loading...
۩۞۩.شوق پرواز.۩۞۩
amirrezajafary بازدید : 70 پنجشنبه 25 مهر 1392 نظرات (0)


*******************************














*******************************

*******************************
گرچه گذر زمان فرصت مهرورزیدن را دریغ نمی کند
اما مرگ را استثنائی نیست

فرصت ها را براي مهرورزي دريابيم
*************

******************


amirrezajafary بازدید : 47 پنجشنبه 25 مهر 1392 نظرات (0)



سلام دوستان
پیشاپیش عید قربان را به همه مسلمانان جهان بویژه اسک دینی های محترم تبریک میگم.
تو این تاپیک تصاویر گرافیکی مرتبط با این عید بزرگ قرار داده میشه.

ღღღ تصاویر ویژه عید قربان ღღღ
ღღღ تصاویر ویژه عید قربان ღღღ 


 

 
 



 


amirrezajafary بازدید : 42 پنجشنبه 25 مهر 1392 نظرات (0)




الحمــــــدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمومنین علــــی بن ابیطالب و الائمة المعصومین علیهما السلام


ღبا نام و یاد خدای بزرگ و تبریک عید قربانღ



جهت بزرگنمایی کلیک فرمایید


amirrezajafary بازدید : 36 پنجشنبه 25 مهر 1392 نظرات (0)


خرسند شدیم از این که امروز،رنگی دگر است نه رنگ دیروز
تا شب نشده رنگ دگر شد،گفتند از این نکته هزار نکته بیاموز
amirrezajafary بازدید : 67 پنجشنبه 25 مهر 1392 نظرات (0)

عيد قربان  جلوه گاه تعبد و تسليم ابراهيميان حنيف است . فصل قرب  يافتن مسلمآنان به خداوند، در سايه عبوديت  است .

اگر ابراهيم خليل ، در اجراى فرمان پروردگارش ، خنجر بر حنجر اسماعيل مى نهد، اگر اسماعيل ذبيح ، پدر را در اجراى امر خدايى ، تشويق و ترغيب مى كند، اگر شيخ الانبياء در نهادن كارد بر حلقوم فرزندش ، لحظه اى ترديد و توقف نمى كند؛ همه و همه ، نشانه مسلمانى آن پدر و پسر و شاهد صداقت در عقيده و عشق ، و وفادارى در قلمرو بندگى  است .

عيد قربان ، مجراى فدا كردن عزيزترين  يعنى خدا است .

عيد قربان ، مجراى فيض الهى و بهانه عنايت رحمانى به بندگان مومن  و مسلم  و مطيع  است .

قربانى تو در اين چيست ؟

در راه خدا، چه چيز فدا مى كنى ؟

با چه وسيله ، به استان پروردگار، تقرب  مى جويى ؟ و كدام فديه  را به قربانگاه صدق ، عشق ، اخلاص و وفا مى آورى ؟

براى اولياء الله عيد قربان مجمع الشواهد صدق در گفتار، كردار، ادعا و عمل است . تو نيز، اگر بتوانى رضاى خويش را فداى رضاى حق كنى ، اگر بتوانى از خواسته دل  در راه خواسته دين  چشم بپوشى ، اگر بتوانى از داشته ها و خواسته ها بگذرى ، آنگاه ، به مرز عبوديت و به حوزه قربانگاه قدم نهاده اى .

مگر خليل الرحمان  چه كرد؟ تو نيز اگر پير و مشى و مرام ابراهيمى ، نبايد هيچ چيز از آنچه دارى و به آن دلبسته اى ، همچون زن و فرزند، مال و منال ، پول و پس انداز، خانه و خادم ماشين و مسكن ، و... حجاب چهره جانت ، مانع بندگى و فرمانبرداريت شود و آنگاه كه پاى دين و خدا به ميان آيد، بسادگى و بصراحتى ابراهيمى و بصداقتى اسماعيلى درگذرى و امر مولا را مقدم بدارى . بگذر از فرزند و مال و جان خويش

تا خليل الله دورانت كنند
 سر بنه در كف ، برو در كوى دوست

تا چو اسماعيل ، قربانت كنند

 اينجاست كه قربانى  وسيله قرب  مى شود و عيد قربان  روز تقرب به خداوند.

آن هم نه قرب مادى و جسمى - كه خدا از محدوده حس و جسم بيرون است - بلكه قرب معنوى و تقرب ارزشى كه در سايه ايمان  و عمل  است .

آنچه انسان را به خدا نزديك مى كند، طاعت  است .

و آنچه از ساحت قرب ربوبى دور مى سازد، معصيت  است .

خدا به ما نزديك است ، حتى نزديكتر از رگ كردن ، كه خود فرموده است :

- و نحن اقربب اليه من حبل الوريد - ما از او دوريم ، چرا كه به جرم و گناه ، گرفتاريم و مجرم  هرگز محرم  نخواهد شد. دوست نزديكتر از من به من است

وين عجبتر كه من از وى دورم

 اگر پاى از مرز طاعت فراتر ننهيم ، اگر با تيغ گناه ، دامن عصمت ندريم ، اگر دست تعدى ، به حريم حرمات الله  نگشاييم ، آنگاه خواهيم ديد كه هر جا باشيم در قربانگاهيم و هر سو كه برويم ، به او تقرب  پيدا مى كنيم ، و هر روزمان عيد قربان مى شود. بفرموده حضرت على :

كل يوم لا يعصى الله فيه فهو يوم عيد

هر روزى كه در آن ، خدا نافرمانى نشود روز عيد است .

جلوه ديگر اين روز، ذبح  است .

قربانى كردن گوسفند، چه از سوى حاجى در منا و چه از سوى ما در شهرها مان ، تكريم آن حماسه معنوى و ايثار عظيم است كه ابراهيم و اسماعيل از خود نشان دادند و به مسلخ  رفتند، آن فداكارى همواره بايد در خاطره ها زنده بماند، تا درسى مى باشد فرا روى ابراهيميان هميشه و همه جا.

رها شدن از تعلقات و ذبح كردن تمنيات در پيش پاى اراده الهى ، درس ديگران قربانى  است ،

تيغ اراده و عفاف ، بايد بر خنجر نفسانيات نهاد و خون نفس اماره  را ريخت و از شر اين وسواس خناس  نجات يافت .

تا چه حد حاضرى كه خواست خدا را بر خواهش دل  مقدم بدارى ؟

تا كجا مى توانى طاعت و اطاعت الله  را، با هواى نفس  مبادله نكنى ؟

نفس كشتن  و جهاد با دشمن درونى ، سخت تر از مبارزه با دشمن ، آشكار و برونى است .

از اين رو جهاد اكبر نام گرفته است .

ذبح قربانى  در ديد عرفانى اهل نظر، رمزى از ترك هواهاى نفسانى و روى آوردن به رضاى الهى  است .

ثمرات اين ذبح نيز، بايد چونان قربانى گوسفند به ديگران برسد.

و... چنين است كه آنكه مالك هواى نفس شود و ديو هوا را به بند كشد، هم خويشتن از وسوسه ها و زيانهاى آن آسوده خاطر است ، هم جامعه از صدمه هوا پرستيهاى او مصون !

آرى !... امروز، عيد است .

عيد قربان  و تقرب به خدا، آن هم در سايه عبوديت و بندگى .

ما، بنده آنيم كه در بند آنيم .

حال كه چنين است ، چرا در بند نفس و بند زر و سيم و بند خواسته ها و داشته ها؟!

دل به خدا بدهيم و در بند عبوديت او باشيم ، تا از هر قيد و بندى آزاد شويم .

بندگى خدا، اميدبخش است .

و روز عيد قربان  مى تواند براى ما اوج اين آزادى برين  باشد.

 خجسته باد عيد قربان عيد صالحان و ارس ته ، و عيد اهل طاعت و تسليم .

بمناسبت ده ذى الحجه عيد قربان و حضور مهمانان خدا در موسم حج
 

amirrezajafary بازدید : 61 پنجشنبه 25 مهر 1392 نظرات (0)

شب دهم از ليالى متبركه و از آن چهار شبى است كه احياء آنها شايسته است و درهاى آسمان در اين شب بازاست و سنّت است در آن زيارت امام حسين عليه السلام و دعاء يا دائِمَ الْفَضْلِ عَلىَ الْبَرِيَّةِ روز دهم روز عيد قربان است و بسيار روز شريفى است و اعمال آن چند چيز است.
 اوّل غسل است كه در اين روز سنّت مؤكد است و بعضى از علماء واجب دانسته اند.
 دوّم نماز عيد است به همان نحو كه در عيد فطر ذكر شد لكن در اين روز مستحب است كه افطار بعد از نماز از گوشت قربانى شود.
 سوّم خواندن دعاهائى كه وارد شده پيش از نماز عيد و بعد از آن و در اقبال ذكر شده و شايد بهترين دعاهاى اين روز دعاى چهل و هشتم صحيفه كامله باشد: اَللّهُمَّ هذا يَوْمٌ مُبارَكٌ و دعاى چهل و ششم را نيز بخواند يا مَنْ يَرْحَمُ مَنْ لا يَرْحَمُهُ الْعِبادُ
 چهارم خواندن دعاى ندبه است
 پنجم قربانى است كه سنّت مؤ كّد است
 ششم خواندن تكبيرات است براى كسى كه در منى باشد عقيب پانزده نماز كه اوّلش نماز ظهر روز عيد است وآخرش نماز صبح روز سيزدهم و كسانى كه در ساير شهرها هستند بخوانند عقيب ده نماز از ظهر روز عيد تا صبح دوازدهم و تكبيرات اين است :
 اللّهُ اَكْبَرُ اللّهُ اَكْبَرُ لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَاللّهُ اَكْبَرُاللّهُ اَكْبَرُاللّهُ اَكْبَرُ ولِلّهِ الْحَمْدُ اللّهُ
 خدا بزرگتر از توصيف است .... معبودى جز خدا نيست و خدا بزرگتر است ... و ستايش خاص خدا است
 اَكْبَرُ عَلى ما هَدانا اَللّهُ اَكْبَرُ عَلى ما رَزَقَنا مِنْ بَهيمَةِ الاْنْعامِ
 خدا بزرگتر است بر آنچه ما را راهنمائى كرد خدا بزرگتر است بر آنچه روزى ما كرد از چهارپايان انعام (شتر و گاو و گوسفند)
 وَالْحَمْدُلِلّهِ عَلى ما اَبْلانا
 و ستايش خاص خدا است براى آنكه آزمود ما را
 و مستحب است تكرار اين تكبيرات عقب نمازها به قدر امكان و خواندن بعد از نوافل

amirrezajafary بازدید : 39 پنجشنبه 25 مهر 1392 نظرات (0)

عید قربان که پس از وقوف در عرفات (مرحله شناخت) و مشعر (محل آگاهی و شعور) و منا (سرزمین آرزوها، رسیدن به عشق) فرا مى رسد، عید رهایى از تعلقات است. رهایى از هر آنچه غیرخدایى است. در این روز حج گزار، اسماعیل وجودش را، یعنى هر آنچه بدان دلبستگى دنیوى پیدا کرده قربانى مى کند تا سبکبال شود.
 اکنون در منایی، ابراهیمی، و اسماعیلت را به قربانگاه آورده ای اسماعیل تو کیست؟ چیست؟ مقامت؟ آبرویت؟ موقعیتت، شغلت؟ پولت؟ خانه ات؟ املاکت؟ … ؟
 این را تو خود می دانی، تو خود آن را، او را – هر چه هست و هر که هست – باید به منا آوری و برای قربانی، انتخاب کنی، من فقط می توانم نشانیهایش را به تو بدهم:
 آنچه تو را، در راه ایمان ضعیف می کند، آنچه تو را در “رفتن”، به “ماندن” می خواند، آنچه تو را، در راه “مسئولیت” به تردید می افکند، آنچه تو را به خود بسته است و نگه داشته است، آنچه دلبستگی اش نمی گذارد تا ” پیام” را بشنوی، تا حقیقت را اعتراف کنی، آنچه ترا به “فرار” می خواند آنچه ترا به توجیه و تاویل های مصلحت جویانه می کشاند، و عشق به او، کور و کرت می کند ابراهیمی و “ضعف اسماعیلی” ات، ترا بازیچه ابلیس می سازد. در قله بلند شرفی و سراپا فخر و فضیلت، در زندگی ات تنها یک چیز هست که برای بدست آوردنش، از بلندی فرود می آیی، برای از دست ندادنش، همه دستاوردهای ابراهیم وارت را از دست می دهی، او اسماعیل توست، اسماعیل تو ممکن است یک شخص باشد، یا یک شیء، یا یک حالت، یک وضع، و حتی، یک ” نقطه ضعف”!

