loading...
۩۞۩.شوق پرواز.۩۞۩

amirrezajafary بازدید : 59 سه شنبه 09 مهر 1392 نظرات (0)


دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه شهید بهشتی (تهران) بعنوان یکی از دانشکده های پیشرو این دانشگاه است که در سال 1355 تاسیس و پس از انقلاب فرهنگی و بازگشایی دانشگاهها فعالیت خود را آغاز نمود و در سال تحصیلی 61-1360 با پذیرش دانشجو در رشته روان شناسی و علوم تربیتی فعالیتش را گسترش داد.

دانشکده  علوم تربیتی وروان شناسی دانشگاه شهید بهشتی در حال حاضر با داشتن کادری مجرب و اساتید تاثیرگذار در حوزه روان شناسی و علوم تربیتی و با تحصیل حدود 1000 دانشجو در مقاطع مختلف کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری بعنوان یکی از برجسته ترین دانشکده برای دانشگاه شهید بهشتی مطرح می باشد و همچنین با ارائه خدمات در مراکز مشاوره و روان شناسی در دانشگاه  خدماتش را به عموم جامعه ارائه نموده است.

این دانشکده اکنون دارای چهارگروه آموزشی به شرح ذیل می باشد:

1.گروه علوم تربیتی

2.گروه روانشناسی

3.گروه مشاوره

4. گروه علم اطلاعات ودانش شناسی

amirrezajafary بازدید : 107 سه شنبه 09 مهر 1392 نظرات (0)
چكيده:
بي شك فرد و جامعه براي بقاي خود به كار و تلاش نياز دارند.ورود به عرصه كار در زندگي هر شخص يكي از مهمترين مراحل زندگي محسوب مي شود
از طرف ديگر رضايت شغلي به عنوان يكي از عوامل مؤثر در بهره‌وري نيروي كار محسوب
مي شود همانطور كه مي دانيم بهره‌وري ناشي از عوامل مختلفي چون استفاده بهينه از امكانات، زمان و استفاده مطلوب از نيروي انساني مي باشد در شرايطي نيروي انساني توانايي‌هاي خود را در انجام كار به بهترين نحو مطلوب بروز مي دهد كه علاوه بر ساير عوامل داراي احساس رضايت شغلي از فعاليتي كه انجام مي دهد باشد.
عواملي كه در ايجاد رضايت شغلي مؤثرند را مي توان به دو دسته تقسيم نمود:
الف- عواملي كه در مراحل قبل از انتخاب شغل مي تواننددر رسيدن به رضايت شغلي مؤثر باشند.
ب – عواملي كه بعد از انتخاب شغل و در طي فرآيند انجام كار رضايت شغلي را ايجاد مي نمايند.
مقوله راهنمايي و مشاوره شغلي يكي از عواملي است كه در دسته اول قرار مي گيرد به عبارت ديگر چنانچه شخص بتواند در طول تحصيل و مرحله كاريابي از راهنمايي مناسب در زمينه مشاغل برخوردار شود احتمال اينكه در آينده از كاري كه انجام مي دهد احساس رضايت داشته باشد، افزايش مي‌يابد.
مقاله حاضر به بررسي عوامل مؤثر در راهنمايي و مشاوره شغلي مي پردازد و نقش آن را در ايجاد رضايت شغلي افراد بررسي مي‌نمايد.


مقدمه:
رضايت شغلي از جمله عوامل مهمي است كه بايد در توسعه اقتصادي مورد توجه دقيق قرار گيرد هر فردي كوشش مي كند شغلي را انتخاب نمايد كه علاوه بر تأمين نيازهاي مادي از نظر رواني هم او را ارضاء نمايد به اين دليل بررسي خصوصيات فردي افراد ضروري به نظر مي رسد در غير اينصورت بكار گرفتن افراد در مشاغلي كه به آن علاقمند نيستند يا توانايي و استعداد انجام آن را ندارند علاوه بر كاهش بهره‌وري و كارايي موجب از دست رفتن نيروي انساني مي‌شود.
براي آنكه اين مشكلات كاهش يابند بايد سطح دانش عمومي افزايش يابد و برنامه‌هاي مشاوره شغلي و حرفه‌اي در مدارس و دانشگاه‌ها و ... مورد توجه قرار گيرد.
ايالات متحده يكي از نخستين كشورهايي است كه در آن مراكز ويژه راهنمايي و مشاوره شغلي تأسيس شده است. اولين مركز راهنمايي كه در واقع مركز راهنمايي حرفه‌اي بود در سال 1908 ميلادي در بوستون به وسيله “ فرانك پارسونز“ كه به پدر راهنمايي حرفه‌اي معروف است تأسيس شد. وي لازمه هدايت حرفه اي را پيروي از سه اصل زير مي دانست:
1-    شناخت توانايي‌ها و علايق و مهارتهاي حرفه اي فرد.
2-    شناخت شغلي و موقيتهاي شغلي .
3-    ايجاد ارتباط منطقي بين‌ دو اصل يادشده.
هر چند فرايند انتخاب شغل در طول زندگي افراد به طور مداوم و پيوسته ادامه دارد سازش منطقي بين خصوصيات فردي با شرايط شغلي نمي تواند به تنهايي پاسخگو باشد و كليه عوامل مؤثر در انتخاب شغل نمي‌توانند صرفاً جنبه عقلاني و منطقي ويا صرفاً جنبه عاطفي و رواني داشته باشند. از عوامل ديگر كه لزوم راهنمايي و مشاوره شغلي را در عصر حاضر اجتناب ناپذير مي كنند بروز دو پديده توسعه شهر نشيني و پيشرفت تكنولوژي است . شهرنشيني، تنوع و تقسيم مشاغل را باعث شده است و پيشرفت تكنولوژي نقش تخصص را در احراز شغل برجسته كرده است.
در ادامه به بررسي مسائل و عوامل مهم در راهنمايي و مشاوره شغلي و نقش آن در رضايت شغلي پرداخته خواهد شد.

راهنمايي شغلي چيست؟
تعاريف مختلفي از سوي صاحبنظران ارائه شده است كه اختصا‌راً به برخي از آنها اشاره مي‌شود.   “ ساندرسون “‌ بر جنبه‌هاي عملي راهنماي شغلي تأكيد مي‌ورزد و معتقد است راهنمايي شغلي و حرفه‌اي نمي تواند صرفاً از ديدگاه نظري مورد بررسي قرار بگيرد به نظر او راهنمايي شغلي با طرح‌ريزي ، آمادگي و سازش فرد با شغل انتخاب شده ارتباط دارد. از طريق راهنمايي شغلي و حرفه‌اي فرد مي تواند پس از بررسي دنياي مشاغل و شناسايي خصوصيات شخصي، شغلي را انتخاب كند و سپس براي انجام شغل مورد نظر از طريق گذراندن دوره‌هاي آموزشي آمادگي لازم را كسب نمايد.
به نظر“ سوپر“ راهنمايي شغلي فعاليتي است كه به وسيله آن اطلاعات لازم و ضروري درباره مشاغل مختلف در اختيار افراد قرار مي گيرد كه بر مبناي اطلاعات به دست آمده مشاوره شغلي صورت مي پذيرد. به عبارت ديگر در جريان راهنمايي شغلي فرد به خود شناسي نائل مي آيد و توانايي‌هاي خود و فرصتها و امكانات استخدامي را مي شناسد و به كمك مشاور و با استفاده از تجربه و تحليل اطلاعات موجود به انتخاب شغلي كه براي فرد مناسب‌تر است مي‌انجامد.
با توجه به تعاريف فوق مي‌توان اينگونه استنباط نمود كه راهنمايي شغلي فرايندي مداوم و پيوسته مي‌باشد كه به وسيله آن به فرد كمك مي‌شود تا بتواند شغل مناسبي را انتخاب كند و براي آن آماده شود، به آن اشتغال ورزد و بطور موفقيت‌آميزي در حرفه خود پيشرفت نمايد. از طريق راهنمايي و مشاوره شغلي فرد تصوير دقيقي از خصوصياتش به دست مي‌آورد، از دنياي مشاغل آگاهي مي‌يابد، تصور شغلي و حرفه‌اي خود را در برابر واقعيات مورد سنجش قرار مي‌دهد و پس از تجزيه و تحليل واقعيات و اطلاعات موجود به انتخاب شغل مي پردازد كه اين شيوه رضايت شخصي را به همراه دارد و براي جامعه نيز سودمند است.

عوامل مؤثر در راهنمايي شغلي:
3-1- ويژگي‌هاي فردي :
“ هالند“ معتقد است كه بايد بين ويژگي‌هاي يك فرد و محيط كاري او تناسب و هماهنگي وجود داشته وي شش نوع شخصيت را مطرح كرده و ادعا مي كند رضايت شغلي يا عدم آن به ميزان تطابق بين شخصيت افراد با محيط حرفه‌اي آنها بستگي دارد. اين تيپهاي شخصيتي محصول تعامل بين ويژگي‌هاي فرهنگي و شخصيتي است. يك فرد در اثر تجارب خود ياد مي گيرد كه برخي فعاليتها را بر ديگر فعاليتها ترجيح دهد سپس اين فعاليتها علايق قويتري را در فرد به وجود مي‌آورند كه او را به سوي كسب مهارتهاي ويژه‌اي رهنمون مي‌سازند, سرانجام علايق و مهارتهاي وي خلق و خوي ويژه‌اي را ايجاد مي‌كنند كه باعث مي شود فرد به گونه‌اي ادراك، تفكر و عمل نمايد كه براي بعضي مشاغل مناسبتر به حساب آيد .
در شكل گيري تيپ شناسي و محيط شناسي برخي از عبارتند از:
1-    انتخاب حرفه جلوه‌اي از شخصيت است.
2-    پرسشنامه هاي رغبت‌سنج، پرسشنامه‌هاي شخصيت هستند. اگر علاقه حرفه‌اي بيانگرشخصيت باشد مي‌توان گفت علائق بيانگر نوع  شخصيت هستند .
3-    رفتارهاي قالبي حرفه‌اي داراي اعتبار و معاني مهم روانشناختي و جامعه شناختي است به عبارت ديگر مردم در مشاغل گوناگون خصوصياتي متفاوت دارند. براي مثال فروشنده‌ها چرب‌زبان، حسابدارها دقيق و دانشمندان  غير معاشرتي هستند.
4-    اعضاء شاغل دريك حرفه شخصيت و روند  رشدي مشابهي دارند اگر يك فردبعلت سوابق و شخصيت خاصي وارد شغل بخصوصي شوداين نتيجه حاصل مي‌شود كه هر شغلي افرادي را با شخصيت هاي مشابه جلب مي‌كند
5-    از آنجا كه مردم دريك گروه حرفه‌اي شخصيت هاي مشابهي دارند، به بسياري از موفقيت ها و مشكلات به روشهاي يكساني پاسخ مي‌دهند
6-    پيشرفت،ثبات،رضايت حرفه‌اي به همخواني بين شخصيت فرد و محيطي كه در آن كار مي‌كند وابسته است بعبارت ديگر احتمال اينكه شخصي شغلي را كه از نظر رواني مناسب او است بهتر انجام دهد، بيشتر است.
در ادامه به بررسي 6 تيپ شخصيتي پرداخته خواهد شد:
1- تيپ واقعگرا:
تجربيات و وراثت خاص يك فرد واقع‌گرا به رجحان فعاليتهايي منجر مي‌شود كه پيامد آن سروكار داشتن آشكار،مرتب يا منظم با اشياء، ابزار، ماشين الات وحيوانات و اجتناب از فعاليتهاي آموزشي و يا درماني‌است. اين تمايلات رفتاري به نوبه خود منتهي به اكتساب صلاحيتهاي عملي، مكانيكي،كشاورزي،الكتريكي وفني و به كمبود در صلاحيتهاي اجتماعي وتربيتي منجرمي‌شود. الگوي فعاليت ها،صلاحيتها و علايق واقع گرايانه،فردي را به وجود مي آورد كه رفتارهاي زير را از خود بروز مي‌دهد :
الف – مشاغل يا موقعيتهاي واقع‌گرايانه‌اي مانند مهندسي را ترجيح مي دهدكه در آن موقعيتها بتواند فعاليتهاي ترجيحي خود را انجام دهد و از فعاليتهايي كه مقتضي مشاغل اجتماعي است دوري كند.
ب – براي حل مشكلات در محيط كار از صلاحيتهاي واقع‌گرايانه استفاده مي‌كند.
ج – خود را فردي داراي توانايي‌هاي ورزشي و مكانيكي و فاقد توانايي در ارتباطات انساني مي‌پندارد.
د – براي ارزشهاي عيني و خصوصيات شخصي قابل لمس مانند پول ، قدرت و مقام ارزش قائل مي‌شود .
اين افراد معمولاً داراي ويژگي‌هاي غير اجتماعي ، رك ، سرسخت، مادي، طبيعي، اهل عمل، خودمحور و ... مي‌باشند.

