوان الگوی مسلط در سیاست داخلی و خارجی ایالات متحده نقش تعیین کننده و راهبردی داشته است، جریان نومحافظه کاری است.این جریان که از بطن محافظه کاری و اندیشه های چپ نو در خلال دهه 60 میلادی و اوایل دهه 70 شکل گرفته است به گروهی از کارشناسان، تحلیلگران سیاسی و نظامی، روزنامه نگاران و نهادهایی اطلاق می شودکه:
1: بر جهان تک قطبی و سیطره ایالات متحده تاکید داشته و آن را رسالت اخلاقی این کشور می دانند تا ثبات نظام بین الملل را از این طریق حاصل نمایند.
2: به اعتقاد آنان،جهان چند قطبی در نظر این گروه جایگاهی ندارد و ارزش های بین المللی نیز نمی توانند مفهومی داشته باشند.
3: ایالات متحده سمبل خیر مطلق است و بایستی آن خیر در کل جهان سیطره یابد. بیشترین میزان صلح و ترویج خیر از طریق سیطره و رژیم های ایجاد شده توسط قدرت برتر حاصل می گردد.
4: وظیفه اصلی رهبران، ایجاد شرایط مناسب برای شکل دادن به هژمونی امریکا است. (مقاله تئوری عملیاتی ایالات متحده در جهان تک قطبی. به نقل ازسایت http://www.iranamerica.com/forum/showthread.php?t=1660)
حال پس از ذکر مقدمه،به اصل سخن و پاسخ می پردازیم :
ساختار نظام بین الملل از گذشته های دور تا کنون بر پایه مولفه هایی نهاده شده است که تعیین کننده میزان قدرت و بالطبع گستره حضور کشورها در این عرصه بوده است بدین معنی که هر کشوری برای مشارکت در مسایل جهانی به اندازه توانمندی های خود می توانست نقش داشته باشد و بیش از آن به او اجازه در این امر داده نمی شد.
آنچه تاکنون مطرح بوده است توان نظامی در درجه اول،توان سیاسی و اقتصادی در درجه دوم و توان نرم افزرای و به اصطلاح تولید علم در درجه سوم قرار داشته است اما این سیکل در دنیای امروز قدری دستخوش تغییر شده است بگونه ای که می توان گفت این معادله عکس گردیده است یعنی در جهان امروز حرف اول را توان تولید علم و به تعبیری صنعت میزندو باقی مولفه ها در رده های بعدی جای دارند.
در یک ارزیابی و تطبیق کلی این شاخصه ها بر ایران می توان چنین گفت با توجه به پیشرفت هایی که ایران در زمینه های علمی از جمله سلول های بنیادین،شبیه سازی جنین حیوانات،صنایع هوا - فضا و ... از سویی و توانمندی های سیاسی منطقه ای و بین المللی از سوی دیگر و با توجه به سند چشم انداز بیست ساله کشور که از سوی مقام معظم رهبری به دستگاه های مختلف کشور ابلاغ گردیده است کشور ما حداقل پس از این بازه زمانی خواهد توانست بعنوان یک قدرت منطقه ای مطرح و بالطبع در معادلات بین المللی نقشی حساس و تعیین کننده داشته باشد چرا که در صورت تحقق چشم انداز؛قدرت های جهانی برای ورود به منطقه خاورمیانه لاجرم می باید نظرگاه ایران را نیز در بسیاری از مسایل مورد توجه قرار دهندکه این خود حاکی از تاثیر ایران بر سایر قدرت ها و نظام بین الملل می باشد همانگونه که امروز نیز در پاره اي از معادلات بین المللی و خصوصاً منطقه اي تا حدودی این نقش ایفا می شود.
اما نسبت به آینده جهان(در صورتنظام تک قطبی) می توان گفت هر چند در آستانه قرن بیست و یکم،حاصل تلاش آمریکا برای ایجاد یک جهان تک قطبی از یکسو و مقاومت قدرت های میانه بویژه اتحادیه اروپا از سوی دیگر اوضاع را در وضعیت نامعلوم و بینابینی قرار داده است.(تاریخ دیپلماسی روابط بین الملل ص 295) بدین معنی که معلوم نیست جهان تک قطبی به رهبری آمریکا از سوی کشورهای دنیا پذیرفته و یا پذیرفته نشود و به تعبیری شرائط تحقق این موضوع فراهم آید یا این که عملا امکان آن نباشد.
حال در رابطه با جایگاه ایران در جهان تک قطبی( بر فرض تحقق آن در آینده جهان) باید گفت نه تنها ایران بلکه تمام کشورها(همانگونه که در صدر مقدمه نیز آمد) باید از قدرت حاکم،تبعیت نمایند ولی بنابر قواعد و نظامات روابط بین الملل(بین الدول)فعلی،دو حالت وجود خواهد داشت:
اول:اگر نظام تک قطبی منعطف باشد ایران خواهد توانست تا آنجا که به منافع قدرت برتر لطمه ای وارد نیاید،در مسائل داخلی خود مستقل بوده و به تعبیری خود مختار عمل کند و تنها در مسایل کلان و بین المللی تابع قطب خواهد بود.
دوم : اما اگر این نظام غیر منعطف باشد بطور کلی ایران در تحقق منافع ملي خود ، استقلال همه جانبه و مبارزه با امپرياليسم جهاني با محدوديت هاي بيشتري مواجه است هر چند واقعيات کنوني به خوبي مبين اين واقعيت است که دوران زورگويي امريکا و قدرت هاي استکباري به پايان رسيده و آينده از آن ملت هايي است که با اتکا به خداوند بر تحقق اهداف و احقاق حقوق خويش تاکيد داشته باشند .
خلاصه این که:
اولا: تنها این آمریکا است که بدنبال تک قطبی کردن جهان بوده و دیگر کشورها از جمله کشورهای بزرگ صنعتی با آن مخالف اند و همواره با آن مبارزه میکنند.
