loading...
۩۞۩.شوق پرواز.۩۞۩

amirrezajafary بازدید : 39 دوشنبه 08 مهر 1392 نظرات (0)

جایگاه ایران در جهان امروز

جایگاه ایران در جهان امروز:

اگر بخواهیم جایگاه ایران را با توجه به تقسیم دنیا به چهار جهان سنتی ، در حال گذار ، مدرن و فرامدرن مشخص کنیم باید شاخص های فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی کشورمان را با ویژگی های جوامع یاد شده مقایسه کنیم .

در ظاهر مشخص ترین و بارز ترین ویژگی یک جامعه شاخص اقتصادی آن جامعه است زیرا مسائل اقتصادی حتی توسط یک کارگر ساده بی سواد هم ملومس می باشد، ولی اگر بخواهیم با موشکافی بیشتری به این مسئله نگاه کنیم تشخیص این شاخص ها به سادگی ممکن نمی باشد، درکشور های جهان سوم از جمله ایران ظاهر تمدن تفاوتی چندان با کشورهای پیشرفته ندارد، به طور مثال اگر در کشور های پیشرفته کامپیوتر، ماشین های لوکس ، اینترنت، قطار و هواپیما وجود دارد،میان کشورهای در حال گذار هم موجود است اما آنچه که باعث تفاوت می شود روح متفاوت حاکم بر جهان مدرن و دنیای عیر مدرن وعدم توسعه متوازن در تمام بخشها ونواحی جامعه در حال گذار است، به شکلی که اگر یک مسافر خارجی به ایرانگردی بپردازد، بعضاً با دنیاهای متفاوتی روبرو می شود، وقتی این فرد وارد شهر تهران می شود شهری کاملاً مدرن با تمام جلووه های مدرنیته را مشاهده می کند ولی اگر اندکی راه خود را کج کند و به شهرستانهای اطراف وروستاها برود با خود می گوید آیا اینها از جهان مدرن اطلاعی دارند. یا اینکه یک کارخانه در شهر فلان از تمامی وسایل مدرن استفاده می کند وچند قدم آن طرف تر کارگاهی سات که حتی از کوچکترین ابزار صنعتی هم برخوردار نمی باشد.البته تفاوتهای ما با دنیای مدرن در همین مباحث خلاصه نمی شود بلکه در نحوه استفاده از وسایل مدرن هم به عینه دیده می شود، برای رساندن این مطلب فقط کافی است که یک کالای مشترک مدرن مثل موبایل را مثال زد که در کشورهای پیشرفته برای ساختن زندگی بهتر وکسب منافع بیشتر رواج دارد و در ایران برای ارسال جک ها ومسخره کردن قومیتها وصدها استفاده ی بی مورد دیگر.مسئله دیگری که جوامع مدرن را از جامعه ما متمایز می کند وجود صنعتی مدرن و کارآمد و بومی برای ارتقاء قدرت ملی است، برخلاف این کشورها در ایران ضنعتی مونتاژ و متکی به صنعت دنیای غرب است که شاید فقط برای ظاهر سازی ساخته می شود و فقط با استفاده از یارانه ها وحمایت های گمرکی دولت توان حفظ بازار داخلی خود را دارا است، ملموس ترین مثال کارخانه ایران خودرو است که بعد از چند دهه فعالیت هنوز توان ساختن یک خودروی تمام ملی را در داخل ایجاد نکرده است وبرای همه کاملاً مشخص است که اگر روزی ورود اتومبیل آزاد گردد کارخانه ای به نام ایران خودرو وجود خارجی نخواهد داشت، شاخصی دیگر که جایگاه اقتصادی ایران را مشخص می کند، جدال بین بورژوازی تجاری وصنعتی است، جای بسی تَأسف است که باید عنوان داریم این جدال به سرعت بخش صنعتی کشور را منهدم می کند واین امر به خاطر واردات بی رویه کالاهای ارزان قیمت چینی یا ترکی توسط تجاری که اندکی مسئولیت ملی احساس نمی کنند و با بی رحمی هرچه تمام تر تیشه به ریشه صنایع این مرز و بوم می زنند تشدید می یابد.

در بخش فرهنگی و سیاسی که پیش تر در برسی اقتصادی به گوشه هایی از آن پرداخته شد وجود دو نیروی دوگانه مدرن و سنتی قابل تشخیص است که نیروهای سنتی در قالب اصول گراها پایبندی به ارزشها، اخلاق اسلامی و سنت های جامعه را فریاد می زنند ،انقلابی بودن را افتخار خود می دانند و به نوعی خواستار حفظ وضع موجود هستند، در طرف دیگر اصلاح طلبها به عنوان نماینده بخش مدرن جامعه پایبندی به سنت های غلط، رواج خرافات و تهجر به جای دین، استفاده ابزاری از اسلام را مایه بدبختی مردم می دانند و اصلاح ساختارها و گفتمان فکری جامعه، دموکراتیزه کردن، تقویت مدرنیته، گسترش آزادی، بها دادن به سرمایه داران و نخبگان جامعه و استفاده از تجربیات غرب را محور اصلی فعالیت های خود قرار می دهند، وجود نزاع مداوم بین این دو گروه جامعه ایران را دچار سیاست زدگی می کند وکل جامعه را به دو بخش متضاد تقسیم خواهد کرد که هر کس در صدد حذف دیگری بر می آید نه ارتقای کشور، وجود افراط ها و تفریط ها در دو جریان مقابل هر دو  طیف را از کارایی لازم انداخته است ومنافع گروهی وقومی کاملاً بر منافع ملی غلبه  دارد، از یک طرف اصول گراها از هر ابزاری برای حفظ قدرتشان استفاده می کنند وبه اسم رعایت گفتمان انقلاب اهداف انقلاب را در کتابهای تاریخ حبس می کنند ، از طرفی دیگر اطلاح طلبان با تقلید کورکورانه از فرهنگ وتمدن غربی بدون توجه به شاخصهای فرهنگی ایران ،تخطئه جناح مقابل و انتقاد بعضاً ناجوانمردانه به سیاست های حاکم بدون لحاظ کردن مصلحت ملی وشرایط بحرانی کشور، فضای کاملاً آماده ای برای سوء استفاده دشمنان ایران آماده می کنند، با وجود این چنین تلاطمی در فرهنگ وسیاست، کشور به مثابه کشتی در حال غرقی است که رساندن آن به ساحل پیشرفت و مدرنیته بسیار بعید به نظر می رسد.