1- تيپ جستجوگر:
يك فرد جستجوگر به دنبال انجام فعاليتهايي مي‌باشد كه پيامد آن بررسي مشاهده‌اي ‌و منظم پديده‌هاي فيزيكي،زيست‌شناختي‌ و فرهنگي‌ به‌ منظور‌ فهم و كنترل اين پديده‌ها و اجتناب از فعاليتهاي ترغيبي تكراري است رشد اين الگوي فعاليتها، صلاحيتها و علائق جستجوگرايانه، ويژگيهاي رفتاري زير را ايجاد مي‌كنند:
الف – مشاغل يا موقعيتهاي جستجوگرانه را ترجيح مي‌دهند و از فعاليتهايي كه مقتضي مشاغل متهورانه است دوري كنند.
ب – براي حل مشكلات موجود در كار و ساير محيط‌ها از روشهاي جستجوگرانه و واگرا را استفاده مي‌كنند.
ج – خود را فردي محقق، روشنفكر، داراي توانايي هاي علمي و رياضي و فاقد توانايي رهبري مي‌پندارند.
د- براي علم ارزش قائل هستند.
معمولاً اين افراد داراي ويژگيهاي تحليلگر، هوشيار، منتقد، كنجكاو، مستقل، دقيق، منطقي و كناره‌گير و ... مي‌باشند.
2-    تيپ هنري:
اين گروه از افراد به فعاليتهايي مي پردازند كه پيامدهاي آن پيچيده، آزاد و غيرمنظم مي باشد مانند سركار داشتن با مواد فيزيكي، كلامي يا انساني براي خلق اشكال يا محصولات هنري و نوعي بيزاري از فعاليتهاي آشكار،سازمان يافته و مرتب است.
اين تمايلات رفتاري منجر به اكتساب و صلاحيتهاي هنري زبان، موسيقي، نمايش‌، نويسندگي و كمبود در صلاحيتهاي نظام مند اداري يا تجاري مي‌شود. رشد اين الگوي فعاليتها افرادي با ويژگيهاي رفتاري زير را به وجود مي‌آورد:
الف ـ مشاغل يا موقعيت‌هاي هنري را ترجيح مي‌دهند و از فعاليتهايي كه مقتضي مشاغل يا موقعيت‌هاي قراردادي است دوري مي‌كنند.
ب – براي حل مشكلات در كار و ساير محيطها از صلاحيتهاي هنري استفاده مي‌كنند.
ج – خود را فردي مبتكر،ابزارگر،شهودي،سازش‌ناپذير،داراي توانايي در زمينه‌هاي هنري، موسيقي، نويسندگي و بازيگري و ...مي‌دانند.
د ـ براي كيفيات مربوط به زيبا‌شناسي ارزش قائل ميشوند.
معمولاً اين افراد داراي ويژگيهاي عاطفي، بي‌نظم، آرمانگرا، مستقل، مبتكر، حساس، خيال‌پرداز و ... مي‌باشند.
3-    تيپ اجتماعي:
پيامد فعاليت اين افراد منجر به اداره كردن ديگران به منظور آگاهاندن ، تعليم، رشد، درمان يا راهنمايي آنان و اجتناب از فعاليتهاي صريح، مرتب و سازمان يافته‌اي است كه به مواد، ابزار يا ماشينها نياز دارد. اين تمايلات رفتاري به نوبه خود منتهي به اكتساب صلاحيتهاي روابط انساني مانند صلاحيتهاي ميان فردي و آموزشي و كمبود در صلاحيتهاي فني مي‌شود. رشد اين الگوي فعاليتها افرادي با ويژگي‌هاي رفتاري زير به وجود مي‌آورد:
الف – مشاغل يا موقعيتهاي اجتماعي را ترجيح مي دهند و از فعاليتهايي كه مقتضي مشاغل يا موقعيتهاي واقع‌گرايانه است دوري مي‌كنند.
ب- براي حل مشكلات در كار و ساير محيطها از صلاحيتهاي اجتماعي استفاده مي كنند.
ج- خود را فردي علاقمند به كمك ديگران، درك ديگران، داراي توانايي تدريس و فاقد توانايي مكانيكي مي پندارند.
د- براي مسائل و فعاليتهاي اجتماعي و اخلاقي ارزش قائل مي‌شوند.
در نهايت مي توان گفت اين افراد داراي ويژگيهاي صبور، سخاوتمند، مهربان، معاشرتي، امدادگر و ... مي‌باشند.
5 – تيپ متهور:
فعاليت اين افراد منجر به اداره كردن ديگران براي كسب اهداف سازمان يا به دست آمدن درآمد اقتصادي و بيزاري نسبت به فعاليتهاي مشاهده‌اي ، نمادي و سازمان يافته مي‌شود.اين تمايلات رفتاري به كسب صلاحيتهاي رهبري، ميان‌فردي و تشويقي و كمبود در صلاحيتهاي علمي مي‌شود.رشد اين الگوي فعاليتها و علايق متهورانه افرادي با ويژگيهاي رفتاري زيررابه وجود مي‌آورد:
الف – مشاغل يا موقعيتهاي متهورانه را ترجيح مي دهند و از فعاليتهايي كه مقتضي مشاغل يا موقعيتهاي جستجوگرانه است دوري مي‌كنند.
ب- براي حل مشكلات موجود از صلاحيتهاي متهورانه استفاده مي كنند.
ج- خود را فردي پرخاشگر، محبوب، مطمئن به خود، معاشرتي، داراي توانايي رهبري و سخنراني و فاقد توانايي علمي مي پندارند.
د- براي پيشرفت اقتصادي و سياسي ارزش قائل مي‌شوند.
به طور خلاصه اين افراد داراي ويژگيهاي زياده‌طلب، ماجراجو، سلطه‌جو، باانرژي، خوش‌بين، پرحرف و ... مي‌باشند.

6– تيپ قراردادي
:
اين دسته از افراد به فعاليتهايي مي‌پردازند كه پيامدهاي آن فعاليتهاي ساده و مرتب مي باشد. سركار داشتن با داده‌ها، نگهداري پرونده‌ها، بايگاني مطالب، تنظيم اطلاعات نوشتاري و عددي از جمله فعاليتهاي اين افراد به شمار مي‌آيد. اين تمايلات رفتاري به نوبه‌ خود منجر به كسب صلاحيتهاي اداري، محاسباتي، نظام تجاري و كمبود در صلاحيتهاي هنري مي‌شود.رشد اين الگوي فعاليتها افرادي با ويژگيهاي رفتاري زيررابه وجود مي‌آورد:
الف – مشاغل يا موقعيتهاي قراردادي را ترجيح مي دهند و از فعاليتهايي كه مقتضي مشاغل يا موقعيتهاي هنري است دوري مي‌كنند.
ب- براي حل مشكلات در كار و ساير محيطها از صلاحيتهاي قراردادي استفاده مي كنند.
ج- خود را فردي همرنگ، منظم و داراي توانايي دفتري و حسابداري مي پندارند.
د- براي پيشرفت بازرگاني و اقتصادي ارزش قائل مي‌شوند.
به طور كلي داراي ويژگيهاي محتاط، وظيفه‌شناس، كارآمد، انعطاف‌پذير،اصولي و پي‌گير و ... مي‌باشند.
فرمولبندي تيپهاي شخصيت بر اساس نظريه هالند

 

تيپ واقعگرا

تيپ جستجوگر

تيپ هنري

تيپ اجتماعي

تيپ متهور

تيپ قراردادي

مشاغل  واقع‌گرايانه‌را ترجيح مي‌دهد.

مشاغل جستجوگرانه را ترجيح مي‌دهد

مشاغل هنري‌را ترجيح مي‌دهد

مشاغل اجتماعي را ترجيح مي‌دهد

مشاغل متهورانه را ترجيح مي‌دهد

مشاغل  قراردادي را ترجيح مي‌دهد

غيراجتماعي

رك

مادي

اهل‌عمل خودمحور

صرفه‌جو سرسخت

بي‌پيرايه

تحليلگر

هشيار

مستقل

روشنفكر

منطقي

خوددار

دقيق

فروتن

بي نظم

خيالپرداز  عاطفي خودانگيخته مبتكر آزادانديش آرمانگرا درون‌نگر

مسلط

اهل همكاري امدادگر آرمانگرا

مسئول معاشرتي مشوق

صميمي

زياده‌طلب ماجراجو باانرژي خودنما خوشبين معاشرتي سلطه‌جو برون‌نگر

محتاط

همرنگ انعطاف پذير خوددار دورانديش كارآمد

فاقد تخيل

وظيفه شناس

 

نظريه “هالند“ تا به امروز در كشورهاي امريكايي , اروپايي , آسيايي , استراليايي و افريقايي جهت راهنمايي و مشاوره شغلي مورد تاييد قرار گرفته است . همچنين هريك از پژوهشهاي انجام شده در مورد نظريه تصميم گيري شغلي هالند در ايران , به نوعي مويد آن مي باشد .
3-2- خانواده و راهنمايي شغلي :
در غالب نظريه هاي انتخاب شغل به نقش خانواده به عنوان يكي از عوامل محيطي موثر بر فرآيند انتخاب شغل توجه شده است . با مروري بر اين نظريه ها مي توان برخي ازاشكال اثربخشي خانواده را به گونه اي بارز دريافت. “ سوپر“ معتقد است كه خانواده  يكي از منابع اصلي شكل دهنده به  خويشتن پنداري حرفه اي است  , انتخاب شغل مرحله اي از حيات فرد است كه وي با توسل به آن تصوري كه از خويشتن يا خود دارد  را متجلي مي كند و از طريق حفظ و سازگاري با شغل به عنوان يك نقش اجتماعي و ايفاي الزامات  ناشي از آن و منطبق ساختن آنها با تصوري كه از خود دارد , به تعريفي مستمر و استوار از خود مي رسد . “ سوپر“ يكي از مراحل تحقق اين فرآيند را همانند سازي فرزند با پدر و مادر  خود مي داند كه طي آن فرد از وجود نقش هاي اجتماعي آگاه مي شود و در اين مسير نخست با نقش هاي والدين آشنا مي شود . و چنانچه اين نقش براي وي مهم نباشد به الگوهايي كه از منابع ديگرنظير تلويزيون و .... ارائه مي دهند روي مي آورد .
به عقيده“ بلون“ در فرآيند جامعه پذيري به عنوان مهمترين كاركرد خانواده , والدين , اصلي ترين نقش را دارند و اثرات تربيت آنها در رشد شخصيت فرد كه منحصر به انتخاب شغل مي شود محسوس است .
“ روزنبرگ“ تاثير طبقه اجتماعي والدين و ميزان درآمد آنها را بر انتظارات شغلي فرزندان مطرح مي كند و نشان مي دهد كه چگونه فرزندان سعي مي كنند سبك و شيوه زندگي والدين خود را دنبال كنند و تا چه حد تابع اين موضوع در كنار كسب درآمد هستند .
“ شرتزر“ نيز به فشار خانواده بر فرد براي انتخاب شغلي خاص اشاره مي كند و اين موضوع را مطرح مي كند كه اعتقادات و ارزشهاي والدين زمينه ساز شكل دهي به  شخصيت فرد بعنوان يك عامل محيطي محسوب مي شود و افراد مشاغلي را انتخاب مي كنند كه با نوع شخصيت آنها سازگار است
“ هالند“ نيز تاثير خانواده بر شكل گيري شخصيت فرزند و انتخاب شغل را مطرح مي كند و بيان  مي كند كه ارزشها و اهداف والدين بطور چشمگيري در شكل گيري نوع خاصي از شخصيت در فرزندان موثر است و نگرش والدين درباره تربيت كودك با علايق شغلي فرزند ارتباط معني داري دارد
با توجه با اين نظرات نقش خانواده در فرايند انتخاب شغل بسيار مهم مي باشد و علايق , آرزوها , اهداف و نگرشهاي والدين از يكسو و طرز رفتار , شيوه تربيت و نوع روابط والدين با فرزند از سوي ديگر در شكل گيري شخصيت و انتخاب شغلي فرزندان نقش مهمي ايفا مي كند .