ثانیا:در صورت تحقق چنین نظام ظالمانهای،جایگاه ایران در آن بسته به نوع آن بوده به این که منعطف و یا غیر منعطف باشدکه در صورت اول ایران خواهد توانست نقش ایفاکندولی در صورت دوم با محدوديت هاي بيشتري مواجه خواهد بود.
به گزارش جهان به نقل از ایسنا، دکتر جعفر مهراد گفت: تعداد نشریات علمی معتبر مصوب کمیسیون نشریات وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و کمیسیون نشریات وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در سال ۱۳۹۲ و طبق آمار های موجود به ترتیب ۹۱۸ و ۲۶۰ عنوان است.
رئیس مرکز منطقهای اطلاعرسانی علوم و فناوری افزود: این نشریات که از آنها به عنوان نشریات علمی پژوهشی و علمی ترویجی یاد میشود بر اساس آیین نامههای وزارتخانههای متبوع از استانداردهای علمی بالایی برخوردارند و به خاطر رعایت استانداردهای نشر، از کل ۱۱۷۸ عنوان نشریه علاوه بر نمایه سازی کامل در ISC تعداد نسبتا قابل توجهی از این نشریات نیز در اسکوپوس و ISI نمایه سازی میشوند.
مهراد اظهار کرد: از مجموع ۱۱۷۸ نشریه علمی معتبر کشور ۱۱۹ عنوان در اسکوپوس نمایه سازی می شود که سهم قابل توجهی از این نشریات به نشریات علوم پزشکی و رشتههای وابسته تعلق دارد و در حدود ۴۰ عنوان از تعداد مزبور نیز مجلاتی است که مصوب کمیسیون نشریات وزارت علوم، تحقیقات و فناوری است.
وی افزود: از جمهوری اسلامی ایران علاوه بر ۱۱۹ عنوان مجله که به صورت Active در اسکوپوس ثبت و نمایه سازی میشود، ۵ عنوان نشریه نیز حالت Inactive دارد.
سرپرست ISC خاطرنشان کرد: تلاش وزارت علوم و وزارت بهداشت در ایجاد زیرساختهای مناسب برای نشر علمی در قالب مقالات و انتشار مجلات معتبر از یک طرف و دقت و توجه خاص سردبیران نشریات علمی در تداوم و استمرار نشر مجلات معتبر از طرف دیگر باعث شده که تعداد ۶۶ نشریه از مجموع ۱۱۷۸ عنوان نشریه علمی معتبر کشور در موسسه تامسون رویترز (ISI) ثبت و نمایه سازی شود.
وی ادامه داد: کل ۶۶ عنوان نشریه نمایه سازی شده در ISI در بخش ISI Master Journal List قرار دارد. معنی این عبارت آن است که وجود اسامی نشریات ۶۶ گانه در این فهرست به معنی اخذ ضریب تاثیر (IF) نبوده و تنها نشانهای از کیفیت مجلاتی است که تاکنون کوشیدهاند در استخر دانش ISI قرار گیرند. گرچه حضور در این مرحله برای دانشمندان و پژوهشگران ایران افتخاری است بس بزرگ و حتی برخی از این نشریات از ضریب تاثیر نیز برخوردار هستند اما عمدتا ۶۶ عنوان مورد نظر در پایگاههای علمی وابسته نمایهسازی میشوند و ISI محل ثبت و نمایه سازی این نشریات را با ذکر نام پایگاههای اطلاعاتی مشخص میکند.
مهراد پایگاههایی که نشریات ایرانی (۶۶ عنوان) بر حسب موضوع در آنها نمایهسازی میشود را شامل (Zoological Record), (Science Citation Index Expanded), (Current contents, Physical, Chemical & Earth Sciences), (Biosis Previews) عنوان کرد.
رئیس مرکز منطقهای گفت: نکته حائز اهمیت در ارتباط با نمایه شدن نشریات علمی در ISI آن است که در تعیین نفوذ و تاثیر نشریات علمی باید از گزارشهای استنادی نشریات یا JCR استفاده کرد. در JCR ضریب تاثیر، ضریب آنی، نیمه عمر مجلات استناد کننده، نیمه عمر مجلات استناد شونده و تعدادی از شاخصهای دیگر نیز وجود دارد که هر کدام به نفوذ و تاثیر نشریه می پردازد. از این رو، JCR پایگاهی با اهمیت است که در انتخاب نشریات برای کتابخانه ها و مراکز اطلاعات علمی، استفاده از آن در ارتقای مرتبه اعضای هیات علمی، انتشار مقالات پژوهشی کیفی در بهترین مجلات جهان ( دارای ضریب تاثیر) و در حفظ استانداردهای نشر نقش مهمی را ایفا میکند.
وی ادامه داد: انتشار مقالات در مجلات دارای ضریب تاثیر جریانی دو سویه است، به این معنی که معمولا دانشمندان تراز اول میکوشند مقالات خود را در این نوع مجلات منتشر کنند و ناشران این مجلات نیز از دریافت مقالات از دانشمندان دارای نفوذ و تاثیر علمی راضی و خشنود هستند.
مهراد گفت: در حالی که ۶۶ عنوان از کل نشریات ایران در ISI ثبت و نمایه سازی میشود تنها تعداد ۳۴ عنوان دارای ضریب تاثیر است؛ تعداد مجلاتی که ضریب تاثیر آنها از عدد یک بیشتر بوده ۶ عنوان است که برای آگاهی از فهرست نشریات ایرانی نمایه شده در اسکوپوس و ISC می توان به گزینه ایران ژورنال در وب سایت مرکز منطقهای اطلاع رسانی علوم و فناوری به نشانی www.ricest.ac.ir مراجعه کرد.
