بررسی مقالة خانوادة پیامبر(ص) از دایرةالمعارف قرآن لیدن |
|
بررسی مقالة خانوادة پیامبر(ص)
از دایرةالمعارف قرآن لیدن
نویسنده مقاله: علی آسانی (عضو هیئت علمی دانشگاه هاروارد)
دکتر مجيد معارف* (استاد دانشگاه تهران)
سميه سادات اعتصامي* (کارشناسي ارشد علوم قرآن و حديث)
چکيده
دائرةالمعارف قرآن ليدن، در مقالات متعددي گاه به صورت محوري و گاه در ضمن موضوعات ديگر، به بحث پيرامون أهلالبيت(ع) ـ توسط پژوهشگران مسلمان و عمدتاً غيرمسلمان ـ پرداخته است. يكي از مقالههاي مهم در اين موضوع، مقاله «خانواده پيامبر» نوشته «علي آساني» ميباشد. نظريه ارایه شده در اين مقاله دو ركن اساسي است:
اول) گاهی منظور از «اهلبيت» و «خانواده پيامبر» دو تعبير از يكسري افراد خانواده است که شامل همسران، دختر، داماد و نوادگان ايشان، میباشد و گاهی افراد خاصی از این گروه مدّ نظر میباشد.
دوم) هدف اصلي قرآن از پرداختن به مسأله «أهلالبيت»(ع)ديده نشده و تفاوتي ميان ايشان و ديگر افراد خانواده پيامبر(ص) و خانواده ساير پيامبران در آيات قرآن لحاظ نشده است.
از آنجا كه نظريههاي ذكر شده متأثر از مباني فكري گروهي از اهل تسنن و برگرفته از برخي روايات شاذ در كتابهاي آنان بوده كه مخالف دلالتهاي قرآني و احاديث قطعي صادر شده در اين زمينه است، از چند جهت قابل نقد میباشد که در این نوشتار به آن پرداخته میشود.
واژههای اصلی: قرآن، مستشرقان، پيامبر اسلام، اهل بيت، ليدن.
مقدمه
خانوادة (اهلبیت) پيامبر(ص)، هم به جهت قرابت با حضرت محمد(ص) و هم به لحاظ توجه خاصي كه در آيات قرآن به ايشان شده است، موضوع بسياري از مقالات و پژوهشهای مسلمانان و مستشرقان شده است، از جمله در دائرةالمعارف قرآن، دو مقاله به اين بحث اختصاص يافته است،[1] و در بسياري از مقالات ديگر نيز به آن اشاره شده است،[2] اما به علت گستردگي و حجم مسائل طرح شده، در اين نوشتار فقط به بحث پيرامون مقاله «خانواده پيامبر» پرداخته میشود. در اين راستا پس از بيان مفاد مقاله، مطالبي پيرامون نويسنده آن و سپس بررسي و نقد محتوای مقاله ارایه میگردد:
1ـ مفاد مقاله «خانواده پيامبر»
با مطالعه دقيق مقاله، ديدگاه نويسنده آن به شرح زير قابل استنتاج است:
ـ علت پرداختن قرآن به موضوع «خانواده پيامبر»، متمايز ساختن ايشان از ساير مسلمانها به دليل گرايش عمومي قرآن براي مبالغه در حق خانواده و ذريه بيشتر پيامبران است؛
ـ در آيات قرآن «خانواده پيامبر» و «أهل البيت» دو تعبير یکسان از افرادي هستند كه اولاً در آيه 41 سوره انفال و آیه 7 سوره حشر مصاديق «ذيالقربي» شمرده شدهاند و ثانياً در آيه 33 سوره احزاب به جايگاه ويژة «عصمت» آنها اشاره شده است. آيات حجاب سوره احزاب نيز كه خطاب به زنان پيامبر(ص) به جهت حفظ مقام والاي آنان در جامعه نازل شده و نيز لعن شديد خائنين به خانواده پيامبر(ص) از جمله ابولهب و همسرش در قرآن، در زمره آيات مربوط به شأن اهلبيت لحاظ ميشود.
ـ مصاديق ذي القربي و«أهل البيت» در ساير ديدگاههاي ارایه شده در تفاسير مسلمانان عبارتنداز: «أهل قريش» ـ قبيله پيامبر ـ يا «طايفه بني هاشم» يا به نظر شيعه «خانواده نزديك پيامبر(ص)» شامل: فاطمه(س)، علي(ع)، حسن(ع)، حسين(ع) و نوادگان آنها.
ـ شيعه براي اين تفسير به تعدادي روايت تاريخي در مورد «حديث كساء» استناد ميكند كه پيامبر(ص) يكبار خانواده خود را زير عباي خود جمع كرده، آنها را «أهل البيت» خطاب كرده و براي محفوظ ماندن آنها دعا كردند.
2ـ درباره نويسنده مقاله [3]
آقاي «علي آساني»، مستشرق مسلمان آفريقاييتبار، پروفسور در رشته زبان و فرهنگهاي هنري اسلامي و عضو هيئت علمي دانشگاه هاروارد ميباشد، ايشان مسلّط به زبانهاي «اردو، هندي، گجراتي، سندي و سواحيلي» بوده و نيز دانش خواندن كلاسيك زبانهاي «عربي»، «فارسي»، «فرانسوي» و «آلماني» را داراست.