3-3- اطلاعات شغلي:
به هر نوع اطلاعاتي كه درباره حرفه، كار يا شغل فراهم شود و به وسيله آن فرد جوياي كار به اشتغال دست يابد اطلاعات شغلي گفته مي‌شود. اطلاعات شغلي حاوي آگاهي از شرايط فيزيكي, خصوصيات روحي,رواني لازم جهت انجام كار، ماهيت و شرايط شغل، درآمد اقتصادي، و ايجاد فرصتهاي پيشرفت و ترقي در آن شغل است.
اطلاعات دقيق، صحيح و گسترده، اتخاذ تصميمات مناسب‌تر و عاقلانه‌تر را باعث مي‌گردند. مهمترين نقش اطلاعات شغلي آماده كردن فرد براي شناسايي هدف مورد نظر مي‌باشدبه طوري كه در آينده به انتخاب شغل مناسبي منجر گردد. اين اطلاعات بايد فرد را در شناخت موقعيت كنوني، برنامه‌ها و اهداف آينده ياري نمايد و سرانجام باعث شود فرد به طرح‌ريزي شغلي و حرفه‌اي اقدام نمايد.
به دليل گستره بسيار وسيع مشاغل، ارزشيابي اطلاعات آنها از نظر صحت و تناسب، كاري مشكل به نظر مي‌رسد براي آنكه اطلاعات شغلي مؤثر و مفيد واقع شودبايد متناسب با شرايط اجتماعي و امكانات فرد جوياي كار اين اطلاعات تنظيم شوند. اطلاعات شغلي را مي‌توان از منابع مختلفي به دست آورد. در عين حال چنانچه اطلاعات از منابع متعدد و متنوع جمع آوري شوند از ارزش واعتباربيشتري برخوردار خواهند بود منابعي كه مي‌توان بوسيله آنها نسبت به جمع‌آوري اطلاعات شغلي اقدام نمودعبارتند از:
1-    استفسار: فرد مي‌تواند با راهنمايي مشاور از طريق مراجعه به مؤسسات مختلف اطلاعات شغلي و حرفه‌اي مورد نظر را بدست آورد.
2-    بازديد: اين روش مي‌تواند براي دانش‌آموزان، دانشجويان بسيار مفيد و مؤثر باشد كه بصورت گروهي از مكانها، كارخانجات و كارگاه‌هاي مختلف صورت مي‌گيرد و افراد علاوه بر كسب اطلاعات نظري، به طور عملي هم در جريان كارقرار مي‌گيرند.
3-    مطالعه: مطالعه جزوات چاپ شده، كتب و مجلات حاوي اطلاعات شغلي مي‌تواند در كسب اطلاعات شغلي مفيد و مؤثر باشد كه در صورت نياز مي‌توان براي اثرگذاري بهتر از فيلم و اسلايد هم در كنار اين منابع استفاده نمود.
اطلاعات شغلي به دليل آنكه مي‌تواند تصويري دقيق از آينده شغلي فرد جوياي كار ارائه نمايد حائز اهميت مي‌باشد كه  اين موضوع مي‌تواند در بروز يا عدم بروز رضايت شغلي يكي از عوامل بسيار مهم بشمار مي‌آيد بسياري افراد غالباًبه دليل فقدان اطلاعات كافي در اين زمينه اقدام به انتخاب شغل مي‌نمايند اما بعد از گذشت زماني كوتاه احساس ناكامي و شكست مي كنند كه پيامد آن عدم رضايت شغلي ,كم كاري غيبت غير موجه و متعاقباً ترك شغل و بروز بيكاري مي‌باشد. و حتي اين احساس شكست مي تواند باعث بروز افسردگي در شخص گردد
3-4- مشاوره در راهنمايي شغلي:
اهميت شناخت زواياي مختلف رواني افراد در روند انتخاب شغلي بر كسي پوشيده نيست چرا كه افراد بر اساس رشد و نمو در محيطي كه در آن قرار گرفته‌اند و همچنين بر اثر اختلافات ژنتيكي داراي روحيات، علائق و سلايق متفاوت مي‌باشند. و همانطور كه در مبحث قبلي ذكر شد مي‌توان انسانها را بر اساس ويژگي‌هايشان در 6 دسته مختلف طبقه‌بندي نمود هر چند اين تقسيم‌بندي قراردادي است و در عمل مي‌تواند فراتر از آن باشد اما بر اساس اين ويژگيها مي توان افراد مختلف را مورد شناسايي قرار داد و با توجه به مشخصات روحي رواني، آنها را به شغل مناسب رهنمون ساخت.
بر اين اساس مشاور و فرآيند مشاوره را مي‌توان به عنوان حلقة مفقودة اين زنجيره ارزيابي نمود مشاوره عبارت است از فرآيند ياري كردن فرد به منظور شناسايي خود و محيط و ايجاد ارتباط بين آن دو تا بوسيله آن به حل مسائل پرداخته، تصميم بگيرد و در نهايت به انتخاب شغل مبادرت نمايد. روش متداول مشاوره شغلي به دادن و كسب اطلاعات توسط مشاور توصيف شده است. در اين روش، مشاور از راه سؤال و اجراي چند آزمون، اطلاعاتي درباره فرد به دست‌مي‌آورد آنها را با هم تركيب مي‌كند و سپس خصوصيات و جنبه‌هاي فرد با كار مورد مطابقت قرار مي‌دهد و به مراجع پيشنهاد مي كند تا شغل يا مشاغلي را به طور آزمايشي انتخاب نمايد.
پرسشهايي كه مشاور در پي يافتن پاسخ‌هاي آن است عبارتند از: استعدادها و علايق فرد كدامند؟ در چه نوع مشاغلي مفيد و مؤثرند؟ نحوة آمادگي و پيشرفت مراجع در كاركدام است؟
البته روشهاي ديگري هم در اين باره وجود دارند كه از نظر ماهيت با يكديگر متفاوتند مانند روش مراجع كانوني و ...
- اما سؤال اينجاست كه فرآيند مشاوره اساساً از چه زماني مي‌تواند آغاز شود؟
مشاوره شغلي را معمولاً براي دانش‌آموزان لازم و مطلوب ندانسته‌اند زيرا اين نظر مؤيد مفهومي از مشاورة حرفه‌اي است كه به انتخاب شغل منتهي نمي‌شود بلكه وسيله اي براي مساعدت شاگردان جهت پيشرفت طرحهاي شغلي است. حقيقت آن است كه حتي در پايان دوره متوسطه شاگردان براي مشاوره حرفه‌اي كه متضمن انتخاب هاي شغلي است آماده نيستند. زيرا دانش آموزان در يك مرحلة پژوهشي هستند و در مرحله تصميم گيري و انتخاب شغل قرار ندارند. بعبارت ديگر دانش‌آموزان دوره متوسطه آماده مشاهدة امور و شناخت خويش هستند اما هنوز به جايي نرسيده‌اند كه از آنان انتظار اشتغال به كار را داشت.
بنابراين در مدارس ابتدايي، راهنمايي و متوسطه مسير و جريان انتخاب شغل بايد بيش از انتخاب شغل مورد توجه راهنما و مشاوره قرار بگيرد. گرچه مي‌توان قسمت زيادي از اين توجه را دربرنامه‌هاي درسي و فعاليتهاي فوق برنامه دانش‌آموزان قرار داد ، اما به اين معني نخواهد بود كه براي مشاوره حرفه‌اي در مدارس متوسطه جايي وجود ندارد. مشاور متخصص مواد و موضوعاتي است كه بايد در برنامه قرار بگيرد . در حالي كه نياز به  انتخاب هاي حرفه‌اي وجود ندارد ، اما انتخاب هاي تحصيلي (كه متضمن انتخاب هاي حرفه‌اي است) اهميت دارند، بنابراين مشاور بايد با راهنمايي تحصيلي زمينة‌ بروز استعداد‌هاي نهفته فرد را كه در آينده شغلي وي مؤثر است فراهم نمايد اين اقدامات مشاوره‌اي شامل انتخاب رشتة تحصيلي در دورة متوسطه و انتخاب رشتة تحصيلي دانشگاهي و يا انتخاب رشته‌هاي فني و حرفه‌اي مي‌باشد كه طي آن به فردكمك مي شود تا با جهت‌گيري علمي – آموزشي در يك رشته تحصيلي زمينة‌ انتخاب شغلي براي وي در آينده آماده شود.
هرچند انتظار مي رود كه در دوران تحصيلات دانشگاهي انجام فعاليتهاي مشاوره شغلي با جديت و دقت بيشتري صورت پذيرد اما به دلايل زير  اين امر با مشكلات و كاستي هايي همراه بوده است :
1-    ورود به دانشگاه به منزله استخدام و اشتغال حتمي فرض شده است .
2-    رشته تحصيلي دانشگاهي را معادل با زمينه فعاليت شغلي تصور نموده و براي آن چگونگي و حالات مختلف حوزه فعاليت در نظر گرفته نشده است .
3-    تحصيلات دانشگاه بعنوان راهكاري جهت تامين نيروي انساني سازمانهاي دولتي در نظر گرفته شده كه طي آن افراد پس از فارغ التحصيلي و جذب در سازمانها , جايگاه خود را مي يابند .
4-    دانشجويان و فارغ التحصيلان  را افرادي توانمند در زمينه كاريابي فرض كرده ايم كه قادر به شناسايي مسير شغلي خود به نحو مطلوب هستند .
5-    در دانشگاهها برنامه و بودجه اي براي اينكار در نظر گرفته نشده است .
اكنون كه بيكاري فارغ التحصيلان دانشگاهي به معضلي جدي تبديل شده است در مي يابيم چنانچه به فرآيند مشاوره شغلي در دانشگاهها توجه بيشتري صورت مي پذيرفت شاهد اينگونه مشكلات نبوديم . و اين در حاليست كه امروزه در برخي از كشورهاي پيشرفته يكي از ملاكهاي ارزيابي دانشگاهها , ميزان اشتغال فارغ التحصيلان آنها مي باشد .
گام بعدي مشاوره شغلي مي تواند در مراكز كاريابي صورت پذيرد و به دليل آنكه  مراكز خدمات اشتغال به دو بخش دولتي و خصوصي تقسيم مي شوند داراي كاركرد متفاوت مي باشند , در حال حاضر بخش عمده خدمات مراكز دولتي از طريق پست انجام مي گيرد در صورتيكه در مراكز خصوصي با مراجعه حضوري جويندگان كار ثبت نام و فرآيند مشاوره صورت مي گيرد اين امر باعث مي گردد تا دست اندركاران اين مراكز به صورت چهره به چهره با متقاضي كار روبرو شده و فرد مذكور از جميع جهات مورد ارزيابي قرار گيرد . از طرف ديگر امكان ارائه مطلوب توانمنديها و تجارب فرد بيكار نيز فراهم مي گردد . تا در صورت عدم وجود فرصت شغلي مناسب , براساس توانايي ها , تجارب و علايق جويندگان كار آنان را با بخش خود اشتغالي آشنا و زمينه فعاليتشان را در اين بخش فراهم كنند .
بنابراين راهنمايي و مشاوره شغلي فرآيند  مداوم و پيوسته اي  است كه بصورت نا محسوس از زمان آغاز تحصيلات ابتدايي شروع مي گردد و همزمان با ادامه تحصيل تكامل يافته و پس از پايان تحصيلات در قالب مراكز خدمات اشتغال تبلور مي يابد .

amirrezajafary بازدید : 66 سه شنبه 09 مهر 1392 نظرات (0)

مقالات راهنمايي و مشاوره شغلي
دوشنبه 28 فروردین 1391  8:13 PM

 
 
حسينيان سيمين، عظيمي پور پريسا
جشنواره راهنمايي و مشاوره شغلي  1386;بهمن 1386(1)
کلید واژه:  راهنمايي و مشاوره شغلي، اينوگرام
خلاصه:

بي شک کارايي و رضايت شغلي از عوامل مهمي هستند که بايد در توسعه جامعه صنعتي مورد توجه قرار بگيرند، و در اين ميان مشاوره شغلي نقش عمده اي در انتخاب بهينه شغل افراد دارد، زيرا از طريق آن مي توان فرد مناسب را براي شغل مناسب انتخاب کرد. هدف از نگارش اين مقاله معرفي يکي از نظريه هاي جديد راهنمايي شغلي به نام نظريه «سنخ شناسي اينوگرام» مي باشد اينوگرام در لغت از دو اينو به معناي عدد نه و گرام به معناي شکل تشکيل شده است. اين نظريه 9 سنخ شخصيتي زير را با الگوهاي متمايز در مشاغل و رفتار معرفي مي کند که عبارتند از:
1- اصلاح طلب و کمال گرا: متناسب با مشاغلي است که داراي نظم و ترتيب بوده و به دور از هر خطا و بي نظمي مي باشند.
2- ياور و کمک کننده: متناسب با مشاغلي مي باشد که در آنها خدمت کردن و روابط بين فردي در اولويت است.
3- عمل گرا و اقدام کننده: متناسب با مشاغل رقابتي و در جهت کسب موفقيت و اعتبار است.
4- فردگرا و بيانگر: متناسب با مشاغل توام با خلاقيت و آفرينندگي است.
5- جستجوگر و فکور: متناسب با مشاغل توام با يادگيري، کسب دانش و کاوشگري است.
6- وفادار و متعهد: متناسب با مشاغلي مي باشد که در آنها سلسله مراتب قدرت بخوبي تعريف شده باشند.
7- مشتاق و خودانگيخته: متناسب با مشاغل پرهيجان و فعاليتهاي جديد است.
8- چالش گر و رهبر: متناسب با مشاغل توام با قدرت و تصميم گيري است.
9- صلح جو و پذيرا: متناسب با مشاغلي است که از هر گونه تنش و تعارضي به دور باشند.
تحقيقات وسيعي مربوط به نظريه اينوگرام و در زمينه راهنمايي شغلي انجام شده است (آلينسون و همکاران 2007، هي يونگ 2006، نيوجنت و همکاران 2004)
اين نظريه توسط نظريه هاي مايزر-بريگز (MOTI) و آزمون پنج عاملي شخصيت (BigFive) مورد تاييد قرار گرفته است (براون و بارتمن ۲۰۰۵)

amirrezajafary بازدید : 57 سه شنبه 09 مهر 1392 نظرات (0)

یکی از مباحث مهم درامر تعلیم وتربیت شناخت می باشد.چه بسا برترین مقصد تربیت، آماده کردن انسان برای به بار آوردن توانایی هایی است که آفریدگار درراه تکامل زندگانی انسانی به او بخشیده است. بنابراین دربستر انضباط، فرهنگ پذیری ، جامعه پذیری ورفتار ومنشی که به تکوین جهان اندیشه وفهم قضاوت کودکان منجر گردد ، باید دوچندان همت گمارد.