«جایگاه ادبیات داستانی ایران در دنیا مناسب است»
رییس انجمن ترویج زبان و ادب فارسی به جایگاه مناسب ادبیات داستانی ایران در دنیا اشاره کرد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) منطقه زنجان، «مهدی محقق» ظهر امروز - پنجشنبه 14 شهریور - در جمع خبرنگاران استان، گفت: برخی از خاورشناسان داستانهای ایرانی را ترجمه کردهاند که نشان از وضعیت مناسب ادبیات داستانی دارد. حتی برخی از محققان داستانهای عامیانه ایران را از روستاها جمعآوری و کار کردهاند، همچنین داستانهای ادبی مانند دارابنامه، فرامرزنامه، بُرزونامه و جهانگیرنامه نیز مورد توجه محققان قرار گرفته است، ولی با این وجود لازم است که دانشجویان زبان و ادب فارسی در پی جمعآوری داستانهای ایرانی و ترجمه آن باشند.
وی افزود: ادب فارسی مظهر فرهنگ ایرانی است که فرهنگ ایرانی نیز اسلامی است، بنابراین ادبیات فارسی در هر چیزی که مربوط به مذهب است نقش مهمی دارد و این ادبیات توانسته است با شعر و نثر آن را منتقل کند. باید برای ترویج زبان فارسی بیشتر کوشید که از آن جمله میتوان به برگزاری کرسیهای زبان فارسی و فعال شدن ارتباطات علمی ایرانیان با خارج از کشور و برگزاری همایشهایی همچون همایش بینالمللی ترویج زبان و ادب فارسی در آن کوشید.
این مدرس دانشگاه خاطرنشان کرد: امکانات مادی انجمن محدود است، زیرا در صورت گسترده بودن امکانات مادی میتوان برای کارهای تحقیقی جوانان برنامهریزیهای گسترده داشت. وزارت علوم به هر انجمن سالانه 5 میلیون تومان پرداخت میکند که با این مبلغ نمیتوان حقوق یک کارمند را پرداخت کرد، چه برسد به چاپ کتاب با وجود گرانی کاغذ. هماکنون کارهای چاپ کتاب انجمن با کمک بخش خصوصی انجام میشود که نمونه آن کمک 18 میلیونی برای چاپ کتاب فردوسی است، البته حضور بخش خصوصی را در این زمینه مغتنم میشماریم؛ زیرا زبان فارسی متعلق به همه مردم ایران است.
وی اظهار کرد: مردم باید ارزش زبان و ادب فارسی را بدانند، زیرا هویت آنان بستگی به زبان فارسی دارد، لذا مردم آمادگی کمک به انتشارات انجمن را دارند که نمونه آن چاپ قرآن با تفسیر طبری است.
محقق در ادامه تصریح کرد: بنیاد سعدی که به تازگی شروع به کار کرده است، عهدهدار ترویج زبان فارسی در خارج از ایران است که موسس آن غلامعلی حدادعادل است.
تازه ترین رده بندی توان نظامی کشورهای دنیا از دید سیا(2011)
دوستان درود
این رده بندی اطلاعات منتشر شده سازمان اطلاعات آمریکا (سیا) و کتابخانه کنگره امریکاست و به نقل از ایسنا و با منبعیت ایسنا من فقط اینجا ذکرشون میکنم
چند نکته:
1- منبع من ایسنا بوده و ایسنا مدعی است که منبعش انتشارات سازمان سیا و گزارش کنگره آمریکاست
2-هیچگونه تغییر و یا تفسری روی اطلاعات نیاورده و به عینه نقل قول میکنم
3- با این رده بندی به شخصه موافق نیستم
4- یکی دوتا از جایگاهها خالی بودن که هنوز نتونستم پیداشون کنم(مثه جایگاه 12) و به محض یافتن ذکر خواهم کرد
5-جایگاه ایران رو آخر کار مینویسم
6-خواهش میکنم تا پایان ارسال جایگاه ها از دادن نظر خودداری فرمایید هرچند میدانم جای بسیار زیادی برای تحلیل و گفتمان دارد این رده بندی و ررسی سازمان سیا
اگر عمری بود و اطلاعات قذیمیمو پیدا کنم ،حتما اینجا ارسال خواهم کرد تا رده بندی سازمان مذکور در سالهای گذشته و تغییر در توان و جایگاه کشورها رو بررسی خواهیم کرد
با سواد ترین کشورهای دنیا را بشناسید/جایگاه ایران کجاست؟
هادی معیری نژاد – اما با وجود گذشتن سه دهه از تشکیل این نهاد هنوز بی سوادی به طور کامل در ایران ریشه کن نشده است در حالی که در مجاورت ما در آذربایجان، گرجستان و ترکیه دارای بالاترین نرخهای باسوادی در جهان هستند در کشور ما هنوز چیزی حدود 10 در صد جمعیت بی سواد مطلق اند.
در جدول زیر لیست با سوادترین کشورهای جهان آمده است که در آن کشورهای اروپایی مخصوصا کم جمعیت ها دارای آمار باسوادی کامل هستند.
ردیف
|
کشور
|
نرخ(درصد)
|
جمعیت
|
1
|
فنلاند
|
100
|
5.425.530
|
2
|
آندورا
|
100
|
83.888
|
3
|
گرینلند(دانمارک)
|
100
|
56.750
|
4
|
گرجستان
|
100
|
4.385.000
|
5
|
نروژ
|
100
|
5.051.200
|
6
|
لوکزامبورگ
|
100
|
511.800
|
7
|
استونی
|
99.8
|
1.340.400
|
8
|
لاتویا
|
99.8
|
2.231.500
|
9
|
لهستان
|
99.8
|
38.000.000
|
10
|
لیتوانی
|
99.8
|
3.180.300
|
این هم جدول کشورهای منطقه
ردیف
|
کشور
|
نرخ
|
1
|
آذربایجان
|
99.7
|
2
|
قطر
|
96.3
|
3
|
ترکیه
|
94.1
|
4
|
کویت
|
93.3
|
5
|
ایران
|
91
|
6
|
عربستان
|
86.7
|
7
|
افغانستان
|
83.7
|
8
|
عراق
|
78.2
|
9
|
امارات
|
77.9
|
10
|
پاکستان
|
54.9
|
در رتبه بندی این سایت ایران در رتبه ی دوازدهم و بعد از کشورهای :
۱- آمریکا
۲ – روسیه
۳ – چین
۴ – هند
۵ -انگلستان
۶ – ترکیه
۷ – کره جنوبی
۸ – فرانسه
۹ – ژاپن
۱۰ – رژیم صهیونیستی
۱۱ – برزیل
۱۲ – ایران
قرار دارد .