اما اسماعیل ابراهیم، پسرش بود!
 سالخورده مردی در پایان عمر، پس از یک قرن زندگی پر کشاکش و پر از حرکت، همه آوارگی و جنگ و جهاد و تلاش و درگیری با جهل قوم و جور نمرود و تعصب متولیان بت پرستی و خرافه های ستاره پرستی و شکنجه زندگی. جوانی آزاده و روشن و عصیانی در خانه پدری متعصب و بت پرست و بت تراش! و در خانه اش زنی نازا، متعصب، اشرافی: سارا.
 و اکنون، در زیر بار سنگین رسالت توحید، در نظام جور و جهل شرک، و تحمل یک قرن شکنجه “مسئولیت روشنگری و آزادی”، در “عصر ظلمت و با قوم خوکرده با ظلم”، پیر شده است و تنها، و در اوج قله بلند نبوت، باز یک ” بشر” مانده است و در پایان رسالت عظیم خدایی اش، یک ” بنده خدا” ، دوست دارد پسری داشته باشد، اما زنش نازا است و خودش، پیری از صد گذشته، آرزومندی که دیگر امیدوار نیست، حسرت و یأس جانش را می خورد، خدا، بر پیری و ناامیدی و تنهایی و رنج این رسول امین و بنده وفادارش – که عمر را همه در کار او به پایان آورده است، رحمت می آورد و از کنیز سارا – زنی سیاه پوست – به او یک فرزند می بخشد، آن هم یک پسر! اسماعیل، اسماعیل، برای ابراهیم، تنها یک پسر، برای پدر، نبود، پایان یک عمر انتظار بود، پاداش یک قرن رنج، ثمره یک زندگی پرماجرا.
 و اکنون، در برابر چشمان پدر چشمانی که در زیر ابروان سپیدی که بر آن افتاده، از شادی، برق می زند می رود و در زیر باران نوازش و آفتاب عشق پدری که جانش به تن او بسته است، می بالد و پدر، چون باغبانی که در کویر پهناور و سوخته ی حیاتش، چشم به تنها نو نهال خرّم و جوانش دوخته است، گویی روئیدن او را، می بیند و نوازش عشق را و گرمای امید را در عمق جانش حس می کند.
 در عمر دراز ابراهیم، که همه در سختی و خطر گذشته، این روزها، روزهای پایان زندگی با لذت ” داشتن اسماعیل” می گذرد، پسری که پدر، آمدنش را صد سال انتظار کشیده است، و هنگامی آمده است که پدر، انتظارش نداشته است!
 اسماعیل اکنون نهالی برومند شده است، در این ایام ، ناگهان صدایی می شنود :
 “ابراهیم! به دو دست خویش، کارد بر حلقوم اسماعیل بنه و بکُش”!
 مگر می توان با کلمات، وحشت این پدر را در ضربه آن پیام وصف کرد؟
 ابراهیم، بنده ی خاضع خدا، برای نخستین بار در عمر طولانی اش، از وحشت می لرزد، قهرمان پولادین رسالت ذوب می شود، و بت شکن عظیم تاریخ، درهم می شکند، از تصور پیام، وحشت می کند اما، فرمان فرمان خداوند است. جنگ! بزرگترین جنگ، جنگِ در خویش، جهاد اکبر! فاتح عظیم ترین نبرد تاریخ، اکنون آشفته و بیچاره! جنگ، جنگ میان خدا و اسماعیل، در ابراهیم.

دشواری “انتخاب”!
 کدامین را انتخاب می کنی ابراهیم؟! خدا را یا خود را ؟ سود را یا ارزش را؟ پیوند را یا رهایی را؟ لذت را یا مسئولیت را؟ پدری را یا پیامبری را؟ بالاخره، “اسماعیلت” را یا ” خدایت” را؟
 انتخاب کن! ابراهیم.
 در پایان یک قرن رسالت خدایی در میان خلق، یک عمر نبوتِ توحید و امامتِ مردم و جهاد علیه شرک و بنای توحید و شکستن بت و نابودی جهل و کوبیدن غرور و مرگِ جور، و از همه جبهه ها پیروز برآمدن و از همه مسئولیت ها موفق بیرون آمدن …
 ای ابراهیم! قهرمان پیروز پرشکوه ترین نبرد تاریخ! ای روئین تن، پولادین روح، ای رسولِ اُلوالعَزْم، مپندار که در پایان یک قرن رسالت خدایی، به پایان رسیده ای! میان انسان و خدا فاصله ای نیست، “خدا به آدمی از شاهرگ گردنش نزدیک تر است”، اما، راه انسان تا خدا، به فاصله ابدیت است، لایتناهی است! چه پنداشته ای؟
 اکنون ابراهیم است که در پایان راهِ دراز رسالت، بر سر یک “دو راهی” رسیده است: سراپای وجودش فریاد می کشد: اسماعیل! و حق فرمان می دهد: ذبح! باید انتخاب کند!
 اکنون، ابراهیم دل از داشتن اسماعیل برکنده است، پیام پیام حق است. اما در دل او، جای لذت” داشتن اسماعیل” را، درد “از دست دادنش” پر کرده است. ابراهیم تصمیم گرفت، انتخاب کرد، پیداست که “انتخابِ” ابراهیم، کدام است؟ “آزادی مطلقِ بندگی خداوند”!
 ذبح اسماعیل! آخرین بندی که او را به بندگی خود می خواند!

زنده ای که تنها به خدا نفس می کشد!
 آنگاه، به نیروی خدا برخاست، قربانی جوان خویش را – که آرام و خاموش، ایستاده بود، به قربانگاه برد… و پیامی که:
 ” ای ابراهیم! خداوند از ذبح اسماعیل درگذشته است، این گوسفند را فرستاده است تا بجای او ذبح کنی، تو فرمان را انجام دادی”!

amirrezajafary بازدید : 48 پنجشنبه 25 مهر 1392 نظرات (0)

عید قربان یا همان روز دهم ماه ذی الحجه، مصادف

با عید قربان که از گرامی ترین عیدهای مسلمانان

است و عید قربان به یاد حضرت ابراهیم و فرزندش

حضرت اسماعیل، توسط بسیاری از مسلمانان

جشن گرفته می‌شود.

*************

تاریخچه و فلسفه عید قربان

مفهوم و معنی قربانی

از نظر معنای لغوی «قربانی» از لفظ «قربان» ماخوذ

است، هر آن چیزی که ذریعه و وسیله تقرب و

نزدیکی الله تعالی باشد آن را «قربانی» می گویند، آن

چیز خواه ذبح حیوان باشد یا دیگر صدقات.بعضی

از علماء هر نیکی و عمل خیر را که باعث قرب و

رحمت الهی باشد «قربانی» می نامند.

*************

اسرار و حکمت قربانی کردن

فدا کردن مال و انفاق آن در راه خدا از جمله اسراسر

و حکمتهای قربانی است.

کشتن حیوان در مراسم قربانی اشاره به کشتن نفس

اماره است و مرد خداشناس با شمشیر برنده عقل

و ایمان، حیوان نفس را که به طور دائم وی را

به کارهای زشت وا می دارد مقتول سازد و خانه

دل را از لوث نفس لئیم پاک گردانده، آنرا در راه

حق و پیشگاه محبوب قربانی کند و حج اکبر نماید

که اگر نفس اماره و خواهش های او کشته نشوند

و آرام نگیرند هرگاه تمام نعمتها و ثروتهای دنیوی در

اختیارش باشد و زمین و آسمان را ببلعد باز هم

سیر نمی شود و ندای هل من مزید دارد.

***************

تاریخچه قربانی کردن

ذبح قربانی جهت تقرب پروردگار از زمان ابو البشر

حضرت آدم علیه السلام شروع شد، وقتی که دو

فرزندش هابیل قوچی و قابیل مقداری گندم را به

عنوان قربانی به بارگاه خداوندی تقدیم نمودند. به

دستور و روال آن زمان آتشی از آسمان آمده، قربانی

هابیل را سوخت، که این علامت قبولیت بود و قربانی

قابیل به حال خود باقی ماند.

****************

داستان عید قربان

عید قربان روز دهم ذی الحجه که در تقویم عینی

و ذهنی مسلمانان عید خوانده می شود و به

نوعی یادآور , همان سربلندی ابراهیم (ع) در

آزمایش الهی است. سربلندی در فراخواندگی الهی

به ذبح عزیزتری فرد زندگی مادی یعنی فرزندش

نشانهء از پیروزی فرمان الهی و اطاعت معشوق

بر امور اخلاقی و سنت های جز خواست اوست.

دین پژوهان معاصری که به کاوش در ادیان

ابتدایی مشغول هستند چندین ویژگی مشترک

را میان ادیان ابتدایی بر میشمارند, که یکی از

این ویژگیها قربانی کردن است . شاید بتوان

گفت انجام و اهدای قربان یکی از اساسی ترین

پایه های پیدایش دیگر ارکان مذهبی باشد.

انسانهای اولیه دین را برای احساس نزدیکی

به وجودی که او را مقدس می انگاشت و برایش

برتری قائیل بود دست به زاری می زد و اظهار

عجز می نمود و گاه نیز برای کامل کردن

نیازهای خود به درگاه آن وجود بی نیاز به

قربانی کردن روی می آورد.

*************

عید قربان در روایات

رسول الله صلى الله علیه و آله :

مَن أحیَا اللَّیالِیَ الأَربَعَ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ : لَیلَةَ التَّروِیَةِ ، و

لَیلَةَ عَرَفَةَ ، ولَیلَةَ النَّحرِ ، ولَیلَةَ الفِطرِ .

*پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :

هر کس این چهار شب را شب زنده دارى کند،

بهشت براى او واجب است: شبِ ترویه، شب

عرفه، شب عید قربان و شب عیدفطر.

*الإمام علیّ علیه السلام :

سَمِعتُ رَسولَ اللّه ِ صلى الله علیه و آله یَخطُبُ یَومَ

النَّحرِ ، وهُوَ یَقولُ : هذا یَومُ الثَّجِّ والعَجِّ ، والثَجُّ :

ما تُهریقونَ فیهِ مِنَ الدِّماءِ ، فَمَن صَدَقَت نِیَّتُهُ کانَت

أوَّلُ قَطرَةٍ لَهُ کَفّارَةً لِکُلِّ ذَنبٍ ، والعَجُّ : الدُّعاءُ

فَعِجّوا إلَى اللّه ِ ، فَوَالَّذی نَفسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ لا یَنصَرِفُ

مِن هذَا المَوضِعِ أحَدٌ إلاّ مَغفورًا لَهُ ، إلاّ صاحِبَ کَبیرَةٍ

مُصِرًّا عَلَیها لا یُحَدِّثُ نَفسَهُ بِالإِقلاعِ عَنها .

امام علی علیه السلام : شنیدم رسول خدا صلی الله علیه وآله روز

عید قربان ، خطبه می خواند ومی فرمود :

امروز ، روز «ثجّ» و«عجّ» است . ثجّ ، خون قربانی هاست

که می ریزید . پس نیّت هرکس صادق باشد ، اولین

قطره خونِ قربانی او کفّاره همه گناهان اوست ، و

«عجّ» ، دعاست . پس به درگاه خداوند دعا کنید ، قسم

به آن که جان محمّد صلی الله علیه وآله در دست اوست

از اینجا هیچ کس بر نمی گردد ، مگر آمرزیده شود

جز کسی که گناه کبیره انجام داده وبر آن اصرار ورزد

ودر دل خود ، تصمیم بر ترک آن ندارد .

***********

اعمال شب و روز عید قربان

شب دهم از لیالى متبرکه و از آن چهار شبى است

که احیاء آنها شایسته است و درهاى آسمان در

این شب بازاست و سنّت است در آن زیارت امام

حسین علیه السلام و دعاء یا دائِمَ الْفَضْلِ عَلىَ الْبَرِیَّةِ روز

دهم روز عید قربان است و بسیار روز شریفى است

و اعمال آن چند چیز است.