از این حیث شناختی که کودکان را از معرفت عمومی به معرفت فلسفی برساند، شناخت فلسفی است.
شناخت فلسفی ، شناختی است که براساس استدلال وبراهین عقلی حاصل شده وابطال ناپذیر می باشد.
وفلسفه کاری است که فلاسفه طی مراحل زیر انجام می دهند.

amirrezajafary بازدید : 97 سه شنبه 09 مهر 1392 نظرات (0)

























مقالات آموزشی وراهکارهای مدیریتی

جهاد اقتصادي وتحول بنيادين در آموزش وپرورش

 

 

اهداف آموزش وپرورش زماني تحقق خواهند يافت که برنامه ها و محتواي آموزشي با توجه به نيازها وامکانات دانش آموزان تهيه و اجرا گردند.  .در مقاله حاضرپس از ذکر مقدمه اي چند درقسمت تجزيه وتحليل مطالب به ترتيب به فايده و اهميت مشاوره،تاريخچة راهنمايي و مشاوره،تعاريف راهنمايي و مشاوره ، اهداف مشاوره و راهنمايي ، ضرورت مشاوره در مدارس ، مشاوره و راهنمايي در نظام آموزش و پرورش ، نقش مشاور در مدارس ، امور تحصيلي ، تأمين بهداشت رواني‌ دانش آموزان و مهم ترين وظايف کادر آموزشي در برابر برنامة مشاوره و راهنمايي پرداخته شده است.

مقدمه:

 انسان تنها موجودي است که با همنوعان خودبه تبادل نظر مي پردازد و براي شناخت و حل مشکلات خود با آنان مشورت و از راهنمايي آنان استفاده مي کند . راهنمايي و مشورت درطول زندگي آدميان مطرح بوده وآنان با کساني که مورد قبول و اعتمادشان بوده مشورت مي کرده اند .باتوسعة علوم انساني و رشدعلوم رفتاري به راهنمايي ومشاوره به عنوان شاخه اي مستقل ازعلوم رفتاري‌توجه شد. امروزه راهنمايي ومشاوره به صورت حرفه اي ياورانه براي کمک به افرادي است كه در رشد ، سازگاري ، تصميم گيري ، روابط خانوادگي ، مهارتهاي اجتماعي وشيوة زندگي مشکلاتي‌دارند ومشاوره به اين افراد کمک مي کند تا راه حل مناسبي براي مشکلات بيابند.اهميت مشاوره ومشورت دردين مقدس اسلام کراراً مورد توجه ائمة اطهار و بزرگان دين قرار گرفته است . بشر امروز در يک دورة پيچيده زندگي مي کند ، يکي از مشخصات اين دوره ، تخصصي شدن مسائل و وابستگي افراد به يکديگر جهت استفاده از تخصص آنها براي تداوم يک زندگي متعادل است . لذت بردن از زندگي شخصي و رشد و تعالي شخصيت ، شکوفا نمودن استعدادها و ارضاي نيازها ، اعم از نيازهاي اولية جسماني ، نياز به امنيت و آرامش ، نياز به تعلق ، نياز به دوست داشتن و دوست داشته شدن ، نياز به احترام و نياز به‌شکوفايي در دنياي امروز فرايند ساده اي نيست ، در تمام اين مراحل به مشاور و مشاوره نيازاست .وظيفة نهاد آموزش و پرورش ، در آماده کردن دانش آموزاني که نيروي انساني فردا تلقي مي شوند ، براي مواجهه و سازگاري با مقتضيات قرن بيست و يکم که از حساسيت ويژه اي برخوردار است بسيار حساس و سنگين است . اضطراب ، افسردگي ، سوء مصرف مواد مخدر ، رفتارهاي نابهنجار، مشکلات تحصيلي‌،گرايش ارتباط با جنس‌مخالف از عمده‌ترين مشکلات رواني‌اجتماعي دانش آموزان است ، به طوري که بيش از 32 درصد دانش آموزان از نوعي مشکل اجتماعي رواني رنج مي برند .اهداف آموزش وپرورش زماني تحقق خواهند يافت که برنامه ها و محتواي آموزشي با توجه به نيازها و امکانات دانش آموزان تهيه و اجرا گردند. ازطريق « خدمات راهنمايي ومشاوره» مي توان توانايي ها ونيز محدوديت هاي دانش آموزان راشناخت واز امکانات موجود حداکثر‌استفاده‌را به‌عمل‌آورد.مشاورتحصيلي با شناخت دانش آموزان در زمينه هاي گوناگون مي تواند آنان را به رشته هاي تحصيلي مناسب راهنمايي کند وآنان را در حل مشکلات ياري دهد.گرچه آشنايي معلم با فنون راهنمايي ، تدريس و عملکرد او را مؤثر و پربار مي سازد، ولي معلم به تنهايي نه مي تواند ونه فرصت داردبه تمام مسائل و مشکلات رواني و خانوادگي و تحصيلي دانش آموزان رسيدگي کند و براي هر کدام راه حل ارائه دهد. از اين رو ، مشاور تحصيلي با همکاري معلم و خانواده و مسئولان مدرسه مي توانددانش آموزان را در جهت رفع مشکلات تحصيلي و خانوادگي و رواني وتأمين ثبات عاطفي ياري دهد و نهايتاً نيل به اهداف آموزش و پرورش را ممکن سازد.

فايده و اهميت مشاوره و راهنمايي :

راهنمايي کودکان ونوجوانان و بزرگسالان يک فراگرد بسيار مهم و استثنايي در حل مشکلات و معضلات‌اين‌طبقات‌سني‌مي‌باشد.ضرورت‌مشاوره و راهنمايي قبل ازهرچيز ديگر، در رابطه با حرفه و شغل و مخصوصاً در نظام جديد آموزش و پرورش مطرح مي باشد. چگونگي تجديد نظر و تغيير يک برنامه تربيتي مفيد و سازنده و خلاق به عنوان يک اصل مسلم در جهت توسعه و پيشرفت فرهنگ و تمدن آشکارشده است . پيدايش انقلاب صنعتي در اروپا و انقلاب در تکنولوژي و فرستادن اقمار مصنوعي به فضا ، نياز مراکز صنعتي به نيروهاي ماهري که حداکثر کارايي و بازدهي را داشته باشند، همه و همه تغيير و تحول را در نظام آموزشي کشورها ضروري ساخته است.                   اينکه چرا بايد برنامه هاي آموزش و پرورش تغيير وتحول يابند ، و همچنين عوامل پيدايش راهنمايي در آموزش و پرورش مربوط به عللي است که مهمترين آنها افزايش   بي روية جمعيت به ويژه جمعيت جوان کشورها و افزايش دانش آموزان و عدم تعادل در توزيع دانش آموزان در رشته ها و شاخه هاي تحصيلي ،ضرورت برقراري تعادل بين بازار کار و تربيت نيروي انساني و افت تحصيلي مي باشند.  تغيير نام بعضي از مواد درسي مي توان گفت‌که تغيير به وجودآمده است؟پاسخ اين‌سؤال‌منفي‌است .بايدخاطر نشان ساخت که هرگونه اصلاح و تجديدنظر و يا تغييرات اساسي مي بايد از جميع جهات مورد توجه قرار گيرد و نيز بايد مشکلات آن را پيش بيني کرده ، راه هاي رسيدن به اين هدف ها را جستجو نموده و جهت اساسي آن را روشن ساخت. با توجه به همين نکات است که اهميت و ضرورت مشاوره و راهنمايي به عنوان يک اصل مهم در جريان تعليم وتربيت آشکار مي گردد.مدرسه به عنوان يک نهاد اجتماعي بايد متناسب با احتياجات فردي و مقتضيات جامعه باشد . چون جوامع پيوسته در اثر عوامل مختلف (نظير جنگ و نزاع ، بيماري ، عوامل طبيعي ، انقلاب و غيره )تغيير مي يابند،مدرسه هم به عنوان يک نهاد اجتماعي بايد متناسب با تغييرات جامعه تحول يابد. مدارس بايد با تحولات فرهنگي،علمي و اجتماعي هماهنگ و همگام باشند و براي پيشرفت در اين زمينه ها ، متغير و متحول گردند.                                                                                     

تاريخچه راهنمايي ومشاوره:

دربين ممالک صنعتي،امريکاي شمالي نخستين کشوري است کهدرآن مراکز ويژه راهنمايي ومشاوره تأسيس شده و از ميان افرادي که نخستين بار به ايجاد مرکز راهنمايي در آن سرزمين اقدام کرده اند بايد از فرانک پاستور نام برد که درسال 1908 اولين مرکز راهنمايي راکه درحقيقت مرکز راهنمايي حرفه اي بود درشهر بوستن تأسيس کرد. سال 1332 را مي توان مبدأ شروع راهنمايي به معني خاص آن در کشور خود بدانيم درسال 1334 دراداره مطالعات و برنامه ها دايره اي بنام دايره تحقيقات روانشناسي بوجود آمد که به تهيه برخي تستهاي هوش وسنجش هاي رواني مبادرت کرد و سرانجام کنگره هاي منعقده درتابستان هاي 37 و 38 راهنمايي در مدارس را امري ضروري تشخيص داده و مرکز راهنمايي در اداره کل تعليمات متوسطه به وجود آمد. درسال 1347 اداره کل آموزش راهنمايي تحصيلي در وزارت آموزش وپرورش تأسيس گرديد ودرسال 59 طي بخشنامه اي برنامه راهنمايي و مراکز مشاوره و راهنمايي تعطيل گرديد. از ابتداي سال 67 ضرورت وجود مشاورين در مدارس احساس شد و مجدداً اين رشته شروع به جذب دانشجو نمود.

تعاريف راهنمايي و مشاوره :

مطالعة نظام هاي آموزشي جهان نشان مي دهد که از خدمات راهنمايي و مشاوره به عنوان تسهيل كنندة فرايند تعليم و تربيت در دوره هاي مختلف تحصيلي به شكل مطلوب سود برده اند. براي راهنمايي تعاريف گوناگوني بيان شده است كه ضمن برخورداري از تنوع ، از وجوه مشتركي نيز بهره مند هستند. براي رعايت اختصار و پرهيز از اطاله كلام تنها به يكي از آن تعاريف بسنده مي كنيم .راهنمايي كوششي است انساني ،براي ايجاد حداكثرتوافق ممكن بين خصوصيات فرد مورد راهنمايي و متقضيات فعاليتي( تحصيلي يا حرفه اي ) كه بدان مشغول خواهد شد ( شكوهي 1367 ) .مفاهيمي كه در راهنمايي بكار برده شده است بسيار متنوع و از تنوع ديدگاهي ، بخش عظيمي از فرايند تعليم و تربيت را شامل مي شود . گزاره‌هاي ذيل مؤيد اين موضوع است : - راهنمايي بخشي از كل جريان تعليم و تربيت بطور اعم و مدرسه بطور اخص است .- راهنمايي يك سلسله خدمات و كوشش هاي منظم و سازمان يافته است .- منظور از راهنمايي فرد ، كمك به تصميم گيري آگاهانه وعاقلانه و قرار گرفتن درمسير رشد و پرورش قوه قضاوت است .چنانچه راهنمايي را دايره عظيمي از فعاليت هاي تربيتي در آموزش و پرورش بدانيم مشاوره به عنوان دايره كوچك تري در قلب آن دايره عظيم جاي دارد. به عبارت ديگر يكي از مهمترين خدمات راهنمايي، خدمت مشاوره است.

تعريف مشاوره :

يكي از جديدترين تعاريف مشاوره عبارتي است كه در سال 1965 توسط كرومبولتز بيان شده است . او مي گويد: مشاوره از تمامي فعاليت هاي اخلاقي تشكيل يافته است كه در آن مشاور متعهد، تلاش مي كند تا به مراجع كمك كند تا به آن دسته از رفتارهايي بپردازد كه بتواند به حل مشكلات و مسائل او منجر شوند.اما جامع ترين تعريف مشاوره توسط بوركس و استفلر بيان شده است . به گونه اي كه تقريباً به همه جنبه هاي كار يك مشاور در فرايند مشاوره اشاره نموده اند.«مشاوره به رابطه حرفه اي بين يك مشاورآموزش ديده و مراجع دلالت دارد. اين رابطه معمولا  ميان دو نفر است . اگر چه بعضي مواقع مشاوره با بيش از دو نفر صورت مي گيرد. اين رابطه براي كمك كردن به مراجعان جهت درك و روشن كردن نظرات آنان در مورد محيط زندگي خود و ياد دادن راه  رسيدن به اهداف انتخاب شده فردي از طريق انتخاب راههاي سنجيده و با معناي فردي و حل مشكلات هيجاني و ميان فردي برگزار مي شود».

اهداف مشاوره و راهنمايي :

در تعاريفي که از راهنمايي به عمل آمده تصريح شده که به فرد کمک شودتا خود را بشناسد. منظور و هدف از اينکه فرد خود را بشناسد اين است که با اين شناسايي به صورت انساني مؤثرتر و خلاق تر ودر نتيجه شادمان تر درآيد. چنين فردي درمعنايي که کارل راجرز بيان داشته به صورت فعال تر ظاهر مي گردد. 
از
طريق مشاوره و راهنمايي فرد نه تنها وضع فعلي خود را درک مي کند ، بلکه از آنچه که به صورت آن درخواهدآمد نيز آگاه مي شود.راجرز معتقد است که هدف بيشتر مشاغل ياري دهنده که شامل مشاوره و راهنمايي نيز مي شود ، افزايش رشد شخصي و رواني فرد در مسير رشد اجتماعي است. بدين طريق راهنمايي داراي دو هدف مي باشد که يكي هدف آني و ديگري هدف غايي و نهايي مي باشد.                                  