حال که شمه ای کلی از وضعیت ایران وشاخص های فرهنگی، سیاسی واقتصادی کشورمان مطرح شد می توان جایگاه ایران در جهان امروز را کاملاً فهمید، حال شاخص های مطرح شده را یک به یک با شاخص های توسعه در چهار الگوی مزبور مقایسه می کنیم:

الف: جهان فرامدرن: در این کشورها تمام ویژگی های فرهنگی، اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی در هم تنیده شده و داری صنعت نرم افزاری هسنتد، گروه های فراملی وغیر حکومتی در این کشورها شکل گرفته، مسائل حقوق بشری، محیط زیستی، وفمینیسم موضوعیت پیدا کرده وگردش آزاد اطلاعات در این جوامع انجام می گیرد. نیاز به توضیح ندارد که ایران هیچ کدام از این شاخصه های ذکر شده را ندارد واگر چه گاه گاهی فن آوری های نرم افزاری و تکنولوژی های پیشرفته در کشور اختراع می شود ولیکن این شاخص به تنهایی نمی تواند ملاک قرار گرفتن در دنیای فرا مدرن باشد.

ب: دنیای مدرن: کشور هایی که دارا وصادر کننده تکنولوژی سخت افزاری هستند واز صادرات متنوعی برخوردار می باشند، ساختار اجتماعی آنها شهر نشینی است، طبقات اجتماعی ونهادهای دموکراتیک (روزنامه، حزب، سندیکا و....) از نمودهای بارز این دسته از جوامع است.همان طور که در بیان شاخصهای ایران مطرح شد کشور ما از تکنولوژی بومی توانمد برخوردار نیست،ساختار اجتماعی ما کاملاً شهری نمی باشد و در نظام سیاسی هم به علت نبود نهادهای لازم دموکراتیک چون احزاب ، سندیکا و..... به صورت حقیقی نه سمبلیک، ساختار دموکراتیک و تکثر گرایی شکل نگرفته ، در هم تنیدگی طبقات اجتماعی، نبود وحدت ملی  و فرهنگ تخریب به جای گفتمان از دیگر تفاوت های بارز ایران با جهان مدرن است که این مطالب ما را از قرادادن کشور مان در ذیل این عنوان باز می دارد.

جوامع سنتی: جوامعی که فقط متکی به کشاورزی هستند وقاقد تکنولوژی کارآمد وصنعت می باشند، تک محصولی هسندن، توزیع عادلانه ثروت شکل نگرفته، در این جوامع تقدیر گرایی ونظام پدرسالاری حاکم است، ساخت اجتماعی روستایی وعشایری است، ساختار سیاسی متمرکز دارد وقدرت در دست گروه های سنتی ذی نفوذ است.

شاید کشور ما نکات مشترکی را با این جوامع داشته باشد ولی تفاوت های بسیاری نیز وجود دارد، در واقع می توان گفت که کشور ما به گونه ای از هرکدام از جوامع خصوصیتی را به عاریت گرفته است، از یک طرف بخش هایی از جامعه کاملاًسنتی وتقدیر گرا هستند واز طرفی دیگر بخش های دیگر از فرهنگ مدرن تبعیت می کنند. در ایران ساختار سیاسی نه کاملاً باز ودموکراتیک است ونه کاملاً متمرکز، ساخت اجتماعی نه کاملاً شهری است نه کاملاً روستایی، در بخش اقتصادی در بخش هایی خود کفا ودر بخش هایی متکی به واردات هستیم، تک محصولی نیستیم ولی تفاوت چندانی با تک محصول بودن نمی کنیم، شاید از تمام این مباحث مطرح شده به راحتی بتوان متوجه شد که ایران یک کشور در حال گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن است که به  علت نداشتن توسعه متوازن ، شکافهای عمیقی را در بخش های مختلف ایجاد کرده است، در یک صنعت در میان کشور های برتر جهان قرار می گیریم و در صنعتی دیگر هیچ تجربه ای نداریم، در یک شاخص توسعه( بهداشت) جزء کشورهای تراز اول ودر شاخص دیگر (درآمد سرانه، ثبات اقتصادی) در جایگاهی پایین رتبه بندی می شویم.

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    مطالب سایت درچه سطحی مشاهده نمودید؟
    سایت های کاربردی

    leader.jpg
    drrohani.jpg
    majlis.png
    ghgh.png
    http://www.8pic.ir/images/82086723376344085293.png
    images54.jpeg
    5445.jpeg
    http://www.8pic.ir/images/32420978701375817097.jpeg
    آمار سایت
  • کل مطالب : 426
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 37
  • بازدید امروز : 45
  • باردید دیروز : 46
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 282
  • بازدید ماه : 1,044
  • بازدید سال : 5,169
  • بازدید کلی : 62,405