موضوع این است:
به گفته ی یکی از دوستان اول اینکه ارتش ایران به تنهایی رتبه 12 جهان رو داره همونطوری که میدونید سپاه و بسیج در سطح بین المللی به رسمیت شناخته نمیشوند .
و دوم اینکه در این مقایسه و سنجش این موضوع فراموش شده که ایران در شاهراه جهان قرار داره و از لحاظ برخی موقعیت ها نسبت به بقیه ی کشورها برتری داره که میتونه با قدرت و تجهیزات برخی کشورها بازی کنه .
حال سوال این است که آیا جایگاه واقعی ایران 12ام میباشد یا میتواند حتی تا رتبه ی ترکیه یعنی ششم بالا بیاید؟؟
به گزارش انعکاس به نقل از زلال نیوز ؛ طبق گزارش نشریه آنلاین GlobalFirepower، در این مرحله ارتش ایران در توانایی های جنگی خود پایینتر از ایالات متحده آمریکا، روسیه، چین، هند، انگلستان، ترکیه، کره جنوبی، فرانسه و ژاپن است.
تهیه کنندگان این رتبه بندی فقط سلاح های به اصطلاح معمولی را در نظر گرفتند. رتبه بندی با توجه به تعداد سربازان ارتش و رزروهای بسیجی، ظرفیت وسایل حمل و نقل، تعداد تجهیزات نظامی و بودجه نظامی برآورد شده است.
در عین حال داده های کمی بدون ارزیابی ویژگی های کیفی تسلیحات مقایسه شده است.
رتبه بندی GlobalFirepower شامل ۵۵ کشور است. کشورهای عربی مانند عربستان سعودی / رتبه ۲۶ /، سوریه / رتبه ۳۵ /، عراق / رتبه ۳۶ /، الجزایر /رتبه ۳۸ /، لیبی / رتبه ۳۹ /، اردن /رتبه ۴۳ /، یمن /رتبه ۴۸ /، لبنان / رتبه ۵۲/، کویت /رتبه ۵۳ / و قطر /رتبه ۵۵/ نیز در رتبه بنده نشریه وارد شدند.
از میان 227 کشور جهان از لحاظ مطلق تولید علم، آمریکا رتبه اول و به لحاظ تولید علم به نسبت جمعیت، سوئیس رتبه اول را کسب کرده است. در مطالعهای که برحسب تعداد مقالات بر جمعیت و تعداد کل تولیدات علمى (مقالات در مجلات وکنفرانسها) بررسى شده، از میان حدود 1/1 میلیون مقاله نمایه شده در سال ، 2003 ، آمریکا با 239 هزار مقاله بیشترین سهم را به لحاظ مطلق مقالات خود اختصاص داده و ژاپن به عنوان کشور دوم با چاپ حدود 78 هزار دومین سهم را دارد. آلمان، انگلستان، فرانسه، چین و ایتالیا به ترتیب رتبههاى سوم تا هفتم را به خود اختصاص دادند.
در مجموع هفت کشور اول حدود 60 درصد و ده کشور اول حدود 50 درصد تولید علمى جهان را از لحاظ تعداد مقاله به خود اختصاص دادهاند. به نظر میرسد به لحاظ اقتصادى نیز روند تقریباً همین است. ایران در این جدول رتبه 42 را به خود اختصاص داده است. در منطقه، رشد ترکیه قابل ملاحظه بوده که تعداد 10 هزار و 353 مقاله در سال 2003 به خود اختصاص داده است.
با در نظر گرفتن 6 میلیارد جمعیت براى جهان، میانگین تولید علم جهان در سال 2003 بر میلیون نفر جمعیت برابر 185 مقاله است. با این شاخص تنها 23 کشور بیشتر از متوسط جهانى در تولید علم مشارکت دارند و بقیه 117 کشور نمایه شده زیر میانگین هستند. با چنین شاخصى کشور سوئیس حدود 12 برابر میانگین در تولید علم مشارکت داشته است.
شاخص مطلق تولید علم در اقتصاد نقش عمدهای در تعیین میزان دانش و دانایى ایفا میکند و شاخص تولید علم نسبى نشان میدهد تا چه میزان مدیریت جامعه توانسته است جامعه را در جهت تولید علم هدایت کند، هر چند نقش مدیریت در مورد شاخص اول هم حائز اهمیت است.
ایران براى بدست آوردن جایگاه نخست علمى در منطقه ناگزیر است از کشورهایى چون ترکیه و اسرائیل بگذرد. دکتر فضل الله موسوى از دانشگاه تربیت مدرس با طرح یک محاسبه، پرسش جالب توجهى را طرح میکند. اگر به طور متوسط هر هیأت علمى در چاپ حداقل یک مقاله علمى - پژوهشى در سال مشارکت کند با توجه به اینکه تنها در دو وزارت علوم و بهداشت، حدود 31 هزار عضو هیأت علمى اشتغال دارند، حتى اگر در چاپ حداقل یک مقاله در سال نیز مشارکت داشته باشند آیا رسیدن به 10کشور اول تولیدکننده جهان غیرممکن است؟
با این حال، این انتظار قابل توجه از توان علمى جامعه بستگى به شرایط بارورى توانهاى علمى یک جامعه دارد که چنین چیزى رشته در هم تنیدهای از سیاستهاى اقتصادى تا فرهنگى و اجتماعى معطوف به نگرش علمى و پیشرو یک جامعه را دربرمى گیرد.