سمتهاي دانشگاهي او در دانشگاه هاروارد طي چند دهة اخير عبارت است از:
الف) استاد مسلمان در فرهنگ هند در سال 1984 ـ 1983؛
ب) استاديار مسلمان فرهنگ هند در سالهای 1989 ـ 1984؛
ج) دانشيار مسلمان فرهنگ هند در سالهای 1992 ـ 1989؛
د) استاد تمرين زبان و فرهنگ هند در سالهای 2008 ـ 1992؛
همچنین استاد زبان و فرهنگهاي اسلامي، كميته مطالعه دين و زبانهاي شرق و تمدن نزديك 2008؛ وي صاحب تأليفات فراواني به صورت كتاب و مقاله بوده كه برخي از آنها عبارت است از:
ـ كتاب «مطالعه اردو» آشنايي با رشته، انتشارات دانشگاه ييل، 2007م؛
ـ كتاب «مطالعه اردو» (مقدمهاي بر فيلمنامه)، انتشارات دانشگاه ييل، 2007م؛
ـ كتاب «تجليل از محمد(ص)» (نماي پيامبر اسلام(ص) در موسيقي شعر)، همكاري نويسنده، انتشارات دانشگاه كاروليناي جنوبي 1995م؛
ـ كتاب راهنما، براي توسعه برنامه هويت براي جوانان مسلمان مهاجر در شمال آمريكا، همكاري نويسنده، 1996 م.
از مقالات متعدد وي كه در دائرةالمعارفها و مجلات تخصصي آمريكا از جمله دائرةالمعارف اسلام (آمريكانا) به چاپ رسيده است، ميتوان به دو مقالة «علي بن ابيطالب(ع)» و «خانواده پيامبر(ص)» در دائرةالمعارف قرآن ليدن اشاره كرد.
ايشان تاكنون غير از مسئولیتهای اصلي نامبرده، برخي مسئوليتهاي مرتبط را نيز دارد از جمله:
ـ مشاور علمي دانشگاه تگزاس در خصوص توسعه آموزش اسلام در چارچوبهاي جديد در مدارس جوامع مسلمان تگزاس و همچنين مدارس منتخب در آفريقا و آسيا؛
ـ مشاور انجمن آسيا، در مرکز اديان نيويورک؛
ـ عضو هيئت مديره اجرايي مؤسسه آمريکايي مطالعات هند.
او در سال 2002 «مدال بنياد دانشگاه هاروارد» را به خاطر سهم برجستهاي که در مطالعات و ارایه مقالات مربوطه داشته، به خود اختصاص داده است.
بر اساس آنچه از سابقه تدريس و موضوع کتابها و مقالات وي بر ميآيد، «عليآساني» يک مستشرق «اسلامشناس» نبوده بلکه مستشرقي مسلّط به «فرهنگ» و «زبان» ملتهاي شرق آسيا به خصوص هند بوده و به خاطر اين که خود مسلمان است، موضوع «اسلام» و برخي مفاهيم آن را در ضمن مطالعات مربوط به فرهنگ مردم شرق آسيا، پيگيري کرده و درباره آن به نگارش کتاب و مقاله پرداخته است، در حالي که پژوهش در متن قرآن کريم و فهم تفسير آيات آن نيازمند مطالعه و تسلط بر مباني و روشهاي مختلف خاص اين مقوله است.
3ـ بررسي مقاله «خانواده پيامبر(ص)»
3ـ1ـ نقاط قوّت مقاله
مقالة «خانوادة پيامبر»، نقاط قوّتي دارد كه به آن اشاره ميشود:
الف ـ از لحاظ ساختاري؛ این مقاله با مقدّمة خوب، کافی و مناسبی شروع شده و در ادامه بحث اصلی و محوري بدون حاشيهپردازي، خلاصه و مفيد ارایه شده است و در نهايت پايان بحث دارای جمعبندي شایستهای است که از نقاط قوّت مقاله به شمار میروند.
ب ـ از لحاظ محتوايي؛ اشاره به مقام عصمت و سرمشق حقيقي بودن «اهلبيت(ع)» از نظر شيعه، مطلب حقّي است كه درآثار مستشرقان سابقه زيادي ندارد.
3ـ2ـ ضعفهای محتوایی مقاله و نقد آن
مقالة «خانوادة پيامبر(ص)» در كنار نقاط قوّتي كه به آن اشاره شد، داراي برخي اشكالات و نقاط ضعفي است كه از لحاظ اهمّيت، درجات مختلفي از شدّت و ضعف دارند، ولي در این نوشتار به همة آنها ـ به همان ترتيبي كه در مقاله آمده است ـ پرداخته شده است:
الف) چرا قرآنكريم چندين بار از خانوادة پيامبر(ص) سخن به ميان آورده است؟
نويسندة مقالة «خانوادة پيامبر(ص)» با مطرح كردن اين بحث و محدود كردن پاسخ آن به:
«1ـ متمايز كردن خانوادة پيامبر از بقية مسلمانان؛ 2ـ گرايش عمومي قرآن براي مبالغه در حق ذرّية بيشتر پيامبران».
مطلب را عقيم گذارده و هدف متعالي قرآ ن از بحث درباره «أهل البيت»(ع)را ناديده گرفته است.
بررسي: در قرآن كريم به تناسب بحث انبياي گذشته و بيان سرگذشت اقوام آنها، گاه به خانوادة پیامبران نيز اشاره شده است، از جمله:
ـ حضرت آدم(ع) و همسرش در قصّة آغاز آفرينش آدم (بقره/30ـ37؛ اعراف/ 19ـ23؛ طه/ 115ـ122 و مريم/ 42ـ9) و دو پسر ايشان در قصة قرباني (مائده/ 27 تا 31).
ـ حضرت نوح(ع) و همسرش (تحريم/ 10) و پسرش در ماجراي طوفان (هود/ 42 ـ 47).
ـ حضرت ابراهيم(ع) و عمويش آزر در اول رسالت (انعام/ 74) و همسر و فرزندانشان (هود/ 69ـ 76 و سورة ابراهيم آية 35 به بعد).
ـ حضرت موسي(ع)، مادر، خواهرش (قصص/7ـ13)، همسر و پدر همسرش (قصص/ 23ـ29) و... .