اوّل غسل است که در این روز سنّت مؤکد است و

بعضى از علماء واجب دانسته اند.

دوّم نماز عید است به همان نحو که در عید فطر

ذکر شد لکن در این روز مستحب است که افطار

بعد از نماز از گوشت قربانى شود.

عید قربان و قربانی کردن وجود نفسانی

عید قربان عید رهایی از تعلقات دنیوی و هر آنچه

غیرخدایی است محسوب می شود. در این روز

حج گزار، اسماعیل وجود را قربانی می کند تا سبکبال

شود و با ره توشه ای عظیم به سفر آخرت عزیمت کند.

عید قربان مصادف با روز دهم ذیحجه از اعیاد بزرگ

مسلمانان به شمار می رود و از جمله تعطیلات رسمی

مسلمانان است که از یک تا چهار روز جشن گرفته می شود.

************

قربانی کردن حضرت اسماعیل (علیه السلام)

قرآن و توراتِ موجود در این جهت اتفاق دارند که ابراهیم

خلیل (علیه السلام) پس از آن که در سن پیرى صاحب فرزند

پسرى شده است، از سوى خداوند متعال مأمور گردیده

که فرزند خود را براى خدا ذبح نماید. و این در واقع

آزمونى بس بزرگ و سختى بود که پدر و پسر

مى بایست آن را پشت سر نهند اما چون ابراهیم و

اسماعیل (علیه السلام) تمام وجودشان توحید و تسلیم

پروردگار بود، از این آزمون سخت سربلند بیرون آمدند

و کامل ترین درجه تسلیم دربرابر خالق یکتا

را در خارج تحقق بخشیدند.

سخنان امام رضا (ع) درباره آیه شریفه

«وَ فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ»

فضل بن شاذان گوید: از حضرت رضا علیه السّلام

چنین شنیدم که آن زمان که خداوند تبارک و تعالى به

حضرت ابراهیم علیه السّلام امر فرمود که بجاى فرزندش

اسماعیل، گوسفندى را که خداوند فرستاده بود ذبح نماید

حضرت ابراهیم علیه السّلام در دل آرزو کرد که اى کاش فرزندش

اسماعیل علیهما السّلام را به دست خود ذبح مى‏کرد و

دستور ذبح گوسفند بجاى ذبح فرزندش به او داده نشده

بود، تا به این‏وسیله احساس پدرى را که عزیزترین

فرزندش را به دست خود ذبح مى‏کند، داشته باشد

و در نتیجه شایسته رفیع‏ترین درجات ثواب در صبر بر

مصائب شود، خداوند عزّ و جلّ نیز به او وحى فرمود که:

اى ابراهیم! محبوبترین خلق من، نزد تو کیست!

ابراهیم گفت: خدایا! …

***************

واژه شناسی عید

واژه «عید» به معنای رجوع و برگشتن

است و «قربان» به

معنای قربانی یا هر آنچه با آن بر پروردگار، تقرب

جویند. از این رو، می توان عید

قربان را به معنای بازگشت

انسان به مقام تقرّب الهی دانست.

این مقام در سایه مبارزه با هواهای نفسانی

و در پرتو تهذیب، خودسازی

و بهره گیری از فرصتهای ناب به دست می آید.

زائران خانه خدا که پس از تحمّل سختی های

بسیار و پرهیز از نمادهای دنیوی، اینک به منزلگاه

آخر رسیده اند، عید قربان را جشن می گیرند.

در این روز حاجیان در یک وحدت عملی کم نظیر

سر بر آستان حضرت دوست می سایند و پس از آن

با چهره ای گشاده از توفیق یافتن به انجام تکلیف

یکدیگر را به آغوش کشیده، به هم تبریک می گویند.

سید الساجدین امام سجاد(علیه السلام) نیز در دعای

مخصوص عید آن را روزی مبارک و با میمنت می خوانند

و می فرمایند: «أللَّهُمَّ هَذَا یَوْم مُبَارَک مَیْمُون.»

امام خمینی(ره) احیا گر اسلام ناب، درباره عید قربان

چنین گفته اند: «عید قربان، عیدی است که انسانهای

آگاه را به یاد قربانگاه ابراهیمی می اندازد؛ قربانگاهی

که درس فداکاری و جهاد در راه خدای بزرگ رابه

فرزندان آدم و اصفیا و اولیای خدا می دهد… این

پدرِ توحید و بت شکنِ جهان، به ما و همه انسانها

آموخت که… عزیزترین ثمره حیات خود را در راه خدا بدهید

و عیدی بگیرید. خود و عزیزان خود را فدا کنید و

دین خدا را و عدل الهی را برپا نمایید. به همه ما ذریه

آدم فهماند که «مکه» و منی قربانگاه عاشقان است

و محل نَشر توحید و نفی شرک که دلبستگی به

جان و عزیزان نیز شرک است.»

زائران بیت اللّه الحرام در روز عید قربان، چند عمل را به

انجام می رسانند که هر کدام نمادی از انسجام است

که در ادامه به آنها اشاره می شود.

رمی جمرات، تبری از عامل تفرقه

حاجیان در روز عید ابتدا با پرتاب هفت سنگ ریزه

برای هفت بار به ستونهای برهم چیده شده ـ که

نماد ابلیس رجیم است ـ تنفّر خود را از همه شیطانهای

درون و برون ابراز می کنند. این عمل را «رَمْیِ جَمَره» گویند.

وقتی حکمت این عمل را از امام کاظم(علیه السلام) پرسیدند،

امام فرمودند: «چون ابلیس در محل جمرات بر

ابراهیم(ع) ظاهر گشت و آن حضرت، آن پلید را

سنگسار نمود. از این رو همین سنت جاریه ای شد

و باقی ماند.» این عمل، طرد شیطان و تثبیت عبودیّت و

اطاعت خداوند متعال است. یکی از کارهای اصلی شیطان

این است که بین افراد انسان تفرقه بیندازد و عداوت

و بغض بین آنها ایجاد نماید:

«إِنَّما یُرِیدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَ ة

وَ الْبَغْضاءَ؛

شیطان می خواهد در میان شما به وسیله

شراب و قمار دشمنی ایجاد کند.» و

انسان با تفرقه و اختلاف خود را در اختیار شیطان می گذارد

همانگونه که امام علی(علیه السلام) فرمودند:

«ایّاکم و الفرقة فانّ الشاذ من الناس للشیطان کما

انّ الشاذ من الغنم للذئب؛ از جدایی و پراکندگی

بپرهیزید؛ زیرا انسانی که از مردم جدا شود در

اختیار فرمان شیطان است همچنانکه گوسفند

دور از گله نصیب گرگ می شود.»آری، حاجی با این

عمل نمادین بر شیطان رجیم سنگ زده، آن را از

خود رمی می کند و خود را در صف منسجم مسلمانانی

می یابد که همگی تنفر خود را از شیطان اعلام می دارند.

قربانی، نماد وارستگی و مساوات

حجاج در ادامه اعمال روز عید با کوله باری از عقیده

و جهاد، رو به سنّت قربانی می آورند و آن را به

پیشگاه پروردگار هدیه می کنند و به دستور الهی

جامه عمل می پوشانند که فرمود:

فـَمَنْ تَمَتَّعَ بِالعُمْرة اِلَی الحَجِّ فـَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْیِ

آن کسی که به قربانگاه می رود و گوسفندی را ذبح

می کند، در حقیقت با حرکتی نمادین عزم از میان بردن

هوس ها و وابستگی هایش را می کند و آماده ایثار

و فداکاری می شود. این عمل را از آن جهت که عبادت

و وسیله تقرّب به خداست، قربان گویند.

چنان که امام سجاد(علیه السلام) ضمن پرسشی از

شبلی پرسیدند: «آیا به هنگام سربریدن قربانی، نیت

کردی که با تمسک به حقیقت تقوی و ورع

حلقوم طمع را قطع کنی … »

بخشش و قربانی و تقسیم آن در میان مردم بویژه

تنگ دستان به معنای دستگیری و تعاون است.

وقتی حاجی در روز عید به شکرانه انجام مناسک

حج، موظف می شود تا حیوانی سالم و کامل را

بکشد و گوشت آن را به نیازمندان بدهد، این عمل

خود عامل نزدیک شدن به خدا می گردد و انسان

را مشمول عنایت الهی می سازد و هم بر

حسب مصرف، عامل ایجاد محبّت بین انسان و افراد

جامعه می شود. این گونه است که بین مسلمانان

رابطه ای صمیمی به وجود می آید که خود یکی از

عوامل و زمینه های انسجام است و بدین صورت

تعاون و همبستگی اجتماعی در اعمال خیر و

نیکوکاری در میان مردمان افزایش می یابد.

از طرف دیگر، اگر تقسیم قربانی صحیح انجام گیرد

میلیون ها گرسنه سیر می شوند و بدینوسیله بین

غنی و فقیر، ارتباط برقرار می گردد.

این همان انسجام و همدلی مورد توجه شارع است.

از دیگر نمادهای قربانی «مساوات » است؛ به

طوری که تقسیم گوشت قربانی به سه قسمت

و استفاده شخص حاجی از آن شاهد گویایی بر

این مساوات است. و در این صورت یکی از مصادیق

تفرقه (امتیازاتی که انسان برای خود قائل شده است)

از بین می رود و همه به این قول پیامبر

اعظم(صلی الله علیه واله)

رجوع می کنند که درخطبه حجةالوداع فرمود:

مردم! پروردگار همه شما یکی است و پدر همه

شما یکی است؛ همه از آدم هستید و آدم از خاک

است؛ عرب را بر عجم فضیلتی نیست، مگر به تقوا.

این عمل در حجّ، عدالت اجتماعی

اسلام را منعکس می کند

و خود عاملی است بر انسجام و اتحاد

بین همه مسلمین جهان

amirrezajafary بازدید : 60 پنجشنبه 25 مهر 1392 نظرات (0)

 
 اعمال شب و روز عید قربان

عید قربان را عید اضحی نیز گویند، چرا که اضحی جمع ماده ضحی به معنی ارتفاع روز و امتداد نور آفتاب است و هنگامی كه خورشید بالا می آید (قبل از ظهر)، آن موقع را ضحی گویند، چنانچه در قرآن كریم آمده است: والشمس و ضحیها (قسم به خورشید و چاشتگاه آن) و چون حجاج موقع بالا آمدن آفتاب قربانی می كنند و قربانی را اضحیه یا ضحیه گویند بدین سبب روز دهم ذی الحجه را كه قبل از ظهر آن، عمل قربانی انجام می شود «عید اضحی» می گویند.
به گزارش  مهر، عید در لغت از ماده عود؛ به معناى بازگشت است؛ لذا به روزهایى که مشکلات از قوم و جمعیتى بر طرف می شود و ‏به پیروزی‌ها و راحتی‏هاى نخستین بازگشت مى‏‌کنند، عید گفته می ‏شود. همچنین واژه قربان از ماده قرب؛ به معنای نزدیک بودن است. بر این اساس با توجه به این که شخصی که قربانی می‌کند، در نظر دارد بدین وسیله به خداوند متعال تقرب بجوید، این عمل را قربانی می‌گویند.
 
عید قربان، عید پیروزی وظیفه بر غریزه
 
مخلوقات خداوند سه دسته هستند: گروهی كه فقط پیرو غریزه هستند، مانند: حیوانات؛ گروهی كه فقط پیرو وظیفه هستند، مثل: ملائكه؛ گروهی كه گاهی دنبال غریزه رفته و گاهی دنبال وظیفه می روند، مانند: انسان.
 
هرگاه انسان بر سر دو راهی غریزه و وظیفه قرار گرفت و غریزه را انتخاب كرد، به سوی حیوانات گرویده بلكه از حیوانات هم پست تر شده است، چون از عقل و فكر و رهنمودهای انبیا استفاده ننموده است (اولئك كالانعام بل هم اضل) آنان، همچون چهارپایان بلكه گمراه ترند. همانا بدترین جنبنده ها نزد خداوند، انسان‌هایی هستند كه گویا كر و گنگ اند و حاضر به تعقل هم نیستند. اما همین كه انسان در این دو راهی خطرناك وظیفه را انتخاب نمود و در خط ملائكه و پاكان قرار گرفت آن را عید می گیرد، مثلاً غریزه گرسنگی و تشنگی و شهوت انسان را به استفاده از آب و نان و به سوی همسر می كشاند، ولی وظیفه دستور می دهد كه در ماه رمضان خودداری كن، كسانی كه سی روز وظیفه را انتخاب كرده اند، روز عید فطر را باید عید بگیرند، زیرا وظیفه را بر غریزه ترجیح داده اند.
 