اما سنجش توان علمى جوامع بر چه اساس است؟ مهم ترین مرجع این اندازه گیرى مؤسسه اطلاعات علمى ISI در فیلادلفیاى آمریکاست. براى اندازه گیرى و سنجش تولیدات علمى دو شاخص مستقل به عنوان شاخصهاى اساسى علم معرفى شده، تعداد مقالات و تعداد ارجاعات - تعداد ارجاعات به معناى هر بار ارجاع دیگر مقالات به یک مقاله مورد نظر است. بر اساس اندازه گیرى همین مؤسسه سهم تولید علم ایران در سال 2003 ، ‎/290 درصد بود که در سال 2004 به ‎/360 درصد رسیده است. در سال 1992 سهم ایران و عراق در تولید علم جهان در کل ‎/030 درصد بود، هر چند که ایران در سال 2004 توانست مصر را پشت سر بگذارد، اما همچنان ترکیه و اسرائیل بر آن پیشى دارند. با این حال موارد دیگرى نیز براى این امتیازبندى در نظر است چنانکه افراد برجسته علمى تحت عنوان قلههاى علمى اهمیت زیادى دارد. مثلاً دانشمند برنده جایزه نوبل یعنى عبدالسلام پاکستانى یکى از آنهاست. این در حالى است که از میان 500 دانشگاه برتر دنیا نیز نام هیچ کدام از دانشگاههاى ایران به چشم نمیخورد.
سهم علوم انسانى نزدیک به صفر
مسأله دیگر آنکه در حالى که بیشترین تولیدات علمى جهان 52 درصد در رشتههاى علوم زیستى و 47 درصد در رشتههاى علوم طبیعى و فیزیک است، این مسأله در ایران معکوس است و بیشترین تولیدات علمى ما در زمینه علوم طبیعى است. بنابراین چنانکه معاون پژوهشى وزارت علوم یادآور میشود یکى از چالشهاى وزارت علوم بررسى عوامل این مسأله است تا توازن و تناسبى در تولیدات علمى به وجود آید. از سوى دیگر رشد تولیدات علمى ایران در رشتههاى علوم انسانى بسیار عقب تر از عرف بین المللى است. در حالى که در سالهاى پیش از انقلاب در این زمینه از کشورهاى ترکیه، چین، مصر و کره بسیار جلوتر بوده است. در سالهاى 80-1975 تعداد مقالات علوم انسانى از کشورهاى عربستان، کره جنوبى، چین، ترکیه، مصر و تایوان بیشتر بوده، از سال 81 تا 2001 تعداد مقالات 372 عنوان بوده. 185 مقاله در رشتههاى علوم انسانى، هنر و علوم اجتماعى به چاپ رسیده که تقریباً در رشتههاى هنرهاى نمایشى، حقوق، ارتباطات و مطالعات کلاسیک ایرانیان هیچ مقالهای چاپ نکردهاند.
دکتر على اکبر صبورى استاد مرکز تحقیقات بیوشیمى و بیوفیزیک دانشگاه تهران در همین مورد یادآور میشود تعداد مقالات ایران در شاخه علوم محض (SCI) 3822 مورد از مجموع کل 1057010 مقاله بوده است. به عبارتى دیگر سهم ایران از تولید علم جهانى در علوم پایه ‎/360 درصد، علوم اجتماعى ‎/080 درصد و علوم انسانى و هنر نزدیک به صفر است. آمریکا، ژاپن، آلمان، انگلستان، چین و فرانسه به ترتیب با ،5/‎31/5 7‎/9 ، 7‎/5 ، 7‎/1 ، 5‎و 2/‎5 درصد تولید علمى در شاخه علوم محض رتبههاى اول تا ششم رابه خود اختصاص دادهاند. میزان مشارکت کشور چین در تولید علم در سال گذشته 4/5 درصد و بعد از فرانسه بوده است.»
همین محقق در بخش دیگرى میگوید استان تهران با 62درصد تولید علمى در مقام نخست و استان فارس با ده درصد و استان اصفهان با هشت درصد تولید علم در ردههاى بعدى قرار دارند.
بحث تولید علم نخستین بار در کشور در سال 65 در دانشگاه تهران مطرح شد اما در آن زمان در حد یک واژه ماند و فقط خمیر مایه اولیه آن شکل گرفت و در سال 73-72 این بحث به گونهای جدى تر مطرح و تعریف شد. در این سالها دانشگاه تهران اعلام کرد به نویسندگانى که مقالات آنها در مجلات بین المللى معتبر چاپ شود جوایزى اهدا خواهد شد. این نخستین گام بود.
دکتر موسوى درباره معیارهاى تولید علم میگوید: نظریه یا دستاوردى که دست اول باشد اگر نظریهای مطرح شود که پیش از این در ایران نبوده ولى در نقاط دیگر جهان وجود داشته است، این نظریه نمیتواند به عنوان تولید علم مطرح شود. مقوله تولید علم یک مقوله بین المللى است یعنى نظریهای که در جهان دست اول باشد و حرف جهانى بزند. این نظریه یا دستاورد باید در یک مجله علمى به چاپ برسد به گونهای که مورد داورى تخصصى قرار گیرد و از سوى دیگر این دستاورد یا نظریه علمى باید در دسترس قرار گیرد، در غیر این صورت نمیتوان بحث تولید علم را مطرح کرد. نظریهای که در دسترس قرار گرفته باید مورد رجوع و استفاده واقع شود. به این معنا که روح تولید علم در رجوع و استناد شکل میگیرد.