لازم به ذکر است که:
اولاً: آیاتی كه خانوادة پيامبران در آن مطرح شدهاند نسبت به پيامبراني كه فقط نام خودشان در قرآن آمده و هيچ اشارهاي به خاندانشان نشده، بسيار كمتراند؛
ثانياً: در همان مواردي هم كه اشارهاي به خانوادة پيامبري شده است، هيچ گرايشي براي مبالغه در حق آنها در قرآن ديده نميشود بلكه فقط به جهت هدف غایي سوره، در خلال آياتي ماجراي برخي از انبيا و خانوادة ايشان آورده شده است؛
ثالثاً: در پيشگاه خداوند متعال و در بيان قرآن كريم، هيچ امتياز خاصّي به دليل قرابت و خويشاوندي با انبياء وجود ندارد، چنان كه در مواردي خانوادة پيامبران مذمّت شدهاند و داستان آنها به عنوان عبرت در قرآن آورده شده است، مانند همسر حضرت نوح وحضرت لوط(ع) يا پسر حضرت نوح(ع). (تحريم/ 10 و هود/ 42 تا 47).
تنها در آية 33 سوره آلعمران: (إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحاً وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ) امتياز خاصي دربارة «آل ابراهيم(ع)» و «آل عمران» مطرح شده است كه طبق نظر مفسّران مراد از آل ابراهيم، نسل مطهر و ذريّة پاك ايشان مانند انبياء بنياسرائيل و نسل اسماعيل(ع) و اشرف ايشان حضرت محمد(ص) ميباشند و آل عمران نيز جزو ذرّية ابراهيم(ع) هستند و مخصوصاً بيان شدهاند، پس منظور از آل ابراهيم بعضي از ذرّية طاهر و مطهر ايشاناند نه همة آنها. (طباطبايي، محمدحسين، الميزان في تفسير القرآن، 3/ 166)، لذا وقتي «أهل بيت پيامبر اسلام(ص) در قرآن در آيات متعدّدي، از ساير مسلمانان متمايز ميشوند، علت را بايد مهمتر دانست و دربارة آن تأمّل كرد.
ب) آيات مربوط به خانوادة پيامبر در قرآن و بررسي اجمالي آن
ـ دستهاي از آيات در قرآن كريم مربوط به همسران پيامبر(ص) ميباشد که عبارتند از:
1ـ (يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ)؛ «اى زنان پيامبر! هر كس از شما [كار] زشت آشكارى [به جا] آورد، براى او عذاب دو چندان افزوده مىشود»، (احزاب/ 30 ـ 31).
2ـ (يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ)؛ «اى زنان پيامبر! (شما) همچون يكى از زنان (معمولى) نيستيد»، (احزاب/ 32ـ34).
3ـ (يَا أَيُّهَا الْنَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلاَلبِيبِهِنَّ)؛ «اى پيامبر! به همسرانت و دخترانت و زنان مومنان بگو: «از پوششهاى بلند (چادرمانند) شان به خودشان نزديك كنند»، (احزاب/ 59).
4ـ (يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِأَزْوَاجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَ...)؛ «اى پيامبر! به همسرانت بگو: اگر زندگى دنيا و زيور آن را مىخواهيد، پس بياييد تا شما را بهرهمند سازم ...»، (احزاب/ 29 ـ 28).
5 ـ (يَاأَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَ...)؛ «اى پيامبر! در واقع، ما براى تو حلال كرديم همسرانت را كه مَهرشان را پرداختهاى...»، (احزاب/ 50).
6ـ (يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ ...)؛ «اى پيامبر! چرا چيزى را كه خدا بر تو حلال كرده (بر خود) ممنوع مىكنى، در حالى كه خشنودى همسرانت را مىطلبى؟! ...»، (تحريم/ 1).
7ـ (النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ...)؛ «پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و همسرانش مادران ايشان هستند...»، (احزاب/ 6).
8 ـ (... وَمَا كَانَ لَكُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلاَ أَن تَنكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَداً...)؛ «... و براى شما (جايز) نيست كه فرستاده خدا را آزار دهيد و نه هرگز همسرانش را بعد از او به همسرى (خود) درآوريد...»، (احزاب/ 53).
9ـ (وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثاً...)؛ «و (ياد كن) هنگامى را كه پيامبر با برخى از همسرانش سخنى پنهانى گفت...»، (تحريم/ 3).
10ـ (تُرْجِي مَن تَشَاءُ مِنْهُنَّ وَتُؤْوي مَن تَشَاءُ...)؛ «(نوبت) هر كدام از آن (همسر)ان را كه مىخواهى به تأخير مىاندازى...»، (احزاب/ 51).
ـ دستة ديگري از آيات مربوط به خانوادة پيامبر(ص) به حقوق و فضايل خاصّ «أهل بيت» پيامبر(ص) اشاره ميكند:
1ـ (وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُم مِن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى...)؛ «و بدانيد كه هر چيزى از غنيمت به دست آوريد، پس يك پنجم آن فقط براى خدا و براى فرستاده[اش] و براى نزديكان [او] ...»، (انفال/ 41).
2ـ (قُل لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى...)؛ «بگو: از شما هيچ پاداشى بر اين (رسالت) نمىطلبم، جز دوستى در (مورد) نزديكان»، (شوري/ 23).
3ـ (مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى...)؛ «آنچه از (غنايم) اهل آبادىها كه خدا به فرستادهاش بازگردانده است، پس فقط براى خدا و براى فرستاده[اش] و براى نزديكان [او]»، (حشر/ 7).
4ـ (قُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ...)؛ «بگو: بياييد پسرانمان و پسرانتان، و زنانمان و زنانتان، و خودمان و خودتان را دعوت كنيم»، (آل عمران/ 61).