1.هدف آني راهنمايي :      هدف آني راهنمايي کمک و راهنمايي فرد در حل مشکلات تحصيلي ، خانوادگي و احياناً شغلي است، که اين را علاج واقعه قبل از وقوع مي دانند و باعث جلوگيري از اتلاف سرمايه مادي و معنوي فرد در راهي ناشناخته مي شود.  

2.هدف غايي ونهايي :   عبارت است از اينکه فرد خود قادر باشد يا بتواندکه با بينش صحيح به حل مشکلات خويش پرداخته و عاقلانه رفتار نمايد.اين است که راهنمايي آني شرط لازم و مکمل راهنمايي غايي و نهايي و خود رهبري مي باشد.    از آنجايي که قشر دانش آموز بيش از هر طبقه سني ديگري نياز به مشاوره و راهنمايي دارد، لذا بيشترين اهداف اين دانش مربوط به مواردي مي شود که در مدارس جنبه عملي به خود مي گيرد.معمولاً هدفهاي يک دوره تحصيلي به صورت زير تحقق مي يابد:  
 
‌أ. 
برنامه هاي تحصيلي مربوط به آينده‌ب. تحصيلات حرفه اي ‌ج. فعاليت هاي هنري‌د.  فعاليت هاي مربوط به حفظ سلامت جسمي و فکري‌ه.  رشد علائق اجتماعيمنظور از اين اهداف اين نيست که تنها دانش آموز در يک يا چند فعاليت مربوط به اين هدف ها شرکت نمايد، بلکه لازم است برنامه راهنمايي تحصيلي به طريقي ترتيب يابد که دانش آموز با هر کدام از اين اهداف درگيري فعالانه داشته باشد. به هر طريق،مشاوره و راهنمايي در دوران تحصيل ، اهداف گوناگون و وسيعي را در هر مقطع تحصيلي دنبال  مي کند.در خانواده و جامعه نيز اهدافي را دنبال مي کند که يکي از مهمترين آنها تجديد سازماندهي خود است.                                                  

 ضرورت فعاليت هاي راهنمايي و مشاوره در مدارس:

يکي از نهادهاي اجتماعي، نهاد آموزش وپرورش است که مسئوليت مهمي درتربيت کودکان ،نوجوانان و جوانان بر عهده دارد .نگاه گسترده به نقش آموزش وپرورش به عنوان عاملي مؤثر در فعليت بخشيدن به امکانات بالقوه وذاتي افراد ،انتقال اندوختة تجارب گذشتگان ، ارائه ارزش هاي مطلوب ، افزايش معلومات و ايجادمهارت هاي لازم در افراد براي زندگي و بالاخره تسهيل مسير حرکت وجودي آدمي به سوي کمال اهميت اين نهاد اجتماعي را بيش از پيش نشان مي دهد. گسترش کمي آموزش وپرورش‌نشانگر گرايش و‌استقبال‌همگان‌به اثربخشي‌اين نهادوگسترش‌کيفي‌آن‌ناشي ازتوسعة معارف ، علوم و رشد بي وقفه تکنولوژي است که اين دو بر پيچيدگي و ظرافت جريان آموزش و پرورش افزوده است.بنا بر اين براي تحقق اهداف تعليم و تربيت و رشد شخصيت کودکان و نوجوانان بايد ازخدمات راهنمايي و مشاوره به خوبي استفاده کرد. نقش راهنمايي در آموزش و پرورش افراد به حدي است که عده اي ازصاحب نظران آن را نوعي تعليم و تربيت گفته اند و بعضي راهنمايي راتسهيل کننده جريان تعليم وتربيت مي دانند. اگر تربيت را به معني نشو و نمادادن ، زياد کردن ، برکشيدن و به حداعتدال سوق دادن آدمي بدانيم ، تعليم را رشددادن آدمي درتسهيل جريان رشد وکمال آدمي خواهيم يافت. مهمترين‌عواملي که درضرورت راهنمايي و مشاوره و توسعة آن درنظام هاي آموزش و پرورش مؤثر بوده اند عبارتند از:1- توجه به اصالت کودک وآموزش و پرورش وي 2- وجود تفاوت هاي فردي دردانش آموزان وضرورت شناخت و توجه به اين تفاوتها در امرآموزش وپرورش 3- وجود‌استعدادهاي عمومي و اختصاصي در‌دانش آموزان وضرورت شناخت و پرورش تدريجي و سنجش آنها4- رشد جمعيت و افزايش گرايش ها و علاقه مندي  به تحصيل درسطوح مختلف و گسترش علوم وتکنولوژي5- تراکم وتنوع واحدهاي درسي دررشته هاي تحصيلي و ضرورت انتخاب مناسب6- توسعه مشاغل و حرفه و ضرورت انتخاب شغل مناسب7- تغييرنگرش ها و ارزشهانسبت به انتخاب رشته هاي تحصيلي و انتخاب شغل8- گسترش نيازهاي جامعه به نيروي انساني درسطوح مختلف مهارت9- وجود مسائل ومشکلات جسماني،عاطفي، اجتماعي، رفتاري، تحصيلي وخانوادگي در دانش آموزان. 

خصوصيات مشاوران : خصوصياتي که مشاورين را بدين وسيله متمايز و مشخص مي سازد، موضوع تحقيق بسياري از دانشمندان بوده است. اين گونه تحقيقات از موقعي که مطالعه نقش و وظيفه مشاور در سال 1960 به وسيله اتحاديه امريکايي کارکنان راهنمايي آغاز شد، گسترش يافته است. در سال 1951، ماورر نوشت که رشد شخصي يا پختگي ، مهمترين خصوصيت مشاوران  مي باشد، اما روش صحيحي براي ارزيابي آن وجود ندارد.هامرين و پولسون ، مطالعه اي را براي اين مسئله به تحقيق گذاشتندکه در آن 91 مشاور،خصوصياتي را که به نظرشان عمل مشاوره را تسهيل مي کرد بيان نمودند. اين خصوصيات به ترتيب فراواني پاسخ ها به شرح زير به دست آمده است:                1- فهم يا ميزان درک مشاور 2- زمينه همدردي در جريان مشاوره3- ثبات وپايداري  4- حوصله و بردباري 
۵
عينيت     6- صميميت 
۷
حضور ذهن 8- انصاف 9- سعه صدر  10- پاکي و صداقت  11- آرامش   12- داشتن فکري باز  13- هوش     14- تعادل اجتماعي  15- ابتکار و خلاقيت  اينها خصوصياتي بودند که در مطالعه و تحقيق هامرين و پولسون به ترتيب اولويت ، توسط مشاوران شرکت کننده در تحقيق (به تفکيک) خاطر نشان شده بودند. اما اتحاديه تعليم و تربيت  و سرپرستي مشاوران، شش خصوصيت ذيل را براي مشاوران قلمداد کرده و لازم مي داند:      1- اعتقاد به هر فرد        2- تعهد در برابر ارزش هاي انساني  3-  آگاهي از دنيا     4- داشتن فکري باز  5- شناخت خود  6- تعهد حرفه اي                   

نقش هاي راهنمايي و مشاوره در نظام آموزش و پرورش :

راهنمايي و مشاوره درنظام آموزش وپرورش سه نقش را ايفا مي کند:1- کمک به فرد فرد دانش آموزان به منظور سازگاري با محيط ، حل مسائل ومشکلات شخصي ،بروز و ظهور استعدادها  و رشد وتکامل آنان 2- کمک به دانش آموزان درانتخاب مناسب ترين راه ازنظر رشته هاي تحصيلي و انتخاب مناسب شغلي و برنامه ريزي و آمادگي براي زندگي3- ارائه خدمات راهنمايي اعم از:

  • خدمات اطلاعاتي: منظور از اين خدمت عرضه اطلاعات نظام يافته اي است تا  دانش آموزان بتوانند آگاهي کافي نسبت به برنامه هاي درسي،رشته هاي تحصيلي،مقررات وآئين نامه هاي امتحاني، امکانات آموزشي،حرفه اي و شغلي بدست آورند.تا از روي بصيرت راه هاي  مناسب‌را انتخاب کنند.عرضه اطلاعات لازم درزمينه روشهاي صحيح مطالعه و يادگيري دروس درمدرسه، اهميت و ارزش علم آموزي،اهداف و انگيزه هاي تحصيلي،آداب وروشهاي برخورد انساني درمحيط مدرسه،انواع مسايل‌مشترک‌دانش آموزان‌وچگونگي‌برخوردبامسايل وشيوه هاي تقويت اراده و راههاي خودسازي درمدارس بسيار بجا و ضروري خواهد بود.
  • خدمات مشاوره اي: هدف از اين خدمت درمدارس برقراري ارتباطي اساسي بين دانش آموزان و مشاوران است خدمات‌مشاوره اي، خودشناسي دانش آموزان را تسهيل مي کند و دانش آموزان را ياري مي دهد تا ازطريق ترکيب وتطبيق اطلاعات مربوط به خود و محيط ، مشکلات خود را باز يابند و حل کنند و به تصميم گيري مناسب بپردازند. اين امر مستلزم وجود مشاوراني است که براي اين مهم تربيت و آماده شده اند تا دانش آموزان را درحل مشکلات واتخاذ تصميم هاي معقول و مناسب ياري دهند. مشاوران، رکن اصلي و پايه اساسي برنامه راهنمايي هستند . افرادي که براساس دانش هاي نظري و تجارب علمي ، صلاحيت هاي همه جانبه را براي کمک به دانش آموزان و رفع مشکلات متعدد و متنوع آنان بايد داشته باشند . مشاوران مدارس بايد علاقه مند به دانش آموزان وآگاه به مراحل رشد وتربيت آنان ، واقف به اصول ومباني روانشناسي ، تعليم وتربيت و جامعه شناسي و قادربه بهره مندي از اصول و فنون راهنمايي ومشاوره و داراي تجربه کاري باشند . مجموعه تلاش وکوشش هايي که به شناخت استعدادها ورغبتهاي دانش آموزان منجر مي شود يا آنان را در انتخاب رشته هاي تحصيلي و يا شغلي و رفع مشکلات شخصي و سازشي ياري مي دهد جزء وظايف مشاوران به حساب مي آيد. برنامه راهنمايي و مشاوره در مدارس متوسطه در سه بعد تحصيلي ، شغلي و تربيتي انجام مي گيرد.

نقش مشاوردرمدارس:

مشاوران با تسهيل جريان‌رشد همه جانبة فرد، آموزش مهارت هاي زندگي فردي ، اجتماعي ، کاهش و حذف موانع رشد، خودشناسي و محيط شناسي و ارائه ساير خدمات ياورانة روانشناختي در مدارس نقش بسيارحساسي دارند.   عمده ترين اهدافي که مي توان از طريق خدمات راهنمايي و مشاوره به آنها دست يافت عبارتند از: الف) رشد وتوسعه قواي فکري ومعنوي وعقلي دانش آموزان

1- ايجاد پيشرفت درکسب مهارت هاي مطالعه 2- راهنمايي دانش آموز براي انتخاب رشته هاي تحصيلي3- طرح ريزي براي انتخاب دروس،براي ادامه تحصيلات4- ترغيب دانش آموز براي بهره برداري خويش بينانه و خلاقانه از نيروي خويش

ب)‌ رشد و توسعه مهارت هاي شغلي و حرفه اي دانش آموز

1- ياري کردن دانش آموزان تا ازتوانائي ها و علائق حرفه اي خويش آگاه شوند.2- ياري کردن دانش آموزان تا ازموقعيت ها وفرصت هاي استخدامي و شغلي جامعه مطلع شوند.3-ياري کردن دانش آموزان تا بر اساس شناسايي خويش و فرصت هاي حرفه اي ، به توسعه و پيشرفت در حرفه و شغل خود بپردازند و طرحها و تصميمات خود را مؤثر سازند.       

ج) رشد وتوسعه شخصيت دانش آموز

1- ياري کردن دانش آموز تا براي خود به عنوان عضوي از جامعه احترام قائل شود.2- ياري کردن دانش آموز تا در ايجاد روابط و مناسبات متقابل ،داراي شايستگي شود.3- همکاري با معلمان درتدارک محيط سالم ومساعد درکلاس تا به رشد رواني دانش آموزان کمک شود. 4- ارتباط با والدين به منظور ايجاد شناخت رفتارهاي طبيعي و نيازمندي هاي رواني جوانان.