میزان فعال بودن هر پژوهشگر نیز بر اساس اختراعات، ابداعات، اکتشافات، کتب و مقالات از نظر کمى و کیفى، لحاظ تعداد اختراع ثبت شده، کتاب، مقاله، فاکتور تأثیر مجلات و تعداد ارجاعات قابل ارزیابى خواهد بود. در نتیجه به سهولت میتوان جایگاه تولید علمى هر کشور را بر اساس شاخصهاى علم سنجى پیدا کرد.
بالانس علم و رفاه
تولید و گسترش علم تأثیر بسیار عمیقى در تمام حوزههاى اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى یک کشور دارد. کشورهاى تولیدکننده علم، تولیدکننده فناورى نیز به شمار میآیند و کشورهاى مرفه جهان هستند. براى تبدیل علم به فناورى باید بسترها و سازوکارهاى گوناگونى را به کار بست. شاخص تولید علم و اکتشاف دانش، نشر مقاله است اما شاخص تولید فناورى از اکتشاف یک ابداع و یا اختراع جدید و نو در سطح بین الملل آغاز میشود که باید از نظر اقتصادى حائز اهمیت باشد که منجر به ثبت اختراع شود. ثبت اختراع توسط مؤسسه خاصى در بعضى از کشورها صادر میشود و هر نوع بهره بردارى مالى و اقتصادى از ابداع و یا اختراع مربوط تا مدت زمان خاصى در اختیار مبتکر قرار داده میشود و حق مالکیت آن را از دیگران سلب میکند. در بررسى روند توسعه علمى و فناورى کشورهاى پیشتاز صنعتى جهان درمى یابیم که بیشتر این کشورها، نخست شالودههاى علمى و بسترهاى فناورى را بنا کردهاند. تنها کشورى که از فناورى شروع کرده، ژاپن است اما آمریکا در بستر علم، تکنولوژى خود را شروع کرد.
فرانسه و انگلستان و آلمان هم به همین ترتیب. ژاپن هم که از کپى بردارى فناورى غرب شروع کرده بود، سپس به بومى کردن فناورى پرداخت و از سال 2004 دیگر نتوانست این راه را ادامه دهد و مجبور شد که صاحب تولید دانش شود. به شکلى که اطلاعیه ملى خود را صادر کرد که باید دانش را از هر جا و به هر نحو کسب کرد. این یک عزم ملى براى بدست آوردن علم و دانش بود که با سخت کوشى ویژه ژاپنىها، این نیت عملى محقق شد و امروز به عنوان کشور مقام دوم تولیدکننده علم است.
دانشمندان کجا زندگى میکنند؟
در این میان پیوندى نیز بین تولید دانش و جایگاه دانشمندان وجود دارد. در هر فضایى که دانشمندان وجود دارند، دانش و معرفت نیز ارتقا پیدا کرده بدین معنا نهادینه شدن علم بستگى به استقرار و حضور دانشمندان در یک کشور دارد. نمونه بارز آن آمریکاست که بخش بزرگ تولید علم جهانى را به خود اختصاص داده این موفقیت از آن جا به دست آمده که کشور خود را مهد دانشمندان قرار داده. از همه جاى دنیا از دانشمندان دعوت به عمل میآید و بستر استقرار آنان را مهیا میکند و تولید دانش و فناورى را ارتقا میدهد. چنانکه پیش از این گفته شد اگر بخواهیم به این محاسبه دست پیدا کنیم که اگر نیمى از اعضاى هیأت علمى سالانه حداقل یک مقاله در مجلات ISI چاپ کنند با توجه به اینکه 10 تا 15 درصد پژوهشگران بیش از یک مقاله در سال چاپ میکنند به آسانى میتوان به 10 کشور اول تولیدکننده علم رسید اما چنین هدفى به قطع نیازمند رفع موانعى است که در ساختار آموزشى، علمى و پژوهشى و مدیریت ناظر بر آن حاکم شده است.
سویه دیگر چنین روندى، مهارت در بهره گیرى از این سرمایه گذارىها و قناعت نکردن به آمار صرف است. چنین چیزى بستگى به این نکته دارد که علم در کشور باید خاصیت اقتصادى پیدا کند در غیر این صورت، دانشگاهها تنها به بنگاههاى چاپ و ارائه مدرک تبدیل میشوند بدون اینکه صنعت، فناورى و بازار کار مناسب نیز طراحى و تولید شده باشد. تولید علم بدین معناست که ما نیازمند و ناگزیر تصاحب بخشى از بازار اقتصادى جهان مستقل از نفت هستیم.
در این راستا توفیق علمى بدون مشارکت جامعه اقتصادى اعم از دولتى و خصوصى، بهره عینى در بر نخواهد داشت. چه بسا یکى از مصداقهاى چنین عدم ارتباطى نگاهى به آمار پزشکان باشد. آمار پزشکان عمومى، متخصص و فوق تخصص 72 هزار و 316 مورد است. در حالى که پزشکى در ایران بیشتر به عنوان یک چرخه زود بازده در سطوح درمانى متوقف میشود و درآمدزایى حرفهای به سیکل نهایى و همیشگى این حرفه تبدیل میشود. اینکه چه تعداد از آنها در مجامع علمى فعالیت دارند به تحقیق و ارائه مقاله میپردازند جاى پرسش دارد. تنها در صورت ارائه یک مقاله در سال باید 76 هزار و 316 مقاله به تعداد مقالات پزشکى ایرانى و در برابر انبوه مشکلات بومى و جامعه شناسى بیمارىهاى داخلى افزایش یابد.
درنهایت توسعه پایدار اقتصادى در بازارهاى رقابتى دنیا نیازمند مشارکت مستقیم در تولید دانش است. حتى پیشرفت در زمینههاى درمانى، آب سالم، تصفیه فاضلاب، تغذیه و حمل و نقل نیازمند توانایىهایى در مهندسى تکنولوژى پزشکى، اقتصاد و علوم اجتماعى است. از تروریسم بین المللى گرفته تا رفاه همگانى و حتى آلوده شدن بزرگترین دریاچه شمالى، مانیازمند مشارکت علمى و تولید علم هستیم.این در حالى است که هنوز بعضى از دانشمندان علمى ما با منع تدریس در دانشگاهها روبرو هستند و فضاى بى رمق و نبود انگیزههاى معنوى و مادى کافى نیز خیل دیگرى را به کشورهاى اصلى تولیدکننده علم سوق میدهد.