5ـ (... إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً)؛ «خدا فقط مىخواهد پليدى را از شما خاندان (پيامبر) ببرد و كاملاً شما را پاك سازد»، (احزاب/ 33). با توجه به مفهوم هر دو دسته از آيات و مقايسة اجمالي مدلول آنها با يكديگر میتوان به اين نتيجه رسید كه:
اولاً: در دستة اول فقط حرمت خاصّي براي همسران پيامبر(ص) در بحث ازدواج بعد از پيامبر(ص) مطرح شده كه اين به خاطر احترام خاصّ شخص پيامبر اكرم(ص) است ـ این مطلب از متن آیات مشهود است ـ .
ثانياً: در ساير احكام كه در دستة اول بيان شده، همسران پيامبر(ص)، به لحاظ قرار گرفتن در كانون توجه مردم (منزل پيامبر(ص)) مورد تأكيد و شدّت بيشتري در خطاب قرار گرفتهاند. و به عنوان نمونه آيات حجاب هيچ اختصاصي به همسران پيامبر ندارد بلكه حدود شرعي پوشش براي هر زن مسلماني را بيان كرده و اين مطلب مورد اتفاق فقها ومفسران است.
ثالثاً: همسران پيامبر(ص) هم در بعضي آيات مورد اخطار و توبيخ قرار گرفتهاند و مانند ساير مردم احتمال خطا و اشتباه در اعمال و رفتار آنان داده شده است.
رابعاً: آيات دستة دوم، مشخصاً امتيازات خاصّي براي «ذوي القربي» قایل شدهاند و قابل قياس با بيان قرآن دربارة خانوادة ساير پيامبران و حتّي قابل قياس با خانوادة بزرگ پيامبر(ص) كه شامل همسرانشان ميشود، نمیباشد.
نتيجه اينكه نبايد مسأله «ذوي القربي» را با «خانوادة پيامبر(ص)» و خانوادة ساير پيامبران خلط كرد و یکسان دانست.
ج) علت لعن ابولهب و همسرش در قرآن
سورة «تبّت» يا «مسد»، سورة كوتاهي از جزء سيام قرآن مجيد است كه «مكّي» است و در اوايل بعثت پيامبر اكرم(ص) نازل شده است.
شأن نزول اين سوره، طبق نقل مشهور تفاسير از «ابنعباس» این است که: هنگامي كه آية (وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ) نازل شد و پيامبر(ص) مأموريّت يافت فاميل نزديك خود را به صورت علنی و آشکارا انذار كند و به اسلام دعوت نمايد، پيامبر اكرم(ص) بر فراز كوه صفا آمد و فرياد زد: يا «صباحاه»!
هنگامي كه مردم مكه اين صدا را شنيدند گفتند: كيست كه فرياد ميكشد؟
گفته شد «محمد است»، جمعيت به سراغ حضرتش رفتند، او قبائل عرب را با نام صدا زد که با صداي او جمع شدند، فرمود به من بگوييد: اگر به شما خبر دهم كه سواران دشمن از كنار اين كوه به شما حملهور ميشوند، آيا مرا تصديق خواهيد كرد؟
در پاسخ گفتند: ما هرگز از تو دروغي نشنيدهايم.
فرمود: اني نذيرلكم بين يدي عذاب شديد: «من شما را در برابر عذاب شديد الهي انذار ميكنم» (شما را به توحيد و ترك بتها دعوت مينمايم).
هنگامي كه ابولهب اين سخن را شنيد گفت: تباًلك! أما جمعتنا الا لهذا؟! «زيان و مرگ برتو باد! آيا تو فقط براي همين سخن ما را جمع كردي»؟!
در اين هنگام بود كه اين سوره نازل شد: (تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ) زيان و هلاكت بر دستان ابولهب باد كه زيانكار و هلاك شده است.
بعضي در اينجا افزودهاند هنگامي كه همسر ابولهب (ام جميل) با خبر شد كه اين سوره درباره او و همسرش نازل شده، به سراغ پيغمبر اكرم(ص) آمده در حالي كه آن حضرت را نميديد، سنگي در دست داشت و گفت: شنيدهام «محمد» من را هجو كرده، به خدا سوگند اگر او را بيابم با همين سنگ بر دهانش ميزنم! من خودم نيز شاعرم، سپس به اصطلاح اشعاري در مذمّت پيغمبر(ص) و اسلام بيان كرد». (مكارم شيرازي، ناصر و ديگران، تفسيرنمونه، 27/ 413؛ طباطبايي، محمدحسين، الميزان في تفسير القرآن، 20/ 378؛ طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان في تفسير القرآن، 10/ 559 و تفاسير: «قرطبي»: «درالمنثور»؛ «رازي» و «في ظلال القرآن» ذيل آيات مورد بحث).
در زمينة آزار و اذيتهاي «ابولهب و همسرش» نسبت به پيامبر(ص)، در راه دشمني با اسلام و جلوگيري از تبليغ آن، در كتب تفاسير، اخبار و روايات فراواني وجود دارد، اما نكتة قابل تأمّل اينكه در هيچكدام از منابع، دشمني با خانوادة پيامبر، مطرح نشده است، لذا اين سخن نويسنده مقالة خانوادة پيامبر(ص) كه ابولهب و همسرش در برابر خانوادة پيامبر مورد لعن شديد قرار گرفتهاند، بياساس است.
د) تفسير شيعه از «ذي القربي»
نويسندة مقالة خانوادة پيامبر(ص)، آيات 41 سوره انفال و 7 سوره حشر را مورد اعطاي غنائم جنگي به خاندان پيامبر(ص) ميداند كه مطابق نظر اهل سنّت ميباشد، در حالي كه طبق نظر علماي شيعه اين اموال به «ذي القربي» اختصاص دارد كه داراي مصاديق خاصي از خاندان پيامبر ميباشند نه همة آنها، هر چند علماي شيعه با استناد به روايات تفسيري ذيل آية خمس، سادات يتيم و مسكين و در راه مانده را نیز مستحق خمس ميدانند.