غریزه فرزند دوستی به ابراهیم(ع) می گوید: اسماعیل(ع) را ذبح نكن، اما وظیفه می گوید: او را ذبح نما. حضرت ابراهیم(ع) در این دو راهی، رضای خداوند و وظیفه را بر تمایلات شخصی خود و غریزه پیروز كرد، لذا باید آن را عید بگیرد، اگر در حدیث می خوانیم: هر روز كه در آن معصیت خدا نشود، عید است، به همین معنا است كه در برابر جاذبه های هوای نفس خط خدا قرار گرفته است، هر گاه انسان بر سر خواسته همه شیطان های درونی و بیرونی پا می نهد آن روز را باید عید بگیرد.
 
قربانی از چه زمانی معمول شده است
 
تاریخ قربانی بسیار قدیم است و از زمان حضرت آدم ابوالبشر(ع) معمول بوده و در ادیان گذشته نیز جزو مقررات دینی به شمار می آمده كه شمه ای از آن به اختصار بیان می شود:
 
۱- قربانی فرزندان حضرت آدم(ع) كه نخستین قربانی در عالم بشمار می رود و در آیات۳۰- ۲۷ سوره مائده تصریح شده كه خلاصه شرح آن چنین است: دو پسر حضرت آدم به نام هابیل و قابیل به ترتیب شبانی (چوپانی) و كشاورزی می كردند و صاحب گوسفندان و آب و خاك فراوان بودند، حضرت آدم(ع) آنان را امر به قربانی در راه خدا كرد. هابیل یكی از بهترین شتران یا گوسفندان را برای قربانی در راه خدا اختصاص داد و قابیل دسته ای از گندم های پست و نامرغوب را جهت قربانی انتخاب كرد كه قربانی هابیل مقبول درگاه پروردگار گردید و قربانی قابیل به علت عدم اخلاص مردود گشت. قابیل به سبب قبول نشدن قربانی حسادت ورزید و آتش خشم و كینه اش زبانه كشید، نفس اهریمنی و شیطانی قابیل او را به كشتن برادر وادار كرد و هابیل را كشت و در دنیا و آخرت زیانكار گردید.
 
۲- حضرت نوح پیغمبر(ع) پس از طوفان، مذبحی ترتیب داد و حیوانات بسیاری در آنجا برای خدا قربانی كرد.
 
۳- قربانی حضرت ابراهیم خلیل(ع) یگانه فرزندش اسماعیل(ع) كه در آیات ۱۰۲ تا ۱۰۷ سوره صافات بیان گردیده است "فلما بلغ معه السعی الی و فدیناه بذبح عظیم".
 
۴- در زمان حضرت موسی(ع) به عقیده یهودیان دو نوع قربانی معمول بوده است:
 
الف- قربانی دموی
 
ب- قربانی غیر دموی
 
قربانی دموی بر ۳ قسم است: قربانی كه آن را به آتش می سوزاندند و جز پوست آن چیزی باقی نمی گذاردند، قربانی كه برای جبران گناه تقدیم می كردند و قسمتی از آن را می سوزاندند و قسمت دیگر را برای كاهنان باقی می گذاشتند و قربانی كه برای تندرستی انجام می دادند و در خوردن گوشت آن مختار بودند.
 
قربانی غیردموی نیز عبارت از رها كردن حیوان در بیابان‌ها بود و اعراب نیز از بنی اسرائیل تقلید كردند و به عنوان تقرب به بتان خود، حیوانات را در بیابان رها می كردند و اسلام این عادات نكوهیده را تحریم كرد و این همان قربانی است كه در آیه ۱۰۳ سوره مائده به نام بحیره و سائبه نامیده شده است.
 
۵- در آئین مسیحیت نیز به عقیده عیسویان، قربانی منحصر به شخص مسیح بوده و گویند حضرت عیسی(ع) خون و گوشت خود را فدای مردم جهان ساخت و به همین مناسبت یكی از فروع دین نصاری آن است كه باید ماهی یك مرتبه و یا حداقل سالی یك بار نزد كشیش بروند و به قدر تمكن، وجهی به وی تقدیم دارند و به تمام گناهانی كه در مدت مزبور مرتكب شده اند اقرار كنند تا كشیش كه به عقیده آنان جنبه غفاریت دارد آن گناهان را بیامرزد.
 
۶- در اعراب زمان جاهلیت كه سران قبائل به مكه می آمدند، ساكنان مكه مهماندار و میزبان آنان بودند و هر دو دسته خود را به كشتن شتر و گاو و گوسفندان برای بتان خویش و اطعام به فقرا و گرسنگان موظف می دانستند.
 
اسرار و حكمت قربانی
 
۱- فدا كردن مال و انفاق آن در راه خدا است.
 
۲- كشتن حیوان اشاره به كشتن نفس اماره است و مرد خداشناس با شمشیر برنده عقل و ایمان، حیوان نفس را كه دائماً وی را به كارهای زشت وا می دارد مقتول سازد و خانه دل را از لوث نفس لئیم پاك گرداند و آن را در راه حق و پیشگاه محبوب قربانی كند و حج اكبر نماید كه اگر نفس اماره و خواهش های او كشته نشود و آرام نگیرد هرگاه تمام نعمت ها و ثروت‌های دنیوی در اختیارش باشد و زمین و آسمان را ببلعد باز هم سیر نمی شود و ندای هل من مزید دارد.
 
با توجه به اینکه حضرت ابراهیم (ع) از سوی خداوند متعال مأمور شد تا فرزندش اسماعیل (ع) را قربانی کند، پس از سربلندی از آن امتحان، خداوند گوسفندی را فرستاد تا وی آن را به جای فرزندش قربانی کند، بر این اساس سنت ابراهیمی به نام قربانی کردن شکل گرفت.
 
عید قربان در قرآن و روایات
 
ماده «قرب» که واژه قربان ریشه در آن دارد، بسیار در قرآن آمده است، اما کلمه «قربان» در قرآن، دو بار آمده است. واژه «عید» در قرآن تنها یک بار به کار رفته است: عیسى بن مریم (ع) به خداوند سبحان عرض کرد: «خداوندا! پروردگارا! از آسمان مائده‏اى بر ما بفرست! تا براى اول و آخر ما، عیدى باشد، و نشانه‏اى از تو، و به ما روزى ده که تو بهترین روزى دهندگانى».
 
برخی از کلمات در قرآن آمده که ماده «قرب» در آن نیست، اما در روایات و به دنبال آن در تفاسیر، از آن به روز عید قربان، قربانی و … تعبیر و تفسیر شده است. برخی مفسران در تفسیر «شاهد» و «مشهود»، سخنان بسیار دارند که بعضى، آنها را تا سى وجه شمرده‏اند؛ از جمله آن که گفته‏اند: شاهد، روز عید قربان و مشهود، روز عرفه است. همچنین در آیه: «و الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ»، از جابر از رسول خدا (ص) نقل شده: منظور از «الشّفع»، روز عید قربان است و منظور از «الوتر»، روز عرفه، است.
 
درباره آیه «فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ» در سوره کوثر نیز اکثر مفسران گفته‏اند که مراد از صلاة در این آیه، نماز عید قربان است و مراد از نحر در «وَ انْحَرْ»، کشتن حیوانى است که از واجبات حج است یا منظور قربانى کردن است که سنت است و بعضى گفته ‏اند که مراد از صلاة، نماز بامداد روز عید قربان است و از نحر، قربانى کردن؛ زیرا که پیغمبر (ص) در روز عید قربان، اول قربانى مى‏کرد و بعد از آن نماز بامداد مى‏گذارد، پس در این آیه خداى تعالى به آن حضرت امر کرد که اول، نماز مذکور را به جاى آور، بعد از آن قربانى کن.
 
در روایات اسلامی از ائمه معصوم ضمن تأکید بر فضیلت روز عید قربان، به قربانی کردن نیز توصیه شده است. امام موسى بن جعفر (ع)، از پدرش حضرت امام جعفر صادق (ع) روایت کرده است که فرمود: على بن ابى طالب (ع) مى‏گوید: خوشش مى‏آمد از مردى که خود را در طول سال، در چهار شب، [برای عبادت]، فارغ می ‏نماید: شب فطر، شب قربان، شب نیمه شعبان، اولین شب از ماه رجب.
 
سنت پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) در عید قربان
 
عید قربان به عنوان یکی از اعیاد بزرگ اسلامی، اعمال و آدابی دارد از جمله آنکه روایت شده است که رسول خدا (ص) در عید فطر و قربان -هر اندازه هوا سرد و یا گرم بود-، بُرد می ‏پوشید و عمامه به سر مى ‏نهاد. همچنین رسول خدا (ص) روز عید فطر و قربان، وقتی براى نماز عید خارج مى ‏شد، صدایش را به تکبیر بلند مى ‏کرد. همچنین امام صادق (ع) در حدیثى فرمود: سنت بر آن جارى شده که آدمى روز «عید فطر»، قبل از رفتن براى خواندن نماز عید در مصلّى، و در «عید قربان» بعد از آن، افطار کند.
 
قربانی کردن برای کسانی که در حج حضور ندارند یک سنت و عمل مستحبی است، ولی تأکید زیادی بر انجام آن شده است. در روایتی چنین آمده است که امّ سلمه نزد پیامبر (ص) آمد و گفت: ای رسول خدا (ص)، عید اضحى فرا می رسد، و من قیمت قربانى را در اختیار ندارم، پس آیا قرض کنم و قربانى کنم؟ فرمود: قرض بگیر؛ زیرا که آن قرضى ادا شده است.
 
در روایات آمده است که رسول خدا (ص) دو قوچ قربانى کرد، که یکى از آنها را به دست خودش ذبح نمود، بعد عرضه داشت: خدایا این از جانب من و از جانب کسانی از اهل بیتم که قربانی نکردند، و بعد دیگری را ذبح نمود و عرضه داشت: خدایا این از جانب من و از جانب کسانی از امتم که قربانی نکردند.
 
دعای قربانی
 
در منابع روایی آمده است که امیر‌المؤمنین (ع) به هنگام ذبح قربانی عرضه می‌داشت: «بسم اللَّه وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً مسلماً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ، إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ، اللّهمّ‏ منک و لک» یعنی « به نام خدا روى خود را به سوى کسى آوردم که آسمان‌ها و زمین را آفریده، در حالى که در دین خود خالص و مسلمانم، و من از مشرکان نیستم، همانا که نماز من، و عبادت و قربانیم، و زندگانیم و مرگم از آنِ اللَّه؛ پروردگار جهانیان است. خدایا این قربانى از تو و براى تو است»، سپس عرضه می‌داشت: «پروردگارا این قربانى از طرف پیامبر تو است»، آنگاه آن را ذبح می‌کرد، و قوچ دیگرى را هم از سوى خود ذبح می‌نمود.
 
موارد مصرف قربانی
 
قربانى حج تمتع، داراى شروط و احکامى است از جمله اینکه قربانی کننده، گوشت قربانى را سه بخش نماید: بخشى را براى خوردن خویش نگه دارد، بخشى را هدیه و بخش سوم را صدقه دهد. همانگونه که از امام جعفر صادق (ع) نقل شده که از ایشان پرسیدند که با گوشت قربانى چه کنند؟ حضرت فرمودند که حضرت على بن الحسین و حضرت امام حسن (علیهم السّلام)، یک سوم آن را برای همسایگان مى‌فرستادند، یک سوم را به فقرا مى‌دادند و یک سوم را برای اهل خانه نگاه مى‌داشتند‌.البته برخی از فقها، دادن سهم فقرا را (در صورت امکان) لازم دانسته، اما دو مورد دیگر را مستحب می‌دانند.
 