نقش مشاور درامور تحصيلي :

دانش آموزان درجريان تحصيل با مشکلات زيادي مواجه مي شوند که مشاور مي تواند در رفع اين مشکلات کمک هاي مؤثري به دانش آموزان ارائه دهد که پاره اي از اين مشکلات را مي توان به شرح زير شمرد:1- ضعف پاية تحصيلي: در مورد چنين دانش آموزاني مشاور بايد براي فراگيري دروس پايه از نقطه اي که ضعف دارد برنامه ريزي کند وبا کمک خانواده ضعف پايه اي  او را جبران کند.  فشار آوردن و وادار کردن دانش آموز به زحمات شبانه روزي در سطح بالاي تحصيلي بدون توجه به پايه بي فايده است .آماده کردن دانش آموز و اولياي وي براي چنين برنامه اي نياز به جلسات مشاوره اي دارد که متولي آن مشاور مدرسه است.2- کمبود يا نبود انگيزهتحصيلي:دانش آموزاني وجود دارند که از نظر هوشي در حد طبيعي و ظرفيت لازم براي يادگيري را دارند ، اما انگيزه اي براي درس خواندن ندارند . درمورد اينگونه دانش آموزان که تعدادشان نيز کم نيست مشاوربايد علت تنبلي را جستجو و براي درس خواندن آنها ايجادانگيزه کند.تشويق کردن به انحاي  مختلف،ايجادزمينه هاي موفقيت براي دانش آموز،اورا به موقع تأييد کردن و در مجموع به کار بردن انگيزه هاي طبيعي مي تواند کارسازباشد.مشاوران با همکاري ساير عوامل آموزشي وپرورشي مي توانند درسه سطح پيشگيري اوليه، ثانويه وثالث اقدام به فعاليت نمايند. مدرسه مکان مناسبي براي اجراي برنامه هاي پيشگيري از مشکلات رواني و عاطفي است و بخش مهمي ازرسالت مدرسه به آموزش سازگاري عاطفي فرد در زندگي اختصاص دارد . لذا مدرسه بهترين فضا و فرصت براي آموزش ترويج شيوه هاي سازگاري صحيح درزندگي فردي و اجتماعي است. مشاوران دربعد پيگيري اوليه با آموزش مهارت هاي زندگي و با ارائه خدمات راهنمايي ،مشاوره و اطلاع رساني در زمينه هاي تربيتي،تحصيلي و شغلي وتسهيل روند ارضاي نيازهاي اساسي دانش آموزان،ازجمله شکوفايي استعدادها وتوانمنديها احساس خود ارزشمندي و اعتماد به نفس، خودشناسي و ارتقاي سلامت‌رواني آنان نقش مؤثري را ايفا مي کند. اينگونه خدمات ازطريق تدريس درس مهارتهاي زندگي درقالب ساعت پرورشي،اجراي آزمون ها و انجام فرايند هدايت تحصيلي و اطلاع رساني شغلي وآموزش فرايند برنامه ريزي تحصيلي و طرح ريزي شغلي درفرصت هاي مناسب اجرا‌مي شود.

نقش مشاوران درتأمين بهداشت رواني دانش آموزان : 

دانش آموزاني از سلامت رواني برخوردارهستند که اولاً خودرا فردي ارزشمند و قابل احترام بدانند و به توانايي هاي خود ‌اطمينان داشته باشند.ثانياً بتوانند بدون دغدغه خاطر و ناراحتي با واقعيات زندگي مواجه شوند وکل وجودشان را همانگونه که هست بشناسند و بپذيرند،ثالثاً با آرامش خاطر و احساس امنيت و با شوق و اميد زندگي کننددانش آموزي که با بحران و مشکل رواني مواجه است توانايي ايستادگي دربرابر فشارهاي وارده را ندارد و در حل مشکلات به طور منطقي و سنجيده عاجز است وتعادل رواني بهم خورده اي دارد. چنين دانش آموزي جهت حل مشکل و برقراري تعادل به مشاوره نياز دارد. مشاورين از عوامل مؤثر تأمين بهداشت رواني دانش‌آموزان درمدارس مي باشند. استفاده ازخدمات راهنمايي و مشاوره درآموزش وپرورش، درنهايت به تأمين بهداشت رواني دانش آموزان منجر مي شود. دربهداشت رواني بهترزيستن وسلامت فکر و بهبود روابط اجتماعي ضرورت دارد.هدف اصلي بهداشت رواني تأمين سلامت فکر و روان و‌سالم سازي محيط فردي و اجتماعي است . مشاور بي آنکه کسي را به دوش بکشد يا به پيش وپس براند چشم انداز تازه اي را به ماجراهاي ذهني او  مي گشايد.چشم انداز و نگاهي که به‌آدمي مجال زيستن مي دهد و فرصتي فراهم مي کند تا فرد خودش را در ذهنش بازسازي کند و قدرتي را در اختيار فرد مي گذارد تا با بهره گيري از آن نوع جديدي از حضور را درپهنة  روابط بين فردي تجربه کند . افزون بر اين، مشاور وظيفه نظارت بر خويش را نيز بر دوش مي کشد .بخشي از مهمترين فعاليت هاي اجرايي که مشاوران مي توانند در تأمين بهداشت رواني دانش آموزان انجام دهند عبارتند از :  1- شناخت محدوديتهاي رواني ، فيزيکي دانش آموزان2-ايجاد ارتباط صحيح و اصولي بين  دانش آموزان و اولياي مدرسه3- فراهم آوردن فرصت مناسب براي دانش آموزان به منظور خودشناسي و يادگيري روش هاي حل مسأله و تصميم گيري4- مصاحبه هاي فردي براي شناخت مشکلات دانش آموزان و راهنمايي آنها5- برگزاري جلسات مشاوره فردي و گروهي با دانش آموزاني که مشکلات تحصيلي و خانوادگي و شخصي دارند .6- تشويق دانش آموزان به همکاري هاي اجتماعي7- ايحاد هماهنگي بين فعاليت هاي خانه و مدرسه به منظور بهبود وضعيت تحصيلي  و رفتارهاي دانش آموزان   8- برگزاري جلسات مستمر بحث و گفتگو با دانش آموزان و تلاش در جهت حل مسائل و مشکلات آنان 9- تشکيل‌جلسات‌مشاوره‌باخانواده وياري‌دادن والدين براي‌رفع مشکلات‌دانش‌آموزان به شيوه اي درست10-ارزيابي‌نيازها‌وبررسي‌مشکلات‌دانش‌آموزان در‌زمينةمسائل‌شخصي،خانوادگي ، اجتماعي ،تحصيلي ، اخلاقي و انضباطي11-تنظيم و اجراي برنامه هاي آموزشي در زمينه هاي رشد و پيشگيري و درمان مشکلات12- همکاري با معلمان و کمک به آنان در حل و فصل مشکلات دانش آموزان و شرکت در شوراهاي مدرسه13-انطباق دانش آموزان با محيط مدرسه ، معلم و دروس و ايجاد انگيزه هاي مناسب براي درس خواندن و عدم احساس ناتواني درموارد شکست تحصيلي با نگاه جامع به اهداف و وظايف آموزش و پرورش .تفکيک و مرز بندي دقيق بين راهنمايي و مشاورةتحصيلي با ساير ابعاد راهنمايي و مشاوره از جمله راهنمايي و مشاوره تربيتي ، شغلي و حرفه اي اصولي و منطقي نيست .مشکلات دانش آموزان ، زنجيره اي از عوامل فردي و اجتماعي است که نيازمند ديدي جامع نگر و نظام مند به استعدادها و توانائي ها و علائق، شخصيت ، ساختار و وضعيت خانواده و ساير متغيرهاي محيطي است . مشاور مدرسه با آگاهي از ارتباط تنگاتنگ مشکلات تحصيلي با زمينه هاي رواني - اجتماعي دانش آموزان , با استفاده از متون و روشهاي راهنمايي و مشاوره از طريق  شيوه هاي مختلف فردي ،گروهي و خانوادگي به دانش آموزان کمک‌مي کند تا با بررسي هاي همه جانبة مشکل بتوانند راه حل يا راه حل هاي مناسب را انتخاب و براي اجراي آنها برنامه ريزي نمايند و در نهايت عملکرد دانش آموزان در ابعاد مختلف بهبود يابد.يکي از روش هاي مشخص کردن نقش مشاوران اين است که ببينيم شاگردان ، معلمان ، مديران و والدين (يعني گروهي که مشاوران به آنها خدمت مي کنند) آنها را چگونه درک مي کنند. پيدا کردن آگاهي در اين مورد، چگونگي پذيرش مشاوران را از طرف اين افراد مشخص مي سازد.  تحقيقاتي که راجرزدر زمينه فوق  به عمل آورده ، معلوم کرده است که بيشتردانش آموزان معتقدند که برنامه راهنمايي روي هم رفته با ارزش مي باشد ، اما بايد خاطر نشان ساخت که دانش آموزان مورد مشاوره راجرز ، جز در مورد انتخاب حرفه و رشته تحصيلي در بقيه موارد، برنامه راهنمايي را منبعي ياري دهنده تلقي نمي کنند شايد يکي از علل اين موضوع عدم پذيرش مشاوران از جانب شاگردان و نبودن تفاهم ميان آنها باشد. در رابطه با عقايد معلمان نسبت به مشاوران ، بايد گفت که« پيرسون» مطالب زير را يک انگيزه احتمالي عقايد خصمانه درباره مشاوران مي داند.براي معلم قبول اين که در مدرسه به وجود متخصصان روابط انساني نياز هست،مشکل مي باشد.زيرا اعتراف به ضرورت وجود اين گونه متخصصان،مستلزم اين است که معلمان را محدود سازد و اين همان چيزي است که معلمان نمي خواهند با آن روبه رو گردند.  مديران هم نسبت به ضرورت وجود مشاوران در مدرسه ، عقايد مخالفي دارند. در مقاله اي از يک مدير مدرسه که در مجله  « لوک» نقل گرديده است، کار مشاوران را در مدرسه مربوط به مسئله شاگرداني که مدرسه را ترک مي کنند،داراي کمترين ارزش مي داند و معتقد بود که مشاوران از لحاظ آمادگي و خصوصيات شخصي در درجه دوم اهميت قرار دارند.اين مطلب توسط کاريکاتوري که به وسيله مدير مذکور رسم شده بود،نمايان گرديد اين کاريکاتور روشن مي ساخت که مشاوران در هر سطحي که مورد ارزيابي قرار گيرند، افرادي غير مؤثرمي باشند. نتايج تحقيقات ديگر مربوط به قبول مشاوران از طرف اکثريت مديران، نشان مي دهد که آنها، مشاوران را افرادي همه کاره مي دانند.با اينکه نظريات ذکر شده ظاهراً با هم مرتبط نيستند اما در واقع رابطه نزديکي ميان آنها وجود دارد.در نظر گرفتن کار مشاور از لحاظ معيار اداري (براي مثال کارايي ) مخصوصاً با توجه به انتظارات نابجاي مديران ، صحيح به نظر نمي رسد. اختصاص دادن وظيفه اي به يک فرد و توقع اين که آن فرد همه کاره باشد،نشانگر اين است که مديران جريان واقعي کار را مخفي نگه   مي دارند و بدون ترديد اگر فردي را براي انجام کاري استخدام کنند و بعداً وظيفه ديگري به او محول کنند، او نمي تواند وظيفه اصلي خود را به خوبي انجام دهد.   اما عقايد والدين دربارة مشاوران داراي اهميت خاصي مي باشد.« اورايف » معتقد است که والدين وظايف مشاوران را به ترتيب ذيل درجه بندي مي کنند:1- برنامه ريزي   2- تلاش براي حل مسائل  مدرسه3- مشاوره با شاگردان در مورد حرفه آينده آنها  
4- مشاوره با شاگردان درباره مسائل شخصي

وظايف کادر آموزشي و اداري مدرسه در قبال مشاوره و راهنمايي :

جريان مشاوره و راهنمايي ، زماني در مدارس موفق خواهد گرديد که به عنوان جزئي از کل برنامه آموزشي مدرسه مطرح شود و هر کدام از پرسنل و کارکنان مدرسه اعم از مدير و معاون و آموزگاران وظيفه خود را در قبال هستة مشاوره به خوبي انجام دهند. مهمترين وظايف کادر آموزشي در برابر برنامة مشاوره و راهنمايي عبارتند از:

1- حمايت از برنامه هاي مشاوره ، کمک به مشاوره در جهت شناخت دانش آموزان و تسريع انجام کارهاي  مشاوره.     
۲
معرفي دانش آموزان مشکل دار توسط آموزگار به مشاور، جهت کمک و حل مشکل آنها.3- هماهنگ کردن برنامه مشاوره با ساير برنامه هاي مدرسه.4- همکاري با مشاوران در جهت شناسايي استعدادهاي شاگردان.      