علامة طباطبايي(ره)، ذيل آية 41 سوره انفال مطلب فوق را مسلّم و رواياتِ در مورد آن را متواتر ميداند (الميزان في تفسير القرآن، 9/ 104) و معتقدند كه آية مربوط به خمس در مورد همة درآمدها و داراييها ميباشد نه فقط غنائم جنگي و از آنجا كه زكات و صدقه بر اهلبيت(ع) و ذريّة آنها حرام ميباشد، خدا به عنوان موهبتي، خمس را حق ايشان ميداند. همچنين در آية 7 سورة حشر، طبق روايات از ائمه(ع)، مراد «ذيالقربي» أهلالبيت(ع) هستند و يتيمان و مساكين و ابنسبيل در ادامة آيه، از ذرّية ايشان هستند. (طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان في تفسير القرآن، 4/ 534ـ543)
هرچند در مورد آية 7 سورة حشر، طبق تفسير مجمعالبيان، همة فقها قائلند كه يتيمان و مساكين و ابنسبيل در آيه از عموم مردماند نه فقط سادات و اين نظر نيز شاهد روایي دارد. (طبرسي، فضل بن حسن، مجمعالبيان في تفسير القرآن، 9/ 261)
روايات دالّ بر تفسير «ذي القربي» به «أهل بيت(ع)» در كتب روايي بسياري آمده است، از جمله: جلد 15، 19، 24، 25، 45، 77، 93، 96 و 99 «بحارالانوار» و مخصوصاً كتاب الخمس در جلد 96 بحارالانوار و همچنين «وسائل الشيعه» كتاب الخمس، ابواب قسمة الخمس.
هـ) دلایل شيعيان براي تفسير «أهل البيت» به «پنج تن آل عبا»
نويسندة مقالة «خانوادة پيامبر(ص)» در بيان نظر شيعه در تفسير «أهل البيت(ع)» مينويسد:
«شيعه در راستاي تكريم علي بن ابيطالب(ع) و فرزندش به عنوان وارثان حقيقي پيامبر(ص)، معمولاً واژة «أهل البيت» را خانواده نزديك پيامبر میداند، يعني دختر ايشان فاطمه(س) و داماد ايشان علي(ع) و دو پسر او ـ حسن و حسين(ع) ـ و نوادگان آنها» و مدّعي است دليل شيعه فقط استناد به چند روايت تاريخي دربارة حديث كساء است كه پيامبر(ص) فقط يكبار (!) ايشان را جمع كرده و خانوادة خود ناميد!
بررسی و نقد
اولاً: حقيقت آن است كه شيعه براي اين تفسير، ادلّة فراواني دارد، از جمله شواهد درون متني آية تطهير از جمله: دلالت واژه «أهل البيت»؛ كاربرد ضمير مذكر«كم» در اين عبارت ـ با توجه به ضماير قبل و بعد از آيه كه همگي مؤنث هستند ـ ؛ أدات حصر «إنما»؛ كلمه «الرجس» كه به معناي مطلق آلودگي است؛ كلمه «يريد الله» كه حكايت از اراده الهي در پاكي و عصمت «أهل البيت» دارد، عصمتي كه بر اساس آيات و روايات فقط مخصوص پيامبر(ص) و مصاديق «اهل البيت» ـ از نظر شيعه ـ به دليل جايگاه امامت و مرجعيت خاص آنها در امر دين و دنيا، ميباشد. (ر.ك: تفاسير شيعه ذيل آيه شريفه و نيز: ايلقارزاده، اسماعيل، تفسير تطبيقي آيه تطهير) و روايات فراواني در خصوص سبب نزول آيه و حديث كساء كه متواتر يا لااقل مورد اجماع علماي شيعه و سني است (ر.ك: رضايي، نقد مقاله فاطمه(س)، قرآنپژوهي خاورشناسان، ش 4/ 74 و 75) و همچنين شواهد تاريخي از رفتار و قول پيامبر(ص) قبل و بعد از نزول آية شريفه كه طبق قولي تا شش ماه بعد از نزول آيه به هنگام نماز صبح از كنار خانه حضرت زهرا ميگذشت و آنان را به اين صورت براي نماز صبح صدا ميكرد: «الصلوه يا أهلالبيت إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهلالبيت ويطهركم تطهيرا» (معارف/ مباحثي در تاريخ وعلوم قرآن/342؛ به نقل ازسنن ترمذي). اخبار در اين باره از شش تا نوزده ماه نوسان دارند كه اين اختلاف به مدت حضور راوي در نماز و مشاهده او از رفتار پيامبر (ص)دارد (ايازي، نقد مقاله خانواده پيامبر و أهلالبيت(ع)، قرآنپژوهي خاورشناسان، ش4/ 52) اما همگي حاكي از شيوه عملي پيامبر (ص) در تعيين مصداق «أهل البيت» ميباشد.
ثانياً: مصاديق اهل بيت پيامبر(ص) و وارثان حقيقي ايشان، طبق نظر شيعه همة نوادگان امام حسن(ع) و امام حسين(ع) را در بر نميگيرد، بلكه تنها فرزندان معدودي از نسل امام حسين(ع) و آن هم تنها معصومین از آنان (امام سجاد(ع)؛ امام باقر(ع)؛ امام صادق(ع)؛ امام كاظم(ع)؛ امام رضا(ع)؛ امام جواد(ع)؛ امام هادي(ع)؛ امام عسگري(ع) و امام عصر (عج)) به عنوان مصاديق اهل البيت(ع) و جانشينان پيامبر(ص) مطرح هستند. (كليني، محمد بن يعقوب، اصول الكافي، ج 1 و 2، كتاب الحجة، ماجاء في الاثني عشر و النّص عليهم) هر چند سادات ديگر چه حسني و چه حسيني به علّت ذرية الرسول بودن، مورد احترام هستند.