کیفیت نماز عید قربان
 
یکی از اعمال عید قربان، نماز آن است که در آموزه‌های اسلامی، آدابی برای آن بیان شده است از جمله برگزاری نماز عید در فضای باز، خواندن دو رکعت نماز مستحبی پیش از رفتن به مصلی (در صورت حضور در مدینه)، رفتن به سوی نماز به هیئت رسول خدا (ص) و أمیرالمؤمنین (ع)؛ یعنی انجام غسل، بر سر بستن عمامه سفید در حالی که یک طرف آن به جلوى سینه و طرف دیگر به پشت سر انداخته شود، به دست گرفتن عصا و با پاى برهنه رفتن، گفتن چهار بار تکبیر (اللَّه اکبر، اللَّه اکبر، اللَّه اکبر على ما هدانا، اللَّه اکبر على ما رزقنا من بهیمة الانعام، و الحمد للَّه على ما ابلانا)، برگشتن از غیر راهی که از آن به نماز رفتند.
 
نماز عید قربان در عصر حضور امام (ع) یا نایب خاصّ او، واجب است امّا در این عصر (عصر غیبت)، مستحبّ است.
 
نماز عید فطر و قربان دو رکعت است که در رکعت اول بعد از خواندن حمد و سوره، باید پنج تکبیر بگوید و بعد از هر تکبیر یک قنوت بخواند و بعد از قنوت پنجم، تکبیر دیگرى بگوید و به رکوع رود و دو سجده به جا آورد و برخیزد و در رکعت دوم، چهار تکبیر بگوید و بعد از هر تکبیر قنوت بخواند و تکبیر پنجم را بگوید و به رکوع رود و بعد از رکوع دو سجده کند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.
 
در قنوت نماز عید فطر و قربان، هر دعا و ذکرى بخوانند کافى است، ولى بهتر است این دعا را به قصد امید ثواب بخوانند: «اللّٰهُمَّ اهْلَ الْکِبْرِیاءِ وَ الْعَظَمَةِ وَ اهْلَ الْجُودِ وَ الْجَبَروتِ وَ اهْلَ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ اهْلَ التَّقْوىٰ وَ الْمَغْفِرَةِ اسْأَلُکَ بِحَقِّ هٰذا الْیَوْمِ الَّذِى جَعَلْتَهُ لِلْمُسلِمینَ عیداً وَ لِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ذُخْراً وَ شَرَفاً وَ کَرٰامَةً وَ مَزیداً انْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ انْ تُدخِلَنى فی کُلِّ خَیْرٍ أَدْخَلْتَ فیهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ انْ تُخْرِجَنِى مِنْ کُلِّ سُوءٍ اخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً و آلَ مُحَمَّدٍ صَلَوٰاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلیْهِمْ اللّٰهُمَّ إِنِّی اسْألُکَ خَیْرَ ما سَأَلَکَ بِهِ عِبٰادُکَ الصَّالِحُونَ وَ اعُوذُ بِکَ مِمَّا اسْتَعاذَ مِنْهُ عِبٰادُکَ الْمُخْلَصُونَ»
 
حکم روزه گرفتن در عید قربان
 
مطابق با دیدگاه فقهای شیعه که برگرفته از آموزه های دینی است، دو روز از سال، روزه‌ گرفتن در آن حرام است: عید قربان (دهم ماه ذى الحجه) و عید فطر (اوّل ماه شوال)
 
زیارت امام حسین (ع) در شب عید قربان
 
یکی از آداب مهم شب عید قربان، زیارت امام حسین (ع) است که علاوه بر تأکید بر زیارت در آن شب، زیارت خاصی نیز وارد شده که آن را مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان آورده است.

amirrezajafary بازدید : 83 پنجشنبه 25 مهر 1392 نظرات (0)

ماه «ذى الحجّه»، آخرين ماه «سال هجرى قمرى» است و ماهى است بسيار پربركت. بزرگان دين هنگامى كه اين ماه وارد مى شد، اهمّيّت ويژه اى به عبادت در آن مى دادند. مخصوصاً در دهه اوّل اين ماه .در بعضى از روايات آمده است، شب هاى دهگانه اى كه قرآن در سوره «والفجر و ليال عشر» به آن سوگند ياد كرده است، شب هاى دهه اوّل اين ماه شريف است،و اين سوگند به خاطر عظمت آن است.
خداوند در سوره حج (آيه 28) ضمن بيان فريضه بزرگ «حج» سخن از «أيّام مَعْلُومات» گفته است كه مؤمنان بايد در آن به ياد خدا باشند. يكى از تفسيرهاى معروفِ «أيّام مَعْلُومات» كه در روايات نيز آمده است، ده روز اوّل ماه ذى الحجّه است. بنابراين، هم شب هاى آن عزيز است و هم روزهاى آن.
در حديثى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم كه عبادت و كار نيك در هيچ ايّامى به اندازه اين ايّام (ده روز اوّل ماه ذى الحجّه) فضيلت ندارد.
افزون بر اينها، هم صدا شدن با زوّار خانه خدا در اين ماه، و ياد و خاطره مراسم باشكوه حج و معنويّت و بركات آن، حال و هواى ديگرى به انسان مى دهد; مخصوصاً براى كسانى كه در سلك زوّار سعادتمند خانه خدا قرار گرفته اند، يا با ياد و خاطره آنها همراهند.
وجود دو «عيد» مهمّ اسلامى عيد قربان (عيد اضحى) و عيد غدير (عيد ولايت) و روز «عرفه» و خاطره دعاى عجيب و بسيار گرانبهاى امام حسين(عليه السلام) در عرفات، شكوه و عظمت خاصّى به اين ماه بخشيده، و سزاوار است همه مؤمنان (مخصوصاً جوانان پاكدل) از فضاى آكنده از معنويّت اين ماه غافل نشوند و در خودسازى و تهذيب نفس بكوشند كه به پيشرفت هاى مهمّى نائل مى شوند.

همزمان با حلول ماه مبارک ذی الحجه و در اولین روز این ماه عزیز یکی از باشکوه ترین اتفاقات شیرین معنوی دنیای اسلام صورت گرفت که همانا سالروز پیوند آسمانی حضرت علی (ع) با حضرت فاطمه ( س ) است.

در شب اول ذی الحجه که حلال ماه با کرشمه خودنمایی می کرد، خورشید به خانه علی(ع) وارد شد. با صبا همه را خبر رسانید که زیورالبشیریه مولا با نور پیوست و جهان روشن شد. درختان شکوفه های خود را بر زمینیان ارزانی داشتند. ابرها مشک بر زمین باریدند و از خاک صدها هزار لاله برآمد. جهان یکسره شور و ولوله شد، و پیوندی ساده با سازو برگی اندک اما با صفایی چنین عمیق صورت گرفت که نخستین خلائق آسمان و زمین را برانگیخت.

علی(ع) به نزد پیامبر می آمد و زهرا(س) را از او خواستگاری کرد. وقتی علی، فاطمه را از رسول خدا خواستگاری می کند، او شرمگین می شود و سکوت می کند. حضرت سکوت فاطمه را می داند و می داند که او با این وصلت موافق است . حضرت از علی(ع) برای مهر دخترش از پسر عم خود سئوال می کند: پسرعمو آیا چیزی داری که فاطمه را به عقد تو درآورم، و علی (ع) همچنان سرش از شرم پائین است . "من تنها یک شمشیر دارم و یک زره و دیگر هیچ ..." و می شنود که : از شمشیرت که در راه جهاد برای خدا بی نیاز نیستی، با شترت که برای نخلها و خانواده ات آب می بری... پس همین زره مهریه فاطمه باشد.

پیامبر اسلام(ص) به حضرت فاطمه(س) فرمود: سوگند به خدا در خیرخواهی تو کوتاهی نکردم، شوهر تو در تقدم به اسلام از همه پش تر و در علم از همه عالم تر و و در حلم از همه بردبارتر ..." و سپس رو به علی (ع) کرد و فرمود: "با همسرت مدارا و مهربانی کن" و این چنین بود که در اول ذی الحجه یک پیوند آسمانی ثبت شد". 

amirrezajafary بازدید : 69 دوشنبه 08 مهر 1392 نظرات (0)

ماهیت جنگ نرم

مقدمه

امروزه رهيافت تقابل گرا و خشونت محور با محوريت اقدامات نظامي سخت افزارانه در پيچيدگي هاي نظام بين الملل، جاي خود را به رويكرد نرم افزاري و جنگ نرم داده است. اين رهيافت از سوي موسسه هاي وابسته به بنيان هاي ليبرال – دموكرات همچون كميته ي خطر كنوني، بنياد اعانه ي ملي براي دموكراسي، موسسه هاي هوور و بنياد دفاع از دموكراسي ها ترويج شده است.

امروزه جنگ نرم، موثرترين، كارآمدترين، كم هزينه ترين، خطرناك ترين و پيچيده ترين نوع تهديد عليه ارزش ها و امنيت ملي يك كشور است. موثرتر است؛ چون مي توان با كمترين هزينه، باحذف لشكركشي و از بين بردن مقاومت هاي طيف شناسي جنگ ، بر مبناي«ابزار و روش تحميل اراده» است. بر مبناي اين شاخص جنگ، شامل جنگ نرم و جنگ سخت است. اين نوع تفكيك ابتدا در مورد تفكيك قدرت، به قدرت نرم و سخت، از سوي جوزف ناي انجام شده، و سپس در دهه ي اخير از سوي انديشمندان تكامل يافته است.

درپاسخ به اين پرسش كه جنگ نرم چيست؟ صاحبنظران و محققان پاسخ هاي متفاوتي داده اند. مفهوم جنگ نرم كه در برابر جنگ سخت به كار مي رود، داراي تعريف واحدي نيست كه مورد پذيرش همگان باشد، و تلقي و برداشت افراد، جريان ها و دولت هاي گوناگون از جنگ نرم ، عمليات رواني، قدرت نرم و تهديد نرم مشخص نيست. برخي از پاسخ ها به اين پرسش عبارت است از:

(1) گروهي جنگ نرم را عبارت از استفاده ي طراحي شده از تبليغات و ابزارهاي مربوط به آن، براي نفوذ در مختصات فكري دشمن با توسل به شيوه هايي مي دانند كه موجب پيشرفت مقاصد امنيت ملي مجري مي شود.

(2) برخي، تلاش برنامه ريزي شده براي استفاده از ابزارها و روش هاي تبليغي، رسانه اي، سياسي و روان شناختي، براي تاثير نهادن بر حكومت ها، گروه ها و مردم كشورهاي خارجي به منظور تغيير نگرش ها، ارزش ها و رفتارهاي آنان را جنگ نرم مي دانند.

(3) بعضي، استفاده ي يك كشور از قدرت نرم براي دستكاري افكار عمومي كشور آماج و تغيير ترجيحات، نگرش ها و رفتارهاي سياسي آنان را جنگ نرم مي دانند.

(4) به گمان برخي، جنگ نرم حالت تنش و مخاصمه ي شديدي است كه بين كشورها پديدار مي شود و مانورهاي سياسي، مشاجره هاي ديپلماتيك، جنگ هاي رواني، مخاصمه هاي ايدئولوژي، جنگ اقتصادي و رقابت براي كسب قدرت از مختصات آن هستند. هدف هاي اين تهاجم مي تواند تضعيف روحيه، وحدت ملي، ايجاد شكاف ميان مردم و حاكميت، نافرماني مدني، افزايش ناكارآمدي حاكميت و تضعيف اراده ي مقاومت در مردم باشد.

(5)جنگ نرم عبارت است از هر گونه اقدام غير خشونت آميز كه ارزش ها و هنجارهاي جامعه ي هدف را مورد هجوم قرار مي دهد و سرانجام منجر به تغيير در الگوهاي رفتاري موجود و خلق الگوهاي جديدي مي شود كه با الگوهاي رفتاري مورد نظر نظام حاكم تعارض دارد.

(6) جنگ نرم نوعي جنگ سرد است كه سرانجام به استحاله ي فرهنگي جامعه منجر مي گردد.

(7) جنگ نرم، مجموعه ي تدابير و اقدامات از پيش انديشيده ي فرهنگي، سياسي و اجتماعي كشورهاست كه بر نظرات، نگرش ها، انگيزش ها و ارزش هاي مخاطبان آماج(اعم از حكومت ها، دولت ها، گروه ها و مردم كشورهاي خارجي) تاثير مي گذارد و دربلند مدت موجب تغيير منش، رفتار و كنش هاي فردي و اجتماعي آنان مي گردد.