نتيجه گيري :

برنامه‌هاي راهنمايي مدارس را در گذشته به صورت تأمين نيازمندي هاي آموزشي،    حرفه اي ، رواني و اجتماعي کودکان تشريح کرده اند.اما اغلب برنامه هاي راهنمايي در راه تأمين يک يا دو منظور اقدام نموده و بقيه اهداف را در درجه دوم اهميت قرار داده و فقط به طور اتفاقي دربرآوردن آنها اقدام کرده است ، امروز در برنامه هاي مشاوره به همة  جنبه هاي ذکر شده در بالا توجه مي شود، به عبارت ديگر مشاوره ميدان عمل خود را توسعه داده و در اختيار دانش آموزان در همة مقاطع تحصيلي قرار داده است. در گذشته مشاوره خدمتي رسمي ولي سازمان نيافته بودکه به انتخاب شغل محدود مي گشت و امروز به صورت يک سلسله خدمات راهنمايي و شخصي بسيار پيشرفته و هماهنگ درآمده است، بنا بر اين مشاوره شامل تمام جنبه هاي رشد و تکامل شاگرد است. در گذشته راهنما شخصي ناصح بود و امروز نقش مشاور، ارزيابي کنندة پيشرفت فرد، کمک دهندة به او در حل مشکلات ، رابط بين خانه و مدرسه و هماهنگ کنندةفعاليتهاي راهنمايي کارمندان و معلمين ، طرف مشورت در تنظيم برنامه درسي است.در گذشته وظايف راهنمايي ومشاوره به عهدة معلمين ومديراني بود که براي اين کار تربيت نشده بودند و امروزگرايش به اين است که در مدارس يک نفر مشاور يا متخصص راهنمايي تربيت شده وجود داشته باشد.در گذشته منظور مدرسه فقط دادن تعليمات و تنها چيزي که ارزشيابي مي شد،توانايي هاوعدم توانايي هاي ذهني کودک بود، و بر حسب توانايي هايي که داشت و يا به علت نداشتن استعدادهاي مورد نياز به او توصيه مي شد که فلان رشته را انتخاب کند و يا فلان دوره را انتخاب نکند،اما امروز پيشرفت همه جانبة کودک مورد نظر مدارس جديد مي باشد وتنها به کسب مهارتهاي آموزشي ويادگيري هاي درسي اکتفا نمي شود بلکه هدف، رشد همة جانبه شخصيت کودک مي باشد تا به جايگاه و مقام يک فرد بزرگسال کامل برخوردار از سلامت روان برسد.ازجمله اموري که مورد توجه است ، سازگاري هاي حرفه اي ، اجتماعي و شخصيتي اوست ، مفهوم تازة آموزش وپرورش عبارت است از سازگاري با موقعيت هاي زندگي و خدمات راهنمايي با هدف حمايت از مدارس و ايجاد تسهيلات لازم براي رسيدن به آن سازمان يافته است.برنامة جديد راهنمايي با تأکيد بر رشد سلامت روان کودک گسترش مي يابد و لذا اجراي آن به صورت توجه به همة جوانب رشد کودک و همگي ابعاد شخصيت او بر روش قديمي تشخيص و درمان برتري چشمگيري يافته است با اين تعبير لزوم وگسترش خدمت راهنمايي و مشاوره در تمام مقاطع تحصيلي ازابتدايي تا دبيرستان يک ضرورت مسلم در همه جوامع پيشرفته است.

منابع ومأخذ:

1-قشلاقي،محمد:روان شناسي مشاوره وراهنمايي،چاپ اول،انتشارات ماني،13732-نوابي نژاد،شکوه:راهنمايي و مشاوره،چاپ اول،انتشارات معاصر،13733-احمدي ،سيد احمد : مباني و اصول راهنمايي و مشاوره ،انتشارات سمت،13844-حسيني (بيرجندي) ،سيد مهدي، راهنمايي و مشاوره تحصيلي، انتشارات سمت،13755-صافي ، احمد : اصول و فنون راهنمايي و مشاوره در دوره هاي تحصيلي، انتشارات رشد،13816-اردبيلي،يوسف: اصول و فنون راهنمايي و مشاوره در آموزش و پرورش، انتشارات بعثت ،

amirrezajafary بازدید : 48 سه شنبه 09 مهر 1392 نظرات (0)

 

رباتیک علمی است که با هدف راحتی انسان و افزایش وقت مفید او پدید آمده است، اما متأسفانه در کشور ما آن گونه که شایسته است، شناخته نشده است. در این نوشتار، می‌كوشیم به وضعیت ایران در علم رباتیک در ایران بپردازیم. بدین منظور، نخست تاریخچه و تعریف مختصری از ربات ارایه می‌نماییم و سپس به وضعیت رباتیک در کشور‌های صنعتی می‌پردازیم و سرانجام وضعیت ایران را بررسی و برای بهبود آن راهکاری را مشخص می‌كنیم.

amirrezajafary بازدید : 83 سه شنبه 09 مهر 1392 نظرات (0)


مشاوره، مشورت و دریافت کمک اطلاعاتی دربارهٔ یک موضوع است که بین مراجع (کمک‌گیرنده) و متخصص (مشاور) انجام می‌گیرد. مشاوره در موضوعات و زمینه‌های مختلف علمی و برای اهداف گوناگون انجام می‌شود که در میان مردم، بیشتر جنبهٔ روان‌شناختی آن (مشاورهٔ روان‌شناسی) معروف است که هدف از آن بهبود وضعیت روحی–روانی و کیفیت‌بخشی به زندگی مراجع از جهت روانی‌است. مشاور، در مشاوره‌های خانواده، شغلی، تحصیلی و توان‌بخشی نیز از مهارت‌های روان‌شناختی کمک می‌گیرد. مشاوره اطلاعاتی و مشاوره ژنتیک نیز از انواع مشاوره‌اند که ارتباط مستقیم و مشخصی با روان‌شناسی ندارند.

پیرامون واژه[ویرایش]

مشاوره، کلمه‌ای عربی و یک مصدر است. معنای واژگانی آن، مشورت کردن و اقدام به تشکیل شورا و مشورت با دیگران است[۱] معادل انگلیسی آن، Consultation است و به کسی که به‌همراه مراجع و برای کمک به وی، به مشاوره می‌پردازد، -یعنی مشاور- Consultant گفته می‌شود. رایج‌ترین کاربرد واژهٔ مشاوره، به‌ویژه در میان مردم عادی، به معنی مشاورهٔ روان‌شناختی و روان‌درمانی از طریق مشاوره است. در این کاربرد، تعریف مشاوره، «اقدام حمایت‌گرانه بر پایهٔ علوم روان‌شناسی» است و مشاوری که این اقدام حمایتگرانه را انجام می‌دهد، روان‌شناس است، به همین دلیل به مشاور، به ویژه در انگلیسی، روان‌شناس (به انگلیسی: Psychologist)‏ هم می‌گویند.

مشاورهٔ روان شناختی[ویرایش]

مشاوره، اقدامی حمایتی بر پایهٔ علوم روان‌شناسی در حمایت از فردی است که آسیب دیده یا در معرض آسیب قرار دارد.[۲] مشاوره، کمک مشورتی، فکری و اطلاعاتی همراه با آزادی دادن در گزینش راه حل و احترام، با استفاده از دانش روان‌شناسی به فردی است که در شرایط انتخاب راه حل و تصمیم‌گیری قرار دارد یا در سازگاری با محیط اطراف خود دچار مشکل است. مشاوران با بهره‌گیری از مهارت‌های گوناگون روان‌شناختی، مانند روانکاوی، می‌کوشند به مراجع، در جهت تخلیهٔ هیجانی، غلبه بر هیجانات منفی، سازگاری و گزیدن راهکار برای مسائل، یاری رسانند. مشاوران، با استفاده از مهارت‌های کلامی و روان‌شناختی خود، از راه سعی در تقویت عزت نفس، تفکر مثبت و احساس سلامتی روان، تقویت قدرت روحی و آگاهی‌بخشی، به حل مشکل مددجو توسط خود او و با توجه به تفاوت‌های فردی و شرایط وی، کمک می‌کنند. مشاوره دارای ابعاد و انواع بسیار و گسترده‌ای است؛ به طور عمومی‌مشاوره تخصصی از رشته‌ها و مهارت‌های زیر مجموعهٔ روانشناسی است. برخی ابعاد مشاورهٔ روانی عبارتند از:مشاوره تحصیلی، مشاوره خانواده، مشاوره شغلی، مشاوره توانبخشی، مشاوره ژنتیک، و... که در این میان مشاوره ژنتیک از زیر مجموعه‌های علم روانشناسی نمی‌باشد.[۳]در این مقاله، به مشاورهٔ روان‌شناختیپرداخته می‌شود. وظیفهٔ مشاور به عنوان شخصی که داری مهارتهای علمی روان‌درمانی (البته به جز دارودرمانی) است، یاری رساندن و ارائهٔ راه حل به مراجع دربارهٔ مشکلاتی است که مراجع در شغل، روابط، احساسات و دیگر امور خود مطرح می‌کند. رشتهٔ دانشگاهی مشاوره، در ایران، دارای مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتراست.

تعاریف و نظریه‌های مختلف مشاورهٔ روانی[ویرایش]

پاترسون (۱۹۷۳)، مشاوره را جریان یاری دهنده‌ای می‌داند که به ارتباط خاص بین دو نفر نیاز دارد. یکی از این دو نفر یعنی مراجع، معمولاً با مشکل روانی و عاطفی رو به روست، و دیگری، یعنی مشاور، که در حل مشکلات روانی مهارت دارد. از طریق ایجاد رابطه خاص مشاوره‌ای، مشاور به مراجع کمک می‌کند تا راه حلی برای مشکل خود بیابد. به نظر پاترسون، ارائه اطلاعات صرف، پند و اندرز دادن و تلقین افکار و عقاید به دیگران را هیچگاه نمی‌توان مشاوره دانست. به نظر او، رابطه حسنه بین مراجع و مشاور اثر روان درمانی مهمی در روند مشاوره دارد؛ به طوریکه اگر مشاور نتواند چنین رابطه مطلوبی را ایجاد کند، مشکل مراجع در حد مطلوبی حل نخواهد شد.[۴]

آریاکل (۱۹۶۱ و ۱۹۷۷)مشاوره را جریانی اختصاصی و انحصاری بین دو نفر می‌داند که در آن مراجع با کمک مشاور، به بررسی و تجزیه و تحلیل مشکل خود اقدام می‌کند و از موارد ناشناخته آگاه می‌شود؛ عوامل ناخواسته و مزاحم را تغییر داده و زندگی بهتر و مطلوب تری را برای خویش فراهم می‌کند. دینک مایر (۱۹۶۸ و ۱۹۷۲)، که از پیروان روان‌شناسی فردی است، مشاوره را ایجائد رابطه حسنه بین دو نفر(یعنی مشاور و مراجع)تلقی می‌کند که از طریق این رابطه، مشاور به مراجع یاری می‌دهد تا نحوه ارتباط با دیگران را فراگیرد، نیازهایش را به طور معقول و مقبولی برآورده سازد، احساساتش را بشناسد، اطلاعاتی درباره نکات قوت و ضعف خویش به دست آورد و با تعیین و شناخت اهداف آینده، شیوه‌های وصول به آنها را بیاموزد.[۵] مشاوره به تغییر ادراکات، اعتقادات، نگرش‌ها، رفتارها و نهایتاً تغییر شیوه زندگی منجر می‌شود.[۶]

به عقیده پپینسکی (۱۹۵۴)، در مشاوره به بررسی و درمان مشکلات روانی نسبتاً سطحی مبادرت می‌شود. این مشکلات علل جسمانی ندارند و صرفاً بر اثر عوامل محیطی حاصل شده‌اند.[۷]

رابینسون (۱۹۵۰)، مشاوره را کمک به افراد عادی برای کسب سازش بهتر با خود و دیگران، افزایش بلوغ عاطفی، استقلال و قبول مسئولیت می‌داند.[۸]

از نظر استفلر و هاچ،(۱۹۵۸ و ۱۹۷۲)، مشاوره، رابطه یاری دهندهٔ تخصی بین مراجع و مشاور است که به شناخت بیشتر مراجع از خصوصیات خویشتن و تصمیم گیری معقول و مناسب در زندگی منجر می‌شود. مشارکت در چنین رابطه‌ای، اعم از فردی یا گروهی، باعث می‌شود که فرد به خودکاوی و خودشناسی بیشترو بهتری بپردازد و شیوه‌ای را در زندگی اش برگزیند که با رغبتها، استعدادها و امکانات وی هماهنگ باشد.[۹]

اسمیت(۱۹۵۵)، مشاوره را جریان یاری دهنده‌ای تعریف می‌کند که به وسیله آن، به مراجع اصول و شیوه‌های مربوط به انتخاب، طرح ریزی و ادامه یک زندگی معقول و موفقیت آمیز، آموخته می‌شود. از طریق مشاوره، مراجع می‌آموزد که چگونه یک زندگی سالم و سازنده را طرح ریزی نموده و ادامه دهد و از مهارتهای حل مسئله، برقراری ارتباط و تفکر مثبت در عمل بهره برد.[۱۰]

به عقیده هنکی و نای، مشاوره جریان یاری دهنده یکتایی است که در آن، پس از طرح مشکل، با کمک مشاور که فردی آشنا به امور روانی است به حل مشکل تشویق و راهنمایی می‌شود. مشاوره از این نظر یکتاست که مشکل هر مراجع مخصوص به خود اوست و مشاور نمی‌تواند از قبل مشخص سازد که مراجع چه نوع مشکلی را در جلسهٔ مشاوره مطرح خواهد کرد. مشاوره همچنین قابل پیش بینی است، زیرا مشکلات مراجعان به ظاهر مشابه‌است و همگی احساس نگرانی می‌کنند، سرگردان هستند، دلهره دارند و نظام زندگیشان-یا دست کم بخش مهمی از نظام زندگیشان-به هم ریخته‌است. در عین حال، هریک از موارد مشابه، در مراجعان متعدد مصادیق رفتاری متفاوتی دارد.[۱۱]

به طور کلی، مشاوره تعاملی بین مشاور و مراجع است که به آن وسیله به مراجع کمک می‌شود تا پس از شناخت خویش تصمیمات معقول و مقبولی اتخاذ کند. به بیان دیگر، مشاوره جریان بررسی مشکلات و مسائلی است که مراجع با آنها مواجه‌است و علاقمند یا نیازمند به طرح آنها می‌باشد. مراجع از طریف بحث و گفتگو درباره مشکلش با مشاور در جریان رابطهٔ مشاوره‌ای توأم با درک و تفاهم، به خودشناسی و کشف راه حلی موفق می‌گردد وسرانجام تصمیم معقول و مناسبی اتخاذ می‌کند.[۱۲]

مشاوره و مراجعه مشاوره گیرندگان به مشاور و دیدار با او به صورت فردی و خصوصی یا گروهی انجام می‌گیرد که هریک بسته به احساس، درخواست و مشکل مراجع یا مراجعان محاسن و معایبی دارند.[۱۳]

طیبه زندی‌پور در کتاب درسی برنامه‌ریزی تحصیلی و شغلی، رازداری، مسئولیت پذیری و احترام به آزادی و حق انتخاب را از اصول مهم و بنیانی کار مشاوران می‌شمرد.[۱۴]

مشاوره تحصیلی[ویرایش]

این نوع از مشاوره اختصاص به دانش آموزان مدارس و دانشجویان دارد. که برای کمک و راهنمایی آنها در زمینه انتخاب رشته تحصیلی در دوره دبیرستان، انتخاب رشته تحصیلی دانشگاهی، اطلاع از مقررات و شرایط و قوانین مدرسه یا دانشگاه و یا هر مساله و مشکلی که در محیط تحصیل برای آنها ممکن است پیش بیاید دارد. رفع این نوع مسائل یا مشکلات به عهده مشاوران تحصیلی است.