روايات در زمينة معرفي مصاديق اهلالبيت(ع) و ائمه(ع) بعد از پيامبر(ص)، از طرق متعدد اهل سنت و شيعه به قدري زياد است كه بعضي از علما ادّعاي تواتر معنوي، در اين باره كردهاند حداقل اين است كه اين احاديث مشهور نزد عامّه و خاصّه است، هر چند الفاظ اين گونه روايات در بعضي توصيفات مختلف است، اما مضمون مهم آنها يكي است و آن اين كه پيامبر(ص) بهترين اشخاص بعد از خود را براي رهبري امّت در طول سالها تا آخرالزمان، معين كردند و عدد ائمه(ع) طبق نص روايات فقط و فقط «12» نفر ميباشند نه كمتر و نه بيشتر. (ريشهري، محمد، أهل البيت(ع) في الكتاب و السنّه، 78)
ثالثاً: پيامبر اكرم(ص) بيشتر از يك مرتبه اهل بيت(ع) را در مصداق مشخص كردند و در موارد مختلف پنج تن(ع) را مشخصاً، اهلبيت خود ناميدند و اين مطلب شواهد روایي و تاريخي دارد كه به طور خلاصه به آن اشاره شد و توضیح بیشتر نیز خواهد آمد.
و) بررسي محتوايي حديث كساء
نويسندة مقالة خانوادة پيامبر، دربارة تفسير «اهل البيت(ع)» توسط حديث كساء چنين نوشته است: «شيعيان در مقام اثبات اين تفسير به تعدادي روايت تاريخي استناد ميكنند كه يك مرتبه پيامبر(ص)، فاطمه، علي، حسن و حسين(ع) را در زير پوشش (كساء) خود جمع كرد و آنها را با عنوان خانوادة خويش خطاب كرد و براي محفوظ ماندن آنها، دعا نمود».
گذشته از آن كه حديث كساء از لحاظ سندي مستفيض بلكه در حدّ متواتر است، حادثة كساء به قدري در تاريخ قطعي است كه در جامعة اسلامي آن روز به عنوان «روز كساء» مشهور شده بود. (ري شهري، محمد، أهلالبيت في القرآن والسنّه، 35 به نقل از: الخصال 2/ 550؛ الغدير 4/ 40).
اين كه هدف پيامبر(ص) از جمعآوري آن پنج تن در زير عباي خود و آن بيانات چه بوده؟ آيا فقط چنانكه نويسندة مقاله پنداشته، ميخواستند براي محفوظ ماندن آنها دعا كنند؟! يا اين كه غرض مهمي داشتند كه نقل متواتر آن حديث و شهرتش ميان مردم، خود گواه بر اهميت و خاصّ بودن آن امر دارد، با تأمل در متن حديث روشن ميشود.
برای روشن شدن موضوع خلاصهای از حدیث مذکور بیان میشود:
پيامبر(ص) وارد منزل همسر محترمشان ام سلمه شدند و از ايشان خواستند كه به احدي اجازة ورود ندهد (با توجه به اينكه منتظر خبر مهمّي از جانب وحي دربارة نزديكانشان بودند و البته دخترشان فاطمه زهرا(س) و همسر و فرزندانشان از بقية مستثني بودند).
حضرت زهرا(س) غذايي تهيه كرد و براي پدرشان آوردند و طبق امر ايشان حضرت علي(ع) و پسرانشان را نيز دعوت كردند. امسلمه به خواست پيامبر(ص) در گوشهاي ديگر از منزل مشغول به عبادت شدند و پيامبر(ص) و آن پنج نفر مقدّس، مشغول صرف غذا شدند (با اينكه عادت هميشگي پيامبر(ص) صرف غذا به همراه يكي از همسرانشان بود) وقتي آن جمع دور هم بودند، جبرئيل نازل شد و آية 33 سوره احزاب (إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً) را بر پیامبر(ص) نازل کرد.
در آن هنگام پيامبر(ص) عباي خويش را بر سر حضرت علي(ع)، امام حسن(ع)، امام حسين(ع) و حضرت زهرا(س) كشيدند و با دست راست به سوي پروردگار، اینگونه دعا كردند:
«اللهم هؤلاء أهلبيتي وخاصّتي، اللّهم أذهب عنهم الرّجس وطهرهم تطهيراً». امسلمه متوجه اين ماجراي نوراني شد و نزد ايشان آمد و خواست كه از زمره آنان شود ولي پيامبر(ص) عبا را نگه داشتند و مانع ورود ايشان شدند، امسلمه پرسيد: آيا من از اهلبيت نيستم؟ پيامبر فرمودند: تو از همسران رسول خدا و بر خير هستي. (ريشهري، محمد، اهلالبيت في القرآن والسنّه، 36 و 37؛ طبرسي، فضل بنحسن، مجمعالبيان في تفسيرالقرآن، 9/44؛ مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، 22/ 245 و 494)
با توجّه به مفهوم مشهور حادثة كساء و جملة معروف حديثِ كساء، روشن است كه غرض پيامبر(ص) فقط دعا كردن براي خانوادة خاصّ خود، نبوده بلكه هدف مهم و حياتي ايشان تعيين مصداق واژة «أهل البيت(ع)» براي هميشه در تاريخ اسلام بوده است.
دعاي خاصّ پيامبر(ص) و متصل بودن حادثه و حديث كساء به نزول آية تطهير و جوّ خاصي كه در ماجراي آن روز حاكم بوده، همگي حاكي از آن كه حديث كساء در بيان و تفسير آية تطهير صادر شده است و الاّ معني نداشت و سابقه نداشت كه پيامبر(ص) اجازة ورود كسي به خانهشان راه ندهند و حتي از همسرشان دعوت نكنند كه سر سفرة غذا با ايشان بنشيند و از ورود او به جمع خاصّ ممانعت نمايند.