(8) جنگ نرم به معني به كارگيري هوشمندانه، طرح ريزي و هدايت شده ي اقدامات غير رزمي است كه سرانجام موجب تغيير نگرش و رفتار گروههاي هدف در جهت برنامه ها و منافع طراح جنگ نرم خواهد شد.

(9) جنگ نرم شامل هر گونه اقدام رواني، تبليغاتي، رسانه اي و فرهنگي است كه جامعه و گروه هدف را نشانه مي گيرد و بدون درگيري نظامي و اعمال خشونت، رقيب را به انفعال يا شكست وا مي دارد. جنگ نرم در پي از پا در آوردن انديشه و تفكر جامعه ي هدف است تا بنيان هاي فكري و فرهنگي آن را سست كند و با بمباران خبري و تبليغاتي، درنظام سياسي- اجتماعي حاكم، تزلزل و بي ثباتي تزريق كند. با اين اوصاف، طيف وسيعي از اقدامات، از جنگ رايانه اي و فعاليت هاي اينترنتي گرفته تا راه اندازي شبكه هاي راديويي و تلويزيوني و شبكه هاي در فضاي مجازي و موارد ديگر، در قالب مفهوم عنوان جنگ نرم مي گنجد.

در دو دهه ي اخير، مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي، عالي ترين تبيين ها را از جنگ نرم به معني عام، و از تهاجم فرهنگي به معني خاص داشته اند. جنگ نرم را تهاجم فرهنگي، بلكه يك شبيخون، غارت و قتل عام فرهنگي، جنگ اراده ها و عزم ها، جنگ و تهاجم به مرزهاي ايماني، عقيدتي و فرهنگي، جنگ براي عوض كردن ذهن مردم و نااميد ساختن از مبارزه، و در نهايت در آذر ماه سال1388، جنگ نرم را به معني«ايجاد ترديد در دل ها و ذهن هاي مردم» تعريف فرمودند. بدون شك همه ي اين تعريف ها به تبيين ماهيت و ابعاد جنگ نرم كمك خواهد كرد و به احتمال فراوان يكي از تعريف ها قابل قبول، تعريف زير مي باشد:

«جنگ نرم، استفاده ي دقيق و برنامه ريزي شده از قدرت نرم عليه نظام هاي سياسي مورد هدف، به منظور تاثير گذاري بر باورها و ارزش هاي بنيادين و با هدف دگرگوني در هويت فرهنگي و الگوهاي رفتاري مورد قبول در عرصه هاي مختلف سياسي، فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي است»

با توجه به اين تعريف، مي توان جنگ نرم را مانند هر پديده ي ديگري در سه بعد شناخت:

اول، ماهيت و منطق دروني قدرت نرم كه عبارت از تلاش براي تاثير گذاري بر«باورها و ارزش هاي بنيادين» مورد قبول كشور هدف است.

دوم، منظور و كاربرد اين تاثير گذاري، «دگرگوني هويت فرهنگي» و «تخريب الگوي سياسي» است.

سوم، ابزار اعمال اراده و پيشبرد هدف در اين جنگ، «قدرت نرم» كشور حريف و متخاصم است.

از اين مختصر نيز مي توان نتيجه گرفت كه جنگ نرم، پديده هايي همچون «تهاجم فرهنگي»، «عمليات رواني»، «جهاني سازي فرهنگ» و جز اينها را نيز دربر مي گيرد و اعم از آن است. از اين تعريف ها چنين پيداست كه:

(1) جنگ نرم يك اقدام عمدي و تدبير شده است.

(2) جنگ نرم قلمروهاي گوناگون فرهنگي، سياسي، اقتصادي و اجتماعي است.

(3) قصد اصلي عاملان جنگ نرم «تغيير هويت فرهنگي، سياسي، اقتصادي و جتماعي است.

(4) آماج جنگ نرم به مردم كشورها محدود نمي شود، بلكه دولتمردان و نخبگان را نيز هدف قرار مي دهد.

(5) درنهايت، جنگ نرم مبتني بر منافع «قدرت نرم»، «روش هاي غير خشونت آميز» و «قدرت اقناع و همراه سازي» است.

2. ويژگي هاي جنگ نرم

براي شناخت هرپديده، بهتر است ويژگي هاي متمايز كننده ي آن پديده شمرده شود. ويژگي هاي زير كه ناظر بر نقاط افتراق جنگ سخت و نرم است، مي تواند به شناخت جنگ نرم كمك كند:

1-2. ذهني و غير محسوس بودن: جنگ نرم، بر خلاف جنگ سخت، از ماهيت انتزاعي و ذهني برخوردار است. بنابراين تشخيص به موقع آن دشوار است، ولي جنگ سخت، محسوس و همراه با واكنش و برانگيختن است. درجنگ نرم، كشف بازيگران، آرايش و گسترش دشمن مشكل بوده و كمتر موجب برانگيختن و واكنش مي شود.

2-2. تدريجي بودن: جنگ نرم در يك فرآيند تدريجي، خزنده و آرام اعمال مي شوند.

3-2. ابهام آميز بودن: عاملان جنگ نرم در پوشش دوست و به بهانه ي كمك به مخاطبان، اقدامات خويش را به سامان مي رسانند.از اين رو نه تنها توده هاي نافرهيخته بلكه برخي از نخبگان، اغلب در تشخيص و درك نيات آنان باز مي مانند.

4-2. پر شمول بودن و فراگير بودن: جنگ سخت اغلب گروه محدودي از افراد جامعه- بيشتر نظاميان- را آماج قرار مي دهد. در حالي كه جنگ نرم بر همه ي گروه هاي جامعه تاثير مي گذارد.

5-2. غلبه ي بعد فرهنگي جنگ نرم بر ساير ابعاد: گر چه جنگ نرم همه ي ابعاد يك نظام، به ويژه سه بعد سياسي، فرهنگي اجتماعي را تحت تاثير قرار مي دهد، ولي بعد فرهنگي آن برجسته تر از ساير ابعاد است و با دگرگوني هويت فرهنگي، نظام سياسي موجود ناكارآمد گرديده و زمينه هاي فروپاشي آن فراهم مي شود.

6-2. داشتن اثرهاي عميق: جنگ سخت، جز در موارد محدود، اثرهاي كوتاه مدتي بر جامعه ي هدف بر جاي مي گذارد، در حالي كه اثرهاي جنگ نرم، به ويژه در بعد فرهنگي، مي تواند هميشگي باشد؛ چرا كه ممكن است موجب تغيير ارزش ها و هنجارهاي جامعه و شخصيت افراد گردد.

7-2. پيچيدگي بودن: جنگ نرم، پيچيده، چند لايه و چند وجهي است. اين جنگ لايه هاي شناختي، عاطفي، هيجاني، اجتماعي، معنوي، رواني، و حتي جسماني مخاطبان را آماج قرار مي دهد. از اين رو تشخيص آن، كار دشواري است. جنگ نرم، محصول پردازش ذهني نخبگان بوده و اندازه گيري آن مشكل است؛ در حالي كه جنگ سخت، محصول پردازش ذهني نخبگان بوده و اندازه گيري آن مشكل است؛ در حالي كه جنگ سخت ، عيني ، واقعي و محسوس است و مي توان آن را با ارائه ي برخي از معيارها اندازه گيري كرد.

8-2. بين رشته اي بودن: در اعمال جنگ نرم از يافته هاي علوم گوناگوني مانند روان شناسي، جامعه شناسي، علوم ارتباطات، مردم شناسي فرهنگي، علوم سياسي و جز اينها استفاده مي شود. از اين رو مقابله با آن تنها با آگاهي از فرايندها و يافته هاي آن علوم ميسر است.

9-2. عمدي بودن: جنگ نرم با طرح و نقشه ي پيشين و همراه با خصومت و دشمني به سامان مي رسد. از اين رو بايد مصاديق جنگ نرم دشمن را كه ناشي از ناكارآمدي و يا ضعف نظام است از آسيب هاي داخلي تفكيك نمود.

10-2. شمول گسترده ي بازيگران: جنگ نرم داراي بازيگران گوناگوني است كه هر يك برخي ابعاد سياسي، فرهنگي و اجتماعي جامعه ي آماج را مورد تهديد قرار مي دهد.

11-2. تاكيد بر روش هاي غير خشونت آميز: در جنگ سخت، با تخريب و حذف فيزيكي حريف و تصرف و اشغال سرزمين او اهداف، تامين و اراده ي تحميل مي شود؛ در حالي كه در جنگ نرم با تاثير گذاري بر انتخاب ها، فرآيند تصميم گيري و الگوهاي رفتاري و در نهايت با«روش هاي غير خشونت آميز» و تغيير هويت حريف، اراده بر او تحميل مي شود.

3.پيشينه و رويكردها

جنگ نرم از چه قدمت و پيشينه اي برخوردار است؟ محققان و مولفان نه چندان زيادي در پي ارائه ي پاسخي متقن به اين پرسش مهم بر آمده اند. در اين زمينه ديدگاه ها و رويكردهاي گوناگوني شكل گرفته است كه به طور مختصر به مهم ترين آنها اشاره مي شود.

1-3. جنگ نرم، پديده اي پرقدمت

گروهي جنگ نرم را پديده اي بسيار پر قدمت مي دانند. اينان بر اين باورند كه بروز و ظهور پديده ي جنگ نرم، همزاد شكل گيري اجتماعي و حكومت هاست. ملتون و همكارانش در اين گروه جاي مي گيرند. به گمان ملتون و همكارانش، سران حكومت ها از دير باز ي پي آن بوده اند تا با بهره گيري از ساز و كارهاي غير نظامي(غيرسخت)، قدرت رقبا و دشمنان خويش را محدود سازند و اراده ي خويش را بر آنان تحميل نمايند. اين مولفان در تاييد ادعاي خويش از شواهد متنوعي از جمله، كتاب«هنر جنگ» سان تزو، راهبرد پرداز چيني ياد مي كنند. سان تزو به حكام و فرماندهان كشورش توصيه مي كند كه با بهره گيري به موقع از روش هاي غير نظامي، اراده ي خود را بر دشمن تحميل كنند و از آن راه، قدرت نظامي خويش را بيشتر نمايند.

2-3. نافرماني مدني و جنگ نرم

گروهي ديگر از نويسندگان، از رساله ي«نافرماني مدني» هنري ديويد ثرو به عنوان يكي از نخستين آثار مربوط به جنگ نرم ياد مي كنند. ثرو اين اثر را در قرن نوزدهم تاليف نموده است. وي معتقد است كه يكي از اثربخش ترين روش هاي مقابله با حكومت و تغيير رفتار، «نافرماني مدني » است. منظور او از نافرماني مدني اقدامي است كه شهروندان جامعه با اتكا بر ابزارهاي مسالمت آميز، در برابر هنجارهاي موجود، انجام مي دهند. اقدام متكي بر نافرماني مدني در درجه ي اول بايد «غير خشونت آميز» باشد. در درجه ي دوم مسئوليت چنين اقدامي بايد از سوي اقدام كنندگان پذيرفته شود. در درجه ي سوم نيز چنين اقدامي باي محدود باشد و بديل هاي سازنده اي ارائه دهد. حال اين پرسش مطرح است كه « نافرماني» چه زماني «جنگ نرم تلقي مي شود؟ برخي مولفان، در پي پاسخ به اين پرسش برآمده اند. به گمان آنان نافرماني مدني براي نظام حاكم نوعي تهديد و جنگ است. آنها در تاييد ادعاي خويش بر چند نكته تاكيد ويژه مي نمايند: نخست اينكه، هر نوع نافرماني موجب نقض هنجارها و نظم حاكم مي شود. دوم، افراد با شركت در تجمع هاي اعتراض آميز به سبب عواملي همچون«از دست دادن هويت فردي»، «پخش مسئوليت»، «احساس گمنامي» و «برانگيختگي تكانش ورزانه»، قادر به كنترل كنش هاي مخرب و رفتارهاي آزارگرانه ي خود نيستند. به همين سبب آنان آشكارا قوانين را نقض مي كنند، اموال عمومي را تخريب مي نمايند، با ماموران حكومتي درگيرمي شوند و ارزش هاي بنيادي جامعه را مورد تاخت و تاز قرار مي دهند. سوم اينكه، بسياري از حزب ها و دسته هاي درگير در فرآيند نافرماني مدني، مخالف نظام حاكم بر جامعه خويش بوده و در پي آن هستند تا«به تدريج» مردم را با خود همراه سازند و حكومت را«گام به گام» وادار به عقب نشيني نمايند. چهارم اينكه، شواهدي وجود دارد كه نشان مي دهد بسياري از كنش هاي اعتراض آميز و نافرماني مدني كشورها، از سوي كشورهاي دشمن با رقيب آنها«مديريت» مي شود. بنابراين، تلقي نافرماني مدني به عنوان نوعي جنگ نرم، كه دامنه ي قدرت و ميزان اقتدار حكومت را تقليل مي دهد و كارآمدي و مشروعيت الگوي سياسي موجود را به چالش مي كشد، تلقي درستي به نظر مي رسد؛ ولي اين برداشت را مي توان شيوه اي از جنگ نرم براي براندازي يك نظام سياسي به شمار آورد. به عبارتي اين برداشت از جنگ نرم، به بعد سياسي مي شود و ساير ابعاد جنگ نرم را در بر نمي گيرد.