به گزارش عصر ایران، پس از آمریکا، کشورهای چین ، انگیس و ژاپن به ترتیب 46 ، 37 و 34 میلیارد پوند در بخش نظامی هزینه می کنند.
نشریه دیلی تلگرف به منبع مورد استفاده برای ارائه این گزارش اشاره نکرده است.
پس از چین، کشورهای آمریکا (یک میلیون و 580 هزار نفر)، هند (یک میلیون و 325 هزار نفر) و کره شمالی (یک میلیون و 106 هزار نفر) بزرگترین ارتش های جهان را در اختیار دارند.
ایران بر اساس این گزارش غیر رسمی با هزینه کرد رقم شش میلیارد پوند انگلیس معادل نه هزار و 756 میلیارد تومان در جایگاه شانزدهم جهانی قرار دارد.
ایران همچنین از نظر حجم نیروهای نظامی نیز با در اختیار داشتن 523 هزار نفر نظامی، در جایگاه هشتم جهانی قرار دارد.
البته نکته قابل توجه در این گزارش، نبود نام هیچ یک از کشورهای عربی به ویژه کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس است.
این در حالی است که بارها منطقه خلیج فارس در صدر خریداران سلاح قرار گرفته است.
جایگاه واقعی ایران در تولید علم
طی چند سال اخیر بارها مطرح شده که آنچه بهعنوان تولید علم در ایران مطرح میشود، چیزی نیست جز استناد به تعداد مقالات منتشرشده ایرانیها در سایتهای نمایهسازی بینالمللی؛ درحالیکه انتشار مقاله فقط و فقط یکی از شاخصهای تولید علم در دنیاست.
دهها شاخص دیگر علمی مانند تعداد اختراعات، تجاریسازی اختراعات، تعداد دانشگاهها، بودجه پژوهشی کشورها و نسبت آن با تولید ناخالص داخلی و سرانه تحقیقات و اعضای هیأت علمی و جوایز نوبل و دهها فاکتور دیگر در این امر دخیل است. اما متولیان حوزه علم و فناوری در ۸سال گذشته بهطور مرتب به تعداد مقالات استناد کردهاند و بر همین مبنا حتی ایران را در جایگاه اول رشد علمی دنیا نشاندهاند.
این در حالی است که حتی در همین شاخص انتشار مقاله نیز یک فاکتور تحت عنوان ضریب استناد وجود دارد که بیانگر استناد به مقالات توسط سایر دانشمندان است؛ در این بخش دهها هزار مقاله علمی ایران حتی یک استناد نیز نگرفته است یعنی هیچکس در تحقیقات خود به آنها استناد نکرده است!
اما گزارش اخیر رئیس انجمن ایمنی زیستی نشان میدهد که در یکی از حوزههای پراهمیت فناوریهای پیشرفته یعنی «بیوتکنولوژی» رتبه جهانی ایران بسیار پایینتر از آن چیزی است که در این سالها اعلام شده است. گویا این رتبهها صرفا بهمنظور تغذیه افکار عمومی داخلی بیان شده و مصرف داخلی داشته است. به گفته رئیس انجمن ایمنی زیستی و براساس آخرین گزارش منتشره در ویژهنامه مجله علمی World view scientific American (که سالانه گزارشی را تحت عنوان Score card تهیه میکند)،
شاخصهای رتبهبندی کشورها در زمینه بیوتکنولوژی بررسی شده؛ چراکه تعداد مقاله رتبه کشور را تعیین نمیکند. با بررسیهای انجام شده ایران در زمینه بیوتکنولوژی در بین ۵۴کشور اول که در این گزارش نام آنها آوردهشده بود، هیچ جایگاهی ندارد یعنی ایران را صاحب جایگاه ندانستهاند که بیایند و آن را مورد مقایسه قرار دهند.
بهعنوان مثال یکی از شاخصهای توسعه بیوتکنولوژی در هر کشور حقوق مالکیت فکری و معنوی است. به مفهوم هر نوع مخلوق فکری، هنری و ادبی که قابلیت خرید و فروش را داشته باشد. در بین سالهای ۹۶تا ۲۰۱۰درآمد ناشی از فروش ثبت اختراع یا patent دانشگاهها و مؤسسات عمومی آمریکا برابر با ۱۹۹میلیارد تا ۳۸۶میلیارد دلار بر مبنای دلار پایه سال ۲۰۰۵بوده است.
اکنون بهتر میتوان فهمید که تولید علم فقط تولید مقاله نیست و اگر علم تأثیری در وضعیت معیشت و زندگی اجتماعی مردم یک جامعه نداشته باشد به دردی نمیخورد. علم یا باید منجر به افزایش ثروت ملی شود یا مشکلاتی که مردم با آن دستبهگریبان هستند را برطرف کند.
در سالهای گذشته بهدلیل حاکمیت نوعی نگرش سطحی در دانشگاهها و وزارت علوم، ملاک ارتقای وضعیت اعضای هیأت علمی و حتی پذیرش پایاننامههای کارشناسی ارشد و دکترا، انتشار مقالات علمی در نشریات نمایهشده در ژورنالهای بینالمللی بوده است. این اجباریشدن انتشار مقاله، منجر به تولید انبوه مقاله و انتشار انبوه آنها در ژورنالها شده است. اصل آن پایاننامهها در کتابخانههای دانشگاهی خاک میخورد و جز استادان راهنما، مشاور، داور و خود دانشجو فرد دیگری از وجود و محتوای آن اطلاعی ندارد اما مقاله مستخرج از همین پایاننامه خاک گرفته جزو آمار تولید علمی کشور محسوب شده است.