نقل شده است كه پيامبر(ص) از آن پس تا آخر عمر مباركشان، هر روز صبح، اهل كساء را با نداي «اهل البيت» صدا ميكردند و به نماز صبح دعوت ميكردند. اين نيز تأكيدي بر اهميّت حديث كساء در تفسير «اهل البيت(ع)» و مشخص شدن جايگاه اهل البيت(ع) ميباشد. (ري شهري، محمد، اهل البيت في القرآن و السنّه، 38)
ز) بررسي شأن نزول سورة «دهر»
مقالة «خانوادة پيامبر(ص)» مدّعي است كه بعضي از مفسران شيعه معتقدند كه سورة انسان (كه مردماني را كه خوبي را بر بدي ترجيح ميدهند، ستايش ميكند) به طور خاص به منظور بازگو نمودن اخلاقيّات اهل البيت(ع) نازل شده است.
نقد
روايت مربوط به شأن نزول سورة «هل أتي» از رواياتي است كه در ميان اهل سنّت مشهور بلكه متواتر است و علماي معروف و بزرگ اهل سنّت اين حديث را در كتابهاي خود آوردهاند. (اميني، عبدالحسین، الغدير، 3/107 تا 111؛ احقاق الحقّ، 3/ 157 تا 171) و اما علماي شيعه همه اتفاق نظر دارند كه هجده آيه (از آية 5 تا 23) يا مجموع اين سوره دربارة يكي از افتخارات و فضائل مهم حضرت علي(ع) و فاطمه زهرا(س) و فرزندانشان، نازل شده است، بنابراين ادعاي اين كه فقط بعضي از مفسّران شيعه اين شأن نزول را پذيرفتهاند، بسيار غيرواقعي و غيرمنصفانه است.
شأن نزول سوره دهر روایات تفسیری
ابن عباس ميگويد: حسن و حسين(ع) بيمار شدند، پيامبر(ص) با جمعي از ياران به عيادتشان آمدند و به علي(ع) گفتند: اي ابوالحسن! خوب بود نذري براي شفاي فرزندان خود ميكردي، علي(ع) و فاطمه(س) و فضّه كه خادم آنها بود نذر كردند كه اگر آنها شفا يافتند سه روز، روزه بگيرند (طبق بعضي از روايات حسن و حسين(ع) نيز گفتند ما هم نذر ميكنيم روزه بگيريم). چيزي نگذشت كه هر دو شفا يافتند در حالي كه از نظر مواد غذايي دست خالي بودند، علي(ع) سه من جو قرض نمود و فاطمه(س) يك سوم آن را آرد كرد و نان پخت، هنگام افطار سائلي بر در خانه آمد و گفت: السلام عليكم أهل بيت محمد(ص) مستمندي از مستمندان مسلمان هستم، غذايي به من بدهيد، خداوند به شما از غذاهاي بهشتي مرحمت كند، آنها همگي مسكين را بر خود مقدّم داشتند و سهم خود را به او دادند و آن شب جز آب ننوشيدند.
روز دوم را هم چنان روزه گرفتند و موقع افطار وقتي كه غذا (همان نان جوين) را آماده كرده بودند يتيمي بر در خانه آمد. آن روز نيز ايثار كردند و غذاي خود را به او دادند (بار ديگر با آب افطار كردند و روز بعد را نيز روزه گرفتند).
در سومين روز اسيري به هنگام غروب آفتاب بر در خانه آمد، باز سهم غذاي خود را به او دادند. هنگامي كه صبح شد، علي(ع)، دست حسن(ع) و حسين(ع) را گرفته بود و خدمت پيامبر(ص) آمدند. هنگامي كه پيامبر(ص) آنها را مشاهده كردند. ديدند از شدت گرسنگي ميلرزند، فرمود: اين حالي را كه در شما ميبينم براي من بسيار گران است، سپس برخاست و با آنها حركت كرد، هنگامي كه وارد خانه فاطمه(س) شدند، ديدند در محراب عبادت ايستاده، در حاليكه از شدّت گرسنگي شكم او به پشت چسبيده و چشمهايش به گودي نشسته، پيامبر ناراحت شدند. در همين هنگام جبرئيل نازل شد و گفت: اي محمد! اين سوره را بگير، خداوند با چنين خانداني به تو تهنيت ميگويد، سپس سورة «هل أتي» را براي او خواند (بعضي گفتهاند كه از آية (إنّ الأبرار) تا آية (كَانَ سَعْيُكُم مَشْكُوراً) كه مجموعاً هجده آيه است در اين موقع نازل گشت). (طباطبايي، محمدحسين، الميزان في تفسيرالقرآن، 20/132 تا 138 و طبرسي، فضل بن حسن، مجمعالبيان في تفسير القرآن، 10/ 404)
جمعبندی و نتيجه
با توجه به متن مقاله ونقدي كه درباره آن گذشت میتوان گفت:
1ـ بحث «أهل البيت» در آيات قرآن، تفاوت اساسي با بحث خانواده پيامبران و نيز خانواده بزرگ پيامبر ـ شامل همسران ايشان ـ دارد. قرآن كريم هرگاه سخن از خانواده پيامبران به ميان آورده، به انتسابشان به آن پيامبران تأكيد داشته است، اما آنگاه كه درباره «أهلالبيت»(ع) و فضايل ايشان سخن گفته، گذشته از انتسابشان به پيامبر(ص) و با تأكيد بر فضايل خود «أهلالبيت»(ع) مطالبي را بيان نموده است.
2ـ در منطق قرآنكريم، خانواده پيامبران ونيز خانواده گسترده پيامبر اسلام(ص) مورد تمجيد صرف واقع نشده وانتساب افراد به پيامبران ،دليل حقانيت وفضيلت ايشان نبوده است؛ بلكه اعمال و رفتار آنها در تبعيت يا عداوت نسبت به پيامبران، براساس معيارهاي حقيقت سنجيده شده، قضاوت عادلانهاي از آن تصوير شده است، آنگاه به دليل انتساب آنها به پيامبران و سرشناس بودنشان و نيز به دليل هدفي متعالي از نزول آيات و سور، براي مخاطبان معرفي شدهاند و اين روند، تحت سنت كلي قرآن براي الگو وعبرت دهي به مردم، لحاظ ميشود.