3-3. الگوي انقلاب هاي رنگي و جنگ نرم

برخي از محققان، كاركرد انقلاب هاي رنگي را با كاركرد جنگ نرم مترادف مي دانند. بدون شك«انقلاب مخملي» يا «انقلاب رنگي» يكي از شيوه هاي براندازي و جنگ نرم است كه نوعي دگرگوني و جابجايي قدرت، همراه با مبارزه ي منفي و نافرماني مدني را شامل مي شود. انقلاب هاي رنگي و مخملي در جوامع پساكمونيستي در اروپاي مركزي، شرقي و آسياي مركزي اتفاق افتاد و بخش عمده اي از تحولات سياسي سالهاي اخير در حوزه ي شوروي سابق و از جمله در آسياي مركزي و قفقاز را تحت تاثير خود قرار داده است. نكته اي كه توجه فراواني به اين موضوع را معطوف كرده، تلاشي است كه از سوي غرب به ويژه آمريكا براي تبديل آن به الگوي تغيير ساختار سياسي در كشورهاي در حال گذار، مخالف و معارض انجام مي شود. نوع دگرگوني و تغيير ساختارهاي سياسي كه از آن با نام انقلاب هاي رنگين ياد مي شود، داراي ويژگي مشتركي در علت ها و شكل تحول است. همگي آنها (به جز قرقيزستان) بدون استفاده از ابزارهاي خشونت آميز و با راهپيمايي خياباني به پيروزي رسيدند. اين تحرك ها با شعارهايي مبتني بر دموكراسي خواهي و ليبراليسم انجام گرفت. ثقل زماني در انجام انقلاب هاي رنگين، انتخابات مي باشد. به اين گونه كه با اعلام تقلب در انتخابات از سوي مخالفان، دو هدف عمده ي ابطال انتخابات و برگزاري مجدد آن، با ناظران بين المللي پيگيري مي شود. تلقي از انقلاب هاي رنگين به عنوان نوعي جنگ نرم، مانند نظريه ي نافن كرماني مدني، كه دامنه ي قدرت، ميزان كارآمدي، مشروعيت و اعتبار حكومت را كاهش مي دهد. و الگوي سياسي موجود و نظام مستقر را به چالش مي كشد، به عنوان الگويي براي براندازي نرم، تلقي درستي به نظر مي رسد؛ ولي در اين برداشت، جنگ نرم محدود به جنگ نرم سياسي، از راه سازمان دهي حركت هاي اعتراضي خواهد شد و اين برداشت از جامعيت لازم برخوردار نيست و همه ي ابعاد جنگ نرم را در بر نمي گيرد.

اهداف جنگ نرم

هدف نهايي در جنگ نرم همان هدف جنگ سخت، يعني مهار و فروپاشي يك نظام سياسي است؛ ولي ابزار و روش هاي اين براندازي متفاوت است. اگر در جنگ سخت با اشغال سرزمين، براندازي يك نظام سياسي انجام مي شود و نظام دفاعي و امنيتي يك كشور فرو مي ريزد، درجنگ نرم تلاش مي شود با تاثير گذاري بر باورها و ارزش هاي يك ملت، انديشه والگوي اداره ي يك كشور كه هويت دهنده به نظام سياسي است به چالش كشيده شود. تلاش دشمن در براندازي نرم با پروژه ي بي اعتمار سازي و اعتمادزدايي از نظام سياسي، به نتيجه خواهد رسيد. جنگ نرم، روشي براي تحميل اراده و تامين منافع است كه با غلبه بر طرف مقابل، بدون استفاده از قدرت نظامي و روش هاي خشونت آميز اعمال مي شود. ابزار اصلي اين جنگ، قدرت نرم به ويژه، قدرت اقناع سازي است كه اغلب با استفاده از ابزارهاي ارتباطي و رسانه ها، و دانش روان شناختي تلاش مي شود، در قويت هاي فكري و فرهنگي ترديد ايجاد شود. حوزه ي عمل اين جنگ، افكار، اعتقادها، باورها، ارزش ها، علايق و گرايش هاي جامعه ي هدف است كه مهاجم براي اشغال آن برنامه ريزي مي كند. در با تصرف ذهن و قلوب مردمان كشور هدف، تغيير در ساختارها محقق مي شود. به عبارتي جنگ نرم، جنگ تخريب الگو است. مهاجم در اين جنگ با ايجاد ترديد در

الياسي با استفاده از بررسي نظرهاي كرمي، ساندرس و ميچل مهم ترين هدف هاي جنگ نرم آمريكا و دنياي غرب، در ساير كشورها را تغيير ايدئولوژي حاكم، كاهش مشاركت سياسي مردم، الهاي ناكارآمدي حكومت، تغيير هويت ديني و ملي شهروندان با تخريب پيشينه ي تاريخي آنان، دستكاري افكار عمومي در جهت خواسته هاي خود و عليه نظام حاكم، كاهش انسجام اجتماعي، كاهش انسجام در حاكميت، تغيير ارزش هاي جامعه، ايجاد استحاله ي فرهنگي، تغيير الگوي سياسي حاكم و تشديد تقويت واگرايي قومي بر شمرده است.

شناسايي هدف هاي مرجه در بحث امنيت نرم داراي اهميت است. ايدئولوژي دولت، مشاركت سياسي، كارآمدي حكومت، هويت، انسجام اجتماعي و افكار عمومي برخي از مهم ترين هدف هاي مرجع در چارچوب امنيت نرم به شمار مي آيد. هشت هدف و محور اصلي به عنوان مهم ترين هدف ها و خطوط اصلي جنگ نرم، در نقشه و نمودار راهبردي جنگ نرم، از منظر مقام رهبري مطرح شده است.ن موارد عبارت از ايجاد ترديد در دل ها و ذهن هاي مردم، انهدام سنگرهاي معنوي، تبديل نقاط قوت ما به نقاط ضعف، تبديل فرصت هاي ما به تهديد، تخريب پايه هاي نظام، بدبين كردن مردم به هم و ايجاد اختلاف در جامعه، خدشه در نشانه هاي اميد، القاي ياس به جامعه و انحراف ذهن مردم از دشمني دشمن، مي باشد.

مخاطبان جنگ نرم

جنگ نرم را مي توان به لحاظ مخاطب به دو سطح دسته بندي نمود:

نخبگان و دولتمردان كشور هدف

اين سطح از جنگ نرم، راهبردي است و به سطح نخبگان فكري و سياسي كشور باز مي گردد و بالاترين سطح رويارويي جنگ نرم تلقي مي شود. هدف اصلي در اين سطح، تضعيف و كاهش قدرت تاثير گذاري و جريان سازي نخبگان در محيط داخلي و بين المللي است. به هر ميزاني كه بازيگران بتوانند در اين سطح، قدرت نخبگان را كاهش دهند و يا آنها را با خود هماهنگ نمايند، امكان پيروزي بيشتري خواهند داشت.

در اين سطح از جنگ نرم با مديريت ادراك نخبگان، تلاش مي شود تا برآوردها و شناخت نخبگان از پديده ها دستكاري شود و يا با انجام عمليات رواني بر آنان، عزم و اراده ي آنان را دگرگون سازند. ملتون و ديگران بر اين باورند كه آماج هاي اصلي تغييرات بنيادي در جامعه، روشنفكران و تحصيل كردگان آن جامعه هستند. آنها در تاييد ادعاي خويش از اصول نظريه ي «ارتباطات مرحله اي» ياد مي كنند. دراين نظريه باور اين است كه حكومت و نهاد هاي سياسي با بهره گيري از رسانه ها بر افراد تحصيل كرده و روشنفكر جامعه تاثير مي گذارند و آنان نيز با تبليغات، روشنگري، آموزش و جز اينها بر توده هاي مردم تاثير مي گذارند و از آن راه، موجب شكل گيري افكار عمومي جامعه مي شوند.

برخي تحقيقات نيز نشان داده اند كه جامعه داراي دو نوع افكار عمومي «نخبگان» و «توده» است. به گمان آنان، افكار عمومي نخبگان سريع تر از افكار عمومي جامعه شكل مي گيرد. به همين سبب، نهادهاي سياسي و عاملان و كارگزاران دستگاري نگرش هاي سياسي، بيش از هر چيز در پي شكل دهي به افكار عمومي اين گروه هستند.

مردم و بدنه ي اجتماعي كشورهدف

در اين سطح از جنگ نرم، عنصر مردمي قدرت ملي كشور، هدف قرار مي گيرد. هدف از جنگ نرم، سلب اراده و انگيزه از مردم و بي تفاوت نمودن جمعيت هاي همراه وتبديل آنها به جمعيت هاي معارض، مخالف و بي تفاوت است. تلاش مهاجم در اين سطح شكل دادن به نافرماني هاي مدني با ايجاد شكاف بين مردم و حاكميت است. جنگ نرم، در اين سطح مي تواند بر ميزان حمايت مردم از سياست هاي نظام و نخبگان موثر باشد.

اگر كشوري از قدرت نرم لازم در اين سطج برخوردار باشد، به طور طبيعي آن كشور فاقد بحران هاي سياسي ، مشورعيت، كارآمدي، مشاركت، مقبوليت و هويت خواهد بود و بازدارندگي مردمي در برابر جنگ نرم شكل خواهد گرفت. شواهد زيادي وجود دارد (براي مثال پيام هاي مندرج در رسانه هاي برون مرزي كشورهاي غربي را نگاه كنيد) كه نشان مي دهد دنياي غرب در فرايند «جهاني سازي»، «اشاعه ي فرهنگي»، «ايجاد تغييرات بنيادي» و «اعمال جنگ نرم» در پي آن است تا سرانجام همه ي افراد جوامع آماج را تحت تاثير قرار دهد. مادامي كه بيشتر ا فراد جامعه تحت تاثير قرار نگرفته باشند، امكان استحاله ي كامل فرهنگي، تغيير نظام سياسي و دگرگوني نظام فرهنگي جامعه وجود نخواهد داشت. به عبارت ديگر دنياي غرب در پي آن است تا مردم كشورهاي آماج را وادار سازد تا آن گونه بينديشند، تخيل بورزند و رفتار نمايند كه غربيان مي انديشند و عمل مي كنند.

ابزارها و شيوه هاي جنگ نرم

وسعت ابعاد و زمينه هاي جنگ نرم سبب شده كه دايره ي گسترده اي از ابزارها و شيوه ها را در بر مي گيرد. همچنين خصلت نوآوري، فناوري نوين، ابزار و صنايع فرهنگي جديد، شيوه ها و روش هاي جنگ نرم را متنوع و پيچيده نموده است. به عبارتي مي توان گفت، خاصيت اين نبرد به گونه اي است كه كمتر ابزار و فناوري را مي توان به عنوان ابزار اختصاصي جنگ نرم مطرح كرد. مهم ترين و موثرترين ابزارهاي جنگ نرم را مي توان در سه مقوله ي صنايع و فرآورده هاي فرهنگي، رسانه هاي حقيقي و فضاي مجازي (فناوري هاي نوين ارتباطي) نام برد. اين سه مقوله، ارتباط تنگاتنگ و پيجيده اي با هم دارند. فيلم و سينما، پويانمايي (انيميشن و كارتون)، ماهواره، اسباب بازي، بازي هاي رايانه اي، ادبيات و نشر، هنرهاي تجسمي و موسيقي را مي توان به عنوان مهم ترين صنايع و فرآورده هاي فرهنگي نام برد. همچنين رسانه شامل مطبوعات، نشريات، راديو، تلويزيون و خبرگزاري ها مي باشد. در نهايت امروزه ابزارهاي جنگ نرم در فضاي مجازي شامل اينترنت (سايت هاي خبري، شبكه هاي اجتماعي، وبلاگ ها، پست هاي الكترونيكي و ...)، تلفن همراه (خدمات پيام كوتاه، بلوتوث و ام.ام.اس) مي باشد. افزون بر اين دسته بندي ، برخي از نويسندگان ابزارهاي جنگ نرم را در چهار مقوله ي ابزارهاي متكي بر فضاي سايبر، رسانه هاي نوشتاري، رسانه هاي ديداري- نوشتاري و ابزارهاي متكي بر سازمان ها و تشكل ها دسته بندي نموده اند.