شاید فضای غالب در این سالها بهگونهای بوده است که کسی توان حرکت و سخنگفتن علیه این روند نادرست را نداشته است اما به دولت روحانی و سیاستگذاران حوزه علم و فناوری در این دولت پیشنهاد میشود ضمن اصلاح آمارهای قبلی تولید علم، روند تولید علم را در ایران واقعی کنند.
دکتر جعفر مهراد سرپرست کمیته برنامه ریزی کتابداری و اطلاع رسانی و عضو گروه برنامه ریزی علوم اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در گفتگو با لیزنا گفت: تغییرات رشد بهره وری در دانشگاه ها و موسسات پژوهشی با ایجاد ظرفیت ها و توانمندی های جدید و بهبود کارایی عامل اصلی این ارتقاء است.
وی گفت: بر این باورم که بین ورودی ها (شامل بودجه، دانشجویان تحصیلات تکمیلی، تدوین و اجرای سیاست های مناسب آموزش عالی و تحقیقاتی) و خروجی های دانشگاه ها و موسسات پژوهشی رابطه ای مستقیم وجود دارد.
وی خاطر نشان شد: در این موقعیت، حضور و تاثیر استادان و پژوهشگران را در جریان خلق دانش و تولید علم به روشنی می توان احساس کرد.
سرپرست پایگاه استنادی علوم جهان اسلام افزود: آمریکا با جمعیتی بالغ بر 270 میلیون و با جذب نیروهای کارآمد از نقاط مختلف جهان 169320 یعنی 31.27 درصد از کل انتشارات سال 2011 (تنها 5 ماه اول سال میلادی) را به خود اختصاص داده است.
مقام دوم علم جهان ازآن جمهوری خلق چین است. دانشمندان این کشور در دانشگاه های دولتی و غیر دولتی 11.07 در صد از کل انتشارات سال 2011 یعنی 59970 مقاله را تولید کرده اند.
انگلستان، آلمان و ژاپن به ترتیب با تولید 41309 (7.63) درصد، 40587 (7.50) درصد، و 30826 (5.7 ) درصد در رده های سوم تا چهارم جهان قرار دارند.
وی بیان داشت: فرانسه با توجه به اینکه اکثر انتشارات خود را به زبان فرانسه به چاپ می رساند، با این وجود با تولید 27816 مقاله (5.137 درصد) در جایگاه ششم جهان نشسته است. کانادا، ایتالیا، اسپانیا و استرالیا نیز به ترتیب رتبه تولید علم هفتم تا دهم جهان را به خود اختصاص داده اند.
دکتر مهراد گفت: این کشورها در همین محدوده زمانی یعنی در 5 ماه اول سال میلادی به ترتیب 25024، 23333، 20302، و 19071 مقاله در نشریات معتبر بین المللی چاپ کرده اند.
دکتر جعفر مهراد در ادامه افزود: در قاره آسیا 4 کشور جلوتر از ایران است: کره جنوبی با رتبه 11، هندوستان با رتبه 12، تایوان با رتبه 15، و ترکیه با رتبه 17.
وی گفت: جالب است توجه کنیم کشور روسیه با تمام وسعت و عظمتی که دارد با تولید 8900 مقاله یعنی 1.644 درصد از کل انتشارات سال 2001 در ردیف 18 قرار گرفته است. رتبه های 19 و 20 نیز به سوئد و بلژیک تعلق دارد.
رئیس مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوری تصریح کرد: از تلاش هوشمندانه دانشمندان و پژوهشگران جمهوری اسلامی ایران می توان دورنمای آینده و فناوری را در ایران ترسیم و در اختیار سیاستگذاران قرار داد.
وی خاطرنشان شد: خدمات ارزنده دانشگاهها و موسسات پژوهشی در تولید علم باعث شده است تا منزلت ایران در بین کشورهای جهان به خوبی تعریف شود، طوری که بر اساس این منزلت ایران توانسته است در عرض 5 ماه گذشته در جایگاه 21 جهان از نظر تولید علم بنشیند.
مهراد افزود: ایران با تولید 7127 مقاله یعنی 1.316 درصد از کل انتشارات جهان را به خود اختصاص داده است. این رقم و این جایگاه در واقع معیار و اندازه ای از پیشرفت و موفقیت سیاست ها است که از نتایج اولویت های تحقیقاتی حاصل شده است.
دکتر جعفر مهراد بیان داشت: مشارکت بهنگام دانشگاه ها و موسسات پژوهشی در تولید علم درجه بالایی از اجماع سیاست های کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، کمیسیون بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مجلس، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و شورای عالی انقلاب فرهنگی را نشان می دهد.
وی ادامه داد: تفاوت بین تولیدات علمی ایران با کشور روسیه برابر با 1328 مدرک و با کشور بلژیک که در جایگاه 20 ایستاده است برابر با 213 مقاله می باشد. کشورهای لهستان، دانمارک، اتریش بعد از جمهوری اسلامی ایران قرار دارند.
رژیم اشغالگر قدس، یونان، نروژ، پرتغال، فنلاند، سنگاپور، مکزیک، ایرلند، جمهوری چک و نیوزلند به ترتیب در جای 26 تا 35 جهان نشسته اند.
دکتر مهراد در پایان گفت: ضعف تحقیقات در ایران احساس نمی شود. تحقیقات توسعه ای و کاربردی در اولویت سیاست های علمی و فناوری جمهوری اسلامی ایران قرار دارد. با اندک حرکت دیگر، ایران می تواند در زمره کشورهای علمی نوظهور تجلی پیدا کند.
وی خاطرنشان شد: توسعه زیر ساختها به این مقوله کمک شایان توجهی خواهد کرد و این هدفی است که مجموعه دولت در تمامی ابعاد و جنبه ها باید دنبال کنند. توسعه علمی به تنهایی میسر نیست.