3ـ «أهل البيت»(ع) و «ذي القربي» در آيات قرآن، طبق نظر مفسران شيعه و برخي از اهل سنت، مصاديقي جز حضرت علي(ع)، فاطمه(س)، حسن(ع) وحسين(ع) نداشته و براساس احاديث روايت شده از پيامبر(ص) فقط نه نفر از نسل امام حسين(ع) در مقام و منزلت، جزو «أهل البيت (ع)» نامبرده شدهاند.
4ـ مجموع آيات فراواني كه در شأن أهل البيت (ع) نازل شده،حاكي از مقام خاص معنوي و مرجعيت ديني ايشان و لزوم مراجعه و تبعيت مردم از آنها براي سعادت در امر دين و دنيا، است.
5ـ نويسنده مقاله براي ارایه ديدگاههاي خود در اين مقاله،تتبع كافي در منابع ـ به خصوص منابع شيعه ـ نداشته، يا نخواسته است كه نظرات مفسران شيعه را ذيل آيات مورد بحث به طور صحيح گزارش كند.
پينوشتها
[1] »Family of the Prophet«. 2002, vol. 2, pp. 176 _ 177.
»People of the House«. 2004, vol. 4, pp. 48-53.
[2] "Ali b.Abitalib."2001,Vol.1,pp.62-63
"Fatima."2002.vol.2,pp.192-194.
"Shi,a."2004,Vol .4,pp.591-592.
"Shiism and the Quran"2004,vol.4,pp.593-604
[3] The Family Of The Prophet
ترجمه مقاله «خانواده پيامبر»
مترجم: روح الله كليا.
قرآن چندین بار سلسله خانوادگی پیامبر را به منظور متمایز ساختن آنها از بقیه مسلمانها، ذکر کرده است. این امر همچنین با گرایش عمومی قرآن برای مبالغه در حق خانواده و ذریة بیشتر پیامبران هماهنگی دارد. (ر ك به مقالة پیامبران و پیامبری) به عنوان مثال به سورة آل عمران که به نام خاندان عمران (پدر موسی) نامگذاری شده است، توجه کنید.
متون مختلفی در قرآن به خانواده پیامبر اشاره میکند. آیة 41 سورة انفال: (وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُم مِن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى...) و آیه 7 سورة حشر: (مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ...) یک بخش از غنائم و بقیه اموالی را که از کفار گرفته شده است (ر.ک: مقالههای جنگ؛ هجرت و جهاد؛ ایمان و کفر) را مختص به خانوادة پیامبر میداند كه بايد به آنها اعطا شود، زیرا در قیاس با بقیة مردم، آنها مجاز نبودهاند که زکات و صدقات را دریافت کنند. (ر.ک: به مقالههای صدقات؛ زکات) همچنین در سورة احزاب آیات زیادی در مورد سفارش به زنان پیامبر در نحوه پوشش لباس (ر.ک: مقالة لباس پوشیدن) وجود دارد که به جهت حفظ مقام والای آنان در میان جامعة اسلامی صادر شده است (ر.ک: مقاله اجتماع و جامعه در قرآن) ضمن آنکه آیة 33 سورة احزاب بهطور آشکار خانوادة پیامبر را «اهل بیت» خطاب میکند و به جایگاه عصمت ویژة آنها اشاره میکند: (إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَالْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً). از طرف دیگر قرآن به شدت خائنین به خاندان پیامبر را لعنت میکند، مخصوصاً ابولهب، عموی پیامبر و همسر وی را.
مفسران مسلمان قرآن دربارة تعریف «خویشاوندان پیامبر» اختلاف کردهاند. بعضی از آنها تفسیری فراخ از آن ارایه میدهند تا شامل اهل قریش، قبیلة پیامبر بشود (ر.ک: مقالة قبیلهها و طایفهها) و عدهای آن را محدود به طائفة ایشان، بنیهاشم، میدانند. شیعه در راستای تکریم علیبن ابیطالب(ع) و فرزندانش به عنوان وارثان حقیقی پیامبر، معمولاً واژة اهل البیت را خانواده نزدیک پیامبر، یعنی دختر ایشان، فاطمه(س)، و داماد ایشان، علی(ع) و دو پسر او، حسن و حسین(ع) و نوادگان آنها تعریف میکند. (ر.ک: مقاله آقای باراشر و مقاله اهل بیت و مقاله هاشمیات)
در مقام اثبات این تفسیر، شیعیان به تعدادی روایت تاریخی استناد میکنند که پیامبر یک مرتبه فاطمه، علی، حسن و حسین(ع) را در زیر پوشش خود (کساء) جمع کرد و آنها را با عنوان خانواده خویش خطاب کرد و برای محفوظ ماندن آنها، دعا نمود. به این دلیل آنها به عنوان اصحاب کساء شناخته شدند. تفاسیر قرآنی مشهور و کلامی شیعه جایگاه الهی خانواده خاص پیامبر را چنان رفیع قلمداد میکند که مدعی است بسیاری از آیاتی که دروصف مؤمنین حقیقی در قرآن آمده است، در درجه اول و به صورت تام دربارة ایشان است و (در درجة بعدی) بالعرض درباره بقیه مردم. (ر.ك: مقاله علم كلام و قرآن)
به این صورت، بعضی از مفسرین شیعه معتقدند که سورة انسان [دهر] که مردمانی را که خوبی را بر بدی ترجیح میدهند را ستایش میکند، به طور خاص به منظور بازگو نمودن اخلاقیات اهل البیت نازل شده است که اعمال و زندگانی آنها میتواند به عنوان یک نوع سرمشق حقيقي در قرآن، مورد لحاظ قرار گیرد.