تاریخچه مشاوره تحصیلی در ایران[ویرایش]

مشاوره تحصیلی قبل از پیروزی انقلاب[ویرایش]

در ایران مساله راهنمایی و مشاوره و تهیه مقدمات آن بین سالهای ۱۳۳۷ تا ۱۳۵۰ شروع شد و جریان پیدا کرد. از سالهای ۱۳۳۷ با برگزاری سمینارهای متعددی طرح مشاوره و راهنمایی در آموزش و پرورش مطرح شد و نیز تربیت نیروی مشاوره در دانشگاهها و تهیه ابزار کار مشاوران، دوره‌های کارآموزی ضمن خدمت، تهیه وظایف و طرح و جاانداختن آن از جمله اقدامات بعدی در این دوره بوده‌است. برای پیشرفت و گسترش این طرح اقدامات متعددی انجام شد. دوره‌هایی ترتیب داده شد تا دست اندرکاران تعلیم و تربیت با برنامه راهنمایی آشنا شوند. اعزام مشاوران به مدارس، تهیه مقالات و بروشورهای مختلف، تهیه پرونده‌های تحصیلی و تربیتی، تهیه پرسشنامه‌های مختلف و ایجاد مراکز مشاوره و راهنمایی در برخی از مراکز استانها از جمله اقداماتی است که در این دوره به عمل آمد.

در سالهای ۱۳۳۷ و ۱۳۳۸ کنفرانسهایی که در مشهد و آبادان تشکیل یافتند لزوم راهنمایی در مدارس را تاکید کردند. تا اینکه در سالهای ۱۳۴۴ و ۱۳۴۵ در دانشسرای عالی تهران درس مشاوره و راهنمایی جزو دروس رسمی‌قرار گرفت. از مهر ماه ۱۳۵۰ که اولین کلاس دوره راهنمایی تحصیلی تشکیل شد تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ که انقلاب اسلامی‌به پیروزی رسید در زمینه اجرای برنامه راهنمایی، فعالیتهای زیادی صورت گرفت که آشنا ساختن والدین و مربیان و دانش آموزان با برنامه‌های مشاوره و راهنمایی به اعزام مشاورین به مدارس، تهیه پرونده تحصیلی، تست و اجرای آنها از آن جمله می‌باشد.

مشاوره تحصیلی بعد از پیروزی انقلاب[ویرایش]

پس از پیروزی انقلاب اسلامی‌برنامه راهنمایی با توجه به اهداف جدید مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت و نتیجه آن سیستم معلم - مشاور بود که هم به تدریس و هم به مشاوره می‌پرداختند. پس مدتی برای تهیه هدفهای هماهنگ با اهداف انقلاب برنامه راهنمایی و مراکز مشاوره حذف و تحلیل گردید. و به جای آن طرح مربیان پرورشی با عنوان متولیان انقلاب در مدارس طرح ریزی و اجرا شد. این طرح به تدریج مسئولان را متوجه نیاز به مشاوره و راهنمایی در مدارس نمود. تا اینکه در سال ۱۳۶۴ هسته‌های مشاوره و راهنمایی مجددا در مناطق آموزش و پرورش تاسیس گردید. در حال حاضر برنامه‌های مشاوره‌ای مدارس به سمت تخصصی شدن و خدمات مشاوره‌ای سوق داده شده‌است و طرحهایی چون "طرح احیا نقش مشاوره‌ای معلمان" در حال اجرا است.

مشاوره تحصیلی در زمینه انتخاب رشته و راهنمایی شغلی[ویرایش]

در این زمینه مشاور به دانش آموز کمک می‌کند با اطلاع از ویژگیها و شرایط خود، رشته‌ها و شرایط جامعه تصمیم مناسبی در مورد انتخاب رشته تحصیلی‌اش اتخاذ کند. چنین فرایندی چه در سال اول دبیرستان و برای انتخاب رشته تحصیلی دوره متوسط صورت بگیرد و چه برای انتخاب رشته دانشگاهی تفاوت چندانی نمی‌کند. آشنایی مشاور با ویژگیها و مقررات موجود مربوط به هر دوره (متوسط یا دانشگاهی) بسیار حائز اهمیت است. مشاور تلاش می‌کند علاوه بر اینکه مراجع را از جنبه‌های مختلف هوشی، استعداد و علایق شناسایی کند بلکه این شناخت را با شناختهای خود دانش آموز درهم می‌آمیزد و با در نظر گرفتن مقررات بیرونی و شرایط ویژه جامعه اقدام به تصمیم گیری کنند.

ویژگیهای خود دانش آموز که باید شناسایی شوند عبارتند از: میزان بهره هوشی، نمرات تحصیلی او، تعیین نقاط قوت و ضعف او در دروس مختلف، بررسی علایق و استعدادهای او در زمینه رشته‌ها و مشاغل. برای اینکار گاهی مشاور از آزمونهایی چون تست هوش، آزمون رغبت سنج و آزمونهای سنجش استعداد کمک می‌گیرد. از سوی دیگر باید دانش آموز شناخت کاملی نیز از خود رشته تحصیلی بدست آورد. اینکه چه دروسی در آن مطالعه می‌شوند، آینده شغلی آن چیست؟ و....

مشاوره تحصیلی در زمینه بررسی افت تحصیلی[ویرایش]

برخی از دانش آموزان ممکن است دچار افت تحصیلی شوند. برخی از این دانش آموزان خود به مشاوره تحصیلی مراجع می‌کنند و برخی توسط مسئولین مدرسه به مشاور مدرسه معرفی می‌شوند. در هر حال مشاور تحصیلی به بررسی عمل مختلف افت تحصیلی می‌پردازد. برای بررسی احتمال وجود عمل خانوادگی از خود دانش آموز و خانواده او کمک می‌گیرد. عوامل مدرسه را نیز مورد بررسی قرار می‌دهد و همچنین به بررسی سلامت جسمی‌و روانی دانش آموز می‌پردازد.

شناخت و پیدا کردن علت افت تحصیلی در گام اول قرار دارد. بعد از پیدا کردن علت، مشاور به کمک دانش آموز و در صورت لزوم خانواده او و مسئولین مدرسه به رفع آن علت اقدام می‌کنند. یا اینکه راهنماییهایی به دانش آموزان برای رفع علت ارائه می‌شود و پیشرفت او مورد پیگیری قرار می‌گیرد. از جمله این راهنمایی شامل شیوه افزایش انگیزش دانش آموز، آموزش شیوه‌های صحیح مطالعه، آموزش شیوه‌های مواجهه با تغییرات اساسی و غیره خواهد بود.

مشاوره تحصیلی در زمینه مطالعه و حافظه[ویرایش]

برخی از دانش آموزان با وجود اینکه افت تحصیلی نشان نمی‌دهند، اما ممکن است نیاز به آموزش شیوه‌های صحیح مطالعه و روشهای بهسازی حافظه داشته باشند. آموزش چنین روشهایی می‌تواند به جلوگیری از اتلاف وقت دانش آموز و بالا بردن بهره وری او کمک کند. برنامه ریزی برای مطالعه، رعایت اصول یادگیری در برنامه ریزی برای مطالعه، رعایت ویژگیهای حافظه‌های مختلف می‌تواند به دانش آموز کمک کند تا روش مطالعه صحیحی داشته باشد و نتیجه بهتری کسب نماید.

مشاوره تحصیلی در زمینه کاهش اضطراب امتحان[ویرایش]

اغلب افراد در جلسه امتحان و یا قبل از آن درجاتی از اضطراب را دارا هستند. داشتن مقداری اضطراب در شرایط امتحانی کاملا طبیعی و گاهی حتی ضروریست. چون موجب بالا نگه داشته شدن سطح انگیختگی فرد شده و عملکرد او را بهبود می‌بخشد. اما در صورتیکه میزان این اضطراب از حد طبیعی بالا برود باعث مختل شدن عملکرد فرد خواهد شد. بنابراین مشاور تحصیلی تلاش می‌کنند با آموزش شیوه صحیح مطالعه، بالا بردن کارآیی حافظه و استفاده بهینه از زمان، دانش آموز اطمینان و یقین نسبت به خود پیدا کند.

به عبارتی تلاش می‌کند اعتماد به نفس او را بالا ببرد تا از پیدا شدن افکاری که باعث اضطراب در او می‌شوند جلوگیری کند. چنین دانش آموزانی افکاری از این قبیل دارند. نمره کمی‌خواهم گرفت، خوب نخوانده‌ام، همیشه شکست می‌خورم و.... مشاوره تحصیلی کمک می‌کند تا دانش آموز با تسلط بیشتری به مطالب مورد نظر سر جلسه امتحان حاضر شود و علاوه بر این به خود اعتماد به نفس داشته باشد. همچنین ممکن است روشهای اختصاصی مثل آموزش روشهای آرامش ورزی مورد استفاده قرار بگیرید. در صورت حاد بودن میزان اضطراب دانش آموز به مراکز اختصاصی‌تر ارجاع داده می‌شود.

مشاوره در مدارس[ویرایش]

امروزه در تمامی مدارس راهنمایی و متوسطه ایران از سالهای آخر دهه ۷۰، یک مشاور با حضور دائمی‌یا پاره وقت مشغول به کار است.[۱۵] معمولاً رشته تحصیلی این مشاوران مشاوره یا روانشناسی است.[نیازمند منبع] این مشاوران اغلب به هدایت تحصیلی و برنامه ریزی تحصیلی می‌پردازند و پاره‌ای اوقات نیز در زمینه مسائل ارتباطی و اجتماعی و رفتاری نیز به دانش آموزان کمک می‌کنند.[۱۶] در کتاب برنامه ریزی تحصیلی و شغلی، که کتاب درسی انتخابی سال اول دوره آموزش فنی و حرفه‌ای می‌باشد، درباره مشاوره تحصیلی آمده‌است:

در ارائه خدمات مشاوره‌ای، که خود نوعی آموزش و بخشی از خدمات راهنمایی است؛ مشاوران می‌کوشند تا با ایجاد رابطه‌ای صمیمانه و دو جانبه به دانش آموزان در بررسی مشکلاتشان از جوانب و دیدگاه‌های مختلف کمک کنند، تا ضمن یادگیری فرآیند مشکل گشایی، بتوانند با بینشی وسیع و همه جانبه به مسائل نگریسته، موفق به اخذ تصمیمات مناسب گردند. در ارائه خدمات راهنمایی و مشاوره، یک مشاور برای هیچ دانش آموزی تصمیم نمی‌گیرد و یا به او القای نظر نمی‌کند. تصمیم گیری اختیار و انتخاب و مسئولیت تام خود مراجع(دانش آموز) است. یک مشاور فقط می‌کوشد مسأله انتخاب و تصمیم گیری را که کاری بسیار دشوار و گاهی دردناک است برای وی آسان سازد. در حقیقت یک مشاور در حل مشکل، فقط می‌تواند با همدلی وهمفکری به بررسی راه حل‌ها بپردازد. او هرگز به جای شما فکر نمی‌کند و تصمیم نمی‌گیرد. تصمیم گیری مسئولیت فردی دانش آموز است. مشاوره فکر کردن با مراجع است نه برای مراجع.
amirrezajafary بازدید : 47 سه شنبه 09 مهر 1392 نظرات (0)

پیش از محاکمه ی سقراط از او بزرگترین آرزویش را پرسیدند. گفت: بزرگترین آرزوی من این

است که به بالاترین مکان اتن صعود کنم و با صدای بلند به مردم بگویم : ای دوستان! چرا با

این حرص و ولع، بهترین سال های زندگی خود را به جمع آوری ثروت و طلا می گذرانید؛ در

حالی که آنگونه که باید و شاید در تعلیم و تربیت اطفالتان که مجبور خواهید شد ثروت خود

را برای آنها بگذارید، نمی کوشید.

 

 

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    مطالب سایت درچه سطحی مشاهده نمودید؟
    سایت های کاربردی

    leader.jpg
    drrohani.jpg
    majlis.png
    ghgh.png
    http://www.8pic.ir/images/82086723376344085293.png
    images54.jpeg
    5445.jpeg
    http://www.8pic.ir/images/32420978701375817097.jpeg
    آمار سایت
  • کل مطالب : 426
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 76
  • آی پی دیروز : 142
  • بازدید امروز : 83
  • باردید دیروز : 157
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 240
  • بازدید ماه : 522
  • بازدید سال : 4,647
  • بازدید کلی : 61,883