loading...
۩۞۩.شوق پرواز.۩۞۩
amirrezajafary بازدید : 88 چهارشنبه 01 آبان 1392 نظرات (0)

رئیس مرکز تخصصی نماز با بیان اینکه امام زمان (عج) از طریق نائب اول خود برای منتظران خواندن دعای عصر غیبت را توصیه کردند، از ویژگی منتظر واقعی را راضی بودن به رسیدن وقت ظهور دانست.

 

به گزارش وبگردي 20:30، حجت‌الاسلام محمد صادق کفیل رئیس مرکز تخصصی نماز و کارشناس مهدویت در گفت‌و‌گو با فارس با بیان اینکه دعای عصر غیبت امام عصر ارواحناه فداه در روز جمعه بسیار مورد تاکید است، ابراز داشت: «شیخ ابوعمرو» نائب اوّل امام عصر صلوات الله علیه این دعا را به «ابوعلى محمّد بن همّام» یاد داد، «سید بن طاوس» در «جمال الاسبوع» بعد از ذکر دعاهاى وارده بعد از نماز عصر جمعه و صلوات کبیره این دعا را ذکر کرده است، لذا یکی از دعاهایی است که که به خوبی وظایف منتظران را ترسیم می‌کند و به گونه‌ای بهترین عهد ما را با وجود مقدس امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف تعیین می‌کند، دعای عصر غیبت است.

فضیلت زیادخواندن دعای عصر غیبت در عصر جمعه/ دعایی که برای منتظران بیان شد

وی با اشاره به اینکه دعای عصر غیبت توسط نائب اول نقل شده است و به طور طبیعی چون نواب از خودشان مطلبی را نقل نمی‌کردند، به تعبیر خود بزرگان، حضرت مهدی(عج) خود این دعا را نقل کرده‌اند و مرحوم «شیخ صدوق» رحمت‌الله علیه جزو دعاهای امام زمان (عج) نقل کرده است، همان طور که گفته شد، دعا را «سید بن طاووس» نقل می‌کند و می‌گوید اگر نتوانستید دعاهای عصر جمعه را بخوانید و تعقیبات عصر جمعه را انجام دهید، پس حذر کنید، از اینکه خواندن این دعا را ترک کنید.

حجت‌الاسلام کفیل با تاکید بر اینکه فضیلت بی‌نهایت خواندن دعای عصر غیبت در عصر جمعه، ابراز داشت: گام اول در دعا طلب معرفت است « اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَکَ»، همانند آنچه که امام صادق علیه‌السلام فرمودند «گام اول طلب معرفت است»، لذا دعا آثار معرفت را بیان می‌کند «فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَکَ لَمْ اَعْرِفْ رَسُولَکَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَکَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَکَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دینى»، یک نکته این است که اگر آدم معرفت به امام زمان (عج) نداشته باشد، گمراه از دین می‌شود، یعنی آدم دین‌دار باشد و نماز بخواند، اما اگر معرفت نداشته باشد، گمراه است.

عدم معرفت به امام مساوی با مرگ و زندگی جاهلی/کسب معرفت ثبات در قدم را هدیه می‌آورد

وی با اشاره به فرازی از دعای عصر غیبت «اَللّهُمَّ لا تُمِتْنى میتَةً جاهِلِیَّةً»، افزود: اگر انسان نسبت به امام زمان خود معرفت نداشته باشد، به مرگ جاهل می‌میرد، تعبیر آیت‌الله جوادی این است که مرگ محصول زندگی است و کسی که مرگش در روایت مرگ جاهلی است، در نتیجه زندگی هم زندگی جاهلانه می‌شود.

این کارشناس مهدویت اثر بعدی معرفت را، ثبات در قدم و دین دانست و تصریح کرد:، عرصه بعدی این است که انسان مطیع امام می‌شود و قبلش نرم‌ برای دستور امام می‌شود و در امتحانات پیروزی شود، همه این موارد آثار معرفت است «اَللّهُمَّ فَثَبِّتْنى عَلى دینِکَ وَاسْتَعْمِلْنى بِطاعَتِکَ وَلَیِّنْ قَلْبى لِوَلِىِّ اَمْرِکَ»، در ادامه به آسیب‌شناسی مهدویت و انتظار می‌پردازد.