غرب در جنگ نرم خود عليه ايران، از روش هاي گوناگوني استفاده مي كند. برخي از آن روش ها عبارت از: تاثير گذاري بر نخبگان، افزايش مطالبات دانشجويان، برجسته سازي فعاليت گروه هاي مخالف، حمايت از مخالفان نظام با عنوان پروژه ي ترويج دموكراسي، هنجارشكني هاي اجتماعي(مانند روابط پسر و دختر پيش از ازدواج)، برجسته سازي گسست نسلي، ترغيب فرار مغزها و انتساب آن به نارضايتي سياسي آنان، تلاش براي شكل گيري اجماع جهاني عليه ايران و سياه نمايي آينده ي كشور مي باشند. در جنگ نرم مجموعه اي از روش ها به كار مي رود كه بسياري از آنها همزمان بوده و داراي همپوشاني با يكديگر هستند. مهم ترين و موثر ترين شيوه هاي جنگ نرم شامل دو روش اصلي گفتاري و رفتاري است. هر دو روش در حال حاضر هم در فضاهاي حقيقي و هم در فضاهاي مجازي به كار مي رود. عمليات رواني، عمليات ادراكي، ديپلماسي عمومي و فريب تاكتيكي را مي توان در مقوله ي روش هاي اصلي گفتاري جنگ نرم قرار داد. اعتراض، نافرماني مدني، همكاري نكردن و تحصن، مداخله ي غير خشونت آميز و جذب مخالفان از جمله مهم ترين روش هاي رفتاري است.

نتيجه گيري

قدرت نرم، بنياد، زيرساخت و جوهره ي اصلي امنيت همه جانبه ي يك نظام سياسي است و فرهنگي نمودن امنيت جهاني در اين چارچوب به عنوان شكل و ماهيت جديد امنيتي قابل توجيه است. در اين نگرش، راهبرد دستيابي به امنيت؛ قدرت نرم و تاثير هنجاري بر ديگران است و جنگ نرم به عنون منبع و كانون اصلي تهديد در محيط امنيتي جديد به شمار مي آيد. با نگاهي به نظريه هاي مختلف و بررسي چيستي، ويژگي و ابعاد گوناگون جنگ نرم مي توان گفت كه جنگ نرم پديده اي است كه جنبه هاي مختلف حيات انسان را در عصر حاضر تحت تاثير قرار داده است. نظريه پردازان، محققان و نويسندگان، اين فرآيند را به عنوان هاي گوناگون «جهاني سازي فرهنگ»، «استعمار فرانوين»، «رهنامه ي جنگ كم شدت»، «استحاله و فروپاشي از درون»، «نافرماني مدني»، «انقلاب رنگين» و ... معرفي كرده اند. در رويكرد نرم كه از آموزه هاي مطالعات نوين و معاصر امنيتي است، تلاش مي گردد تامين منافع و مهار تهديد، از راه قدرت نرم انجام شود. در اين راستا آموزه هاي ليبراليستي در مطالعات امنيتي و روابط بين الملل، از جايگاه خاصي برخوردار است. در واقع اين رويكرد، اصل عملكردي خود را بر مبناي تغييرات از راه قدرت نرم قرار داده است و با تغيير باور و ارزش هاي بنيادين كشورهاي مرود آماج، هويت فرهنيگ والگوهاي رفتاري را در عرصه هاي مختلف، دگرگون مي سازد و در نهايت با ناكارآمد نمودن ايدئولوژي و الگوي موجود سياسي، زمينه هاي فروپاشي فراهم مي گردد.

هر چند گروهي، جهاني شدن را فرايندي طبيعي با هدف وحدت بخشيدن به جوامع انساني معرفي مي نمايند، ولي با رويكرد جنگ نرم، گروه ديگر اين پديده را فرايندي مي دانند كه در پي حاكم نمودن الگوهاي رفتاري خاص، ازسوي بازيگران و قدرت ها با اهداف مشخص مديريت مي شود. از اين منظر، جهاني شدن به عنوان تهديد نرم امنيت ملي، پروژه اي طرح ريزي شده و جرياني يكسويه و تحميلي از سوي كانون هاي قدرت، همراه با ماهيت سلطه است. از اين ديدگاه، كانون هاي قدرت به دنبال يك الگو و ساختار رفتاري مشترك، فراگير و جهاني در چارچوب هدف هاي ملي خود هستند. امروزه جنگ نرم، موثرترين، كارآمدترين، كم هزينه ترين و در عين حال خطرناك ترين و پيچيده ترين نوع تهديد عليه ارزش ها و امنيت ملي يك كشور است. ذهني و غير محسوس بودن، تدريجي بودن،‌ ابهام آميز بودن، پرشمول و فراگير بودن، غلبه بعد فرهنگي جنگ نرم بر ابعاد ديگر، پيچيدگي، بين رشته اي بودن و شمول گسترده ي بازيگران، مهم ترين ويژگي هاي جنگ نرم است.

amirrezajafary بازدید : 66 یکشنبه 07 مهر 1392 نظرات (0)

بعثت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) یا برانگیخته شدن آن حضرت به مقام رسالت، مهمترین فراز از تاریخ اسلام بوده و نزول قرآن کریم نیز از این زمان آغاز می‌گردد. کلمه بعثت به معنای «برانگیخته شدن» بوده و در اصطلاح به مفهوم فرستاده شدن انسانی از سوی خداوند متعال برای هدایت دیگران می‌باشد.

همانطور که از روایات اسلامی و مطالعات تاریخی برمی‌آید، مسأله بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در ادیان الهی با برخی از خصوصیات و نشانه‌ها، قبل از ظهور آن حضرت، مطرح بوده و بسیاری از اهل کتاب و پاره‌ای از اعراب مشرک نیز با آن آشنایی قبلی داشته‌اند. نوید و بشارت ظهور پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم)، به تصریح قرآن در تورات و انجیل ذکر گردیده و حضرت عیسی (علیه السلام) نیز پس از تصدیق توراتی که به حضرت موسی (علیه السلام) نازل شده بود، به برانگیخته شدن رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بشارت داده است. همچنین در این کتب، حتی به خصوصیات رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و یارانشان نیز اشاره شده است.

amirrezajafary بازدید : 115 یکشنبه 07 مهر 1392 نظرات (0)


دستور حضرت به خواندن دعای « اللهم عرفنی نفسک..... »

 حاج غلام عباس حیدری دستجردی، داستان تشرفش را به محضر امام عصر علیه السلام

چنین نقل می کند :  ... موضوعی را که شرح می دهم، مربوط به تابستان سال 1345

است که برای زیارت حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام به مشهد مشرف

شده بودم. عصر روز جمعه ای بود که در مسجد بالا سر حضرت نشسته، مشغول دعا

بودم که یکدفعه دستی از بالای سرم پایین آمد و کتاب مفاتیح را از دستم گرفت؛ دعایی

را از مفاتیح به من نشان دادند و فرمودند: این دعا را بخوان. من کتاب را گرفتم و دعایی

را که قبلاً می خواندم، شروع کردم مجدداً همان را خواندم.دیدم برای مرتبه دوم،

همان دست پایین آمد و کتاب را گرفت و دعایی را که قبلاً فرموده بود دستور به خواندن داد

من باز هم کتاب را گرفتم و همان دعای قبلی خود را پیدا کردم و مشغول خواندن شدم.

دفعه سوم کتاب را از دست من گرفتند و همان دعای مخصوصی را که دو نوبت قبل

فرموده بودند؛ به نحو اکید دستور خواندن دادند. در این حالت

یک دفعه به خود آمدم که این چه دعایی است که سه نوبت این سید که بالای سر من

ایستاده است؛ امر به خواندن می کند؟نگاه کردم:

دیدم دعا در غیبت امام زمان ارواحنا له الفداءمی باشد.

سر بلند کردم تا از او تشکر کنم، کسی را ندیدم. به خود گفتم: وای بر من

که امام خود را دیدم و نشناختم.


بسم الله الرحمن الرحیم

 


اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ رَسُولَكَ‏


اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ‏


اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي‏



اى خدا تو مرا به خود شناسا كن كه اگر تو شناسايم به خويش نفرمايى

رسولت را نخواهم شناخت

اى خدا تو رسولت را به من بشناسان و گرنه حجتت را نخواهم شناخت

خدايا تو حجتت را به من بشناسان و گرنه از دين خود گمراه خواهم شد.

amirrezajafary بازدید : 57 یکشنبه 07 مهر 1392 نظرات (0)

پیامبر می فرماید: «ماه رمضان برترین ماه سال قمری است.» هم چنین در جایی دیگر ایشان فرموده : «مهدی(عج) سید و آقاست.»

اگر امروز امام مهدی(عج) برترین و کامل ترین انسان روی زمین است و ماه رمضان هم بهترین ماه خداست، پس باید بین این دو پیوندی عمیق باشد. اگر ماه رمضان، ماه ویژه سیر و سلوک است، پس باید با امام زمان(عج) که برترین سالک و رهروی خداست، پیوندی خاص وجود داشته و بین سلوک معنوی ما در این ماه با امام زمان(عج) هم رابطه ویژه ای باشد.

در ماه رمضان سه نوع رابطه است:

• پیوند امام مهدی(عج) و ماه رمضان،

• پیوند سلوک عبادی و معنوی ما در ماه رمضان با امام مهدی(عج)،

• رابطه سه گانه، یعنی رابطه ویژه امام مهدی(عج) با ما در ماه رمضان.

amirrezajafary بازدید : 38 یکشنبه 07 مهر 1392 نظرات (0)

1ـ سه ويژگى برجسته مومن

 

لايكـون المـومـن مـومنـا حتـى تكـون فيه ثلاث خصـال : 1ـ سنه من ربه .
2ـ وسنه من نبيه.
3ـ و سنه من وليه.
فـاما السنه مـن ربه فكتمان سـره. و امـا السنه من نبيه فمـداراه الناس . و امـا السنه مـن وليه فـاصبـر فـى البـاسـاء و الضـراء.(1)
مـومـن , مـومـن واقعى نيست, مگـر آن كه سه خصلت در او بـاشــد:
سنتـى از پـروردگـارش و سنتـى از پيـامبـرش و سنتـى از امـامـش.
اما سنت پروردگارش , پـوشاندن راز خود است, اما سنت پيغمبرش , مدارا و نرم رفتارى با مردم است, اما سنت امامـش صبر كردن در زمان تنگدستـى و پريشان حالى است.

 

2ـ پـاداش نيكـى پنهانـى و سزاى افشـا كننـده بــدى

 

الـمستتر بـالـحسنه يـعـدل سبعين حسنه, و المذيع بالسيئه مخذول, و المستتر بالسيئه مغفور له.(2)
پنهان كننده,كار نيك (پاداشش) برابر هفتاد حسنه است, و آشكار كننده كار بد سـر افكنـده است, و پنهان كننـده كـار بـد آمـرزيـده است.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    مطالب سایت درچه سطحی مشاهده نمودید؟
    سایت های کاربردی

    leader.jpg
    drrohani.jpg
    majlis.png
    ghgh.png
    http://www.8pic.ir/images/82086723376344085293.png
    images54.jpeg
    5445.jpeg
    http://www.8pic.ir/images/32420978701375817097.jpeg
    آمار سایت
  • کل مطالب : 426
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 140
  • آی پی دیروز : 46
  • بازدید امروز : 154
  • باردید دیروز : 59
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 154
  • بازدید ماه : 436
  • بازدید سال : 4,561
  • بازدید کلی : 61,797