راضی بودن منتظر به رسیدن وقت ظهور/ چرایی در زمان ظهور جایی ندارد

وی با اشاره به اینکه یکی از آسیب‌های غیبت تعجیل است، ادامه داد: اینکه انسان به عجله بیفتد و بگوید امروز ظهور است و به دنبال کسانی برود که ادعاهای مهدویت می‌کنند «وَکَشْفِ سِتْرِهِ فَصَبِّرْنى عَلى ذلِکَ حَتّى لا اُحِبَّ تَعْجیلَ ما اَخَّرْتَ وَلا تَاْخیرَ ما عَجَّلْتَ» در دعا طلب صبر می‌کنیم، چرا که راهکارش صبر است، باید توجه داشت که در دوران غیبت بیان امام عصر(عج) این است که «وَلا اُنازِعَکَ فى تَدْبیرِکَ وَلا اَقُولَ لِمَ وَکَیْفَ وَما بالُ وَلِىِّ الاَمْرِ»؛ «خدایا به من صبری بده که دوست نداشته باشم به عجله انداختن آنچه تو تاخیر انداختی و نه به تأخیر افتادن آنچه تو تعجیل داری».

حجت‌الاسلام کفیل پرداختن به مباحث غیر ضروری را از دیگر آسیب‌های مهدویت دانست و بیان داشت: یکی دیگر از آسیب‌های مهدویت این است که آدم تعیین وقت برای ظهور کند، در دعا می‌گوییم فقط تو عالم وقت ظهوری «یَنْتَظِرُ وَاَنْتَ الْعالِمُ غَیْرُ الْمُعَلَّمِ بِالْوَقْتِ الَّذى فیهِ صَلاحُ اَمْرِ وَلِیِّکَ فِى الاِذْنِ لَهُ بِاِظْهارِ اَمْرِهِ»، وظیفه ما نیست که دنبال تعیین وقت برویم، یا اینکه بگوییم؛ خدایا زمین پر از ظلم و جور شده است، چرا امام زمان (عج) ظهور نمی‌کند «لایَظْهَرُ قَدِ امْتَلاَتِ الاَرْضُ مِنَ الْجَوْرِ وَاُفَوِّضُ اُمُورى کُلَّها اِلَیْکَ».

نکند امام عصر(عج) در زندگی روزمره انسان مسلمان فراموش شود

وی با بیان اینکه در دعا به واگذار کردن امور به خدا تاکید شده است، افزود: یک نمونه دیگر دعا این است که دعا برای سلامتی حضرت کنیم، اینکه گاهی طولانی شدن غیبت سبب می‌شود که ما امام را فراموش کنیم و در انتظار، انتظارمان کمرنگ شود و ایمان ما به امام حاضر(عج) از بین برود « وَلا تَسْلُبْنَا الْیَقینَ لِطُولِ الاَمَدِ فى غَیْبَتِهِ وَانْقِطاعِ خَبَرِهِ عَنّا وَلا تُنْسِنا ذِکْرَهُ وَانْتِظارَهُ وَالاْیمانَ بِهِ وَقُوَّةَ الْیَقینِ فى ظُهُورِهِ وَالدُّعآءَ لَهُ وَالصَّلوةَ عَلَیْهِ حَتّى لا یُقَنِّطَنا طُولُ غَیْبَتِهِ مِنْ قِیامِهِ »، در دعا می‌گوییم؛ خدایا یک جوری نشود، وقتی غیبت طولانی شد، این اتفاقات بر من بیفتد.

رئیس مرکز تخصصی نماز با ارائه راهکار در زمینه عدم از دست دادن ایمان در زمان غیبت با استناد به دعا، خاطرنشان کرد: دعا بیان می‌گوید که ما باید نسبت به امام (عج) یقین داشته باشیم، همان طور که به قیام پیغمبر(ص) یقین داشتیم «وَیَکُونَ یَقینُنا فى ذلِکَ کَیَقینِنا فى قِیامِ رَسُولِکَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَما جآءَ بِهِ مِنْ وَحْیِکَ وَتَنْزیلِکَ»؛ یعنی چگونه الان یقین به وحی و تنزیل قرآن داریم، باید دوران غیبت سبب نشود که یقین ما کمتر شود، بنابراین از خداوند بخواهیم که قلب ما را تقویت کند، به حدی که بتوانیم در این مسیر گام برداریم « فَقَوِّ قُلُوبَنا عَلَى الاْیمانِ بِهِ حَتّى تَسْلُکَ بِنا عَلى یَدَیْهِ مِنْهاجَ الْهُدى».

ایمان، ثبات درونی، راضی بودن به زمان غیبت وظایف منتظران

وی با تشریح وظایف منتظران با توجه به متن دعای عصر غیبت، ادامه داد: یک وظیفه منتظر این است که ایمان به حضرت داشته باشد، دوم از امام عصر(عج) اطاعت کند، سوم ثبات درونی، چهارم راضی بودن به غیبت امامت و پنجم درخواستی که تا لحظه مرگ به امامت شک نداشته باشیم، همچنین عهد نشکستن، تکذیب نکردن از دیگر وظایف منتظران است «وَنَحْنُ عَلى ذلِکَ لا شآکّینَ وَلا ناکِثینَ وَلا مُرْتابینَ وَلا مُکَذِّبینَ»، محور بعدی دعا برای ظهور حضرت (عج) است و ترسیم سیمای حکومت ولی عصر (عج) می‌باشد.

حجت‌الاسلام کفیل با بیان اینکه در ترسیم سیمای حکومت مهدوی مرگ ظلم و نجات بندگان تحقق می‌یابد «وَاَظْهِرْ بِهِ الْحَقَّ وَاَمِتْ بِهِ الْجَوْرَ»، اذعان داشت: «وَاسْتَنْقِذْ بِهِ عِبادَکَ الْمُؤْمِنینَ مِنَ الذُّلِّ وَانْعَشْ»، نجات دادن بندگان همان هدفی که در دعای اربعین در مورد امام زمان(عج) است،‌ در اینجا نیز آمده است، قتل کفر، ذلت جباران، هلاک شدن منافقین به گونه‌ای که هیچ اثری از آنها در دوران ظهور باقی نمی‌ماند و زمین از وجود آنها پاک می‌شود و دل بندگان خدا شاد می‌شود و آنچه از احکام تغییر پیدا کرده بود، امام عصر(عج) آن را اصلاح می‌کند؛ یعنی بدعت، انحراف و خرافه‌ایی در دین نیست «واقْتُلْ بِهِ جَبابِرَةَ الْکُفْرِ وَاقْصِمْ بِهِ رُؤُسَ الضَّلالةِ وَذَلِّلْ بِهِ الْجَبّارینَ وَالْکافِرینَ وَاَبِرْ بِهِ الْمُنافِقینَ وَالنّاکِثینَ وَجَمیعَ الْمُخالِفینَ وَالْمُلْحِدینَ فى مَشارِقِ الاَرْضِ وَمَغارِبِها وَبَرِّها وَبَحْرِها وَسَهْلِها وَجَبَلِها حَتّى لا تَدَعَ مِنْهُمْ دَیّاراً وَلا تُبْقِىَ لَهُمْ آثاراً طَهِّرْ مِنْهُمْ»، یکی از زیبایی‌های حضرت(عج) این است که دین از خرافات خالی می‌شود و با عدل امام(عج) آتش کفر خاموش می‌شود.

دغدغه ظهور؛ مسئله‌ای که ضرورت آن کم احساس می‌شود!

وی محور بعدی فراز دعای عصر غیبت را ویژگی‌های ولی عصر ارواحناه فداه بیان کرد و افزود: امام (عج) بنده خدا، بنده برگزیده خدا و معصوم است، خالی از همه عیوب،مطلع بر غیب، پاک از پلیدی‌هاست «فَاِنَّهُ عَبْدُکَ الَّذى اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِکَ وَارْتَضَیْتَهُ لِنَصْرِ دینِکَ وَاصْطَفَیْتَهُ بِعِلْمِکَ وَعَصَمْتَهُ مِنَ الذُّنُوبِ وَبَرَّاْتَهُ مِنَ الْعُیُوبِ وَاَطْلَعْتَهُ عَلَى الْغُیُوبِ وَاَنْعَمْتَ عَلَیْهِ وَطَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ وَنَقَّیْتَهُ مِنَ الدَّنَسِ»

این کارشناس ادعیه مهدوی در خصوص ترسیم جامعه منتظر، اظهار داشت: یک ویژگی منتظر فهم دوران غیبت است، «اللّهُمَّ اِنّا نَشْکُو اِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنا وَغَیْبَةَ اِمامِنا وَشِدَّةَ الزَّمانِ عَلَیْنا وَوُقُوعَ الْفِتَنِ بِنا وَتَظاهُرَ الاَعْدآءِ عَلَیْنا وَکَثْرَةَ عَدُوِّنا وَقِلَّةَ عَدَدِنا»، زمان غیبت بر منتظر سخت است، چرا که فتنه‌ها زیاد، فشار دشمن بالاست، تعداد دشمن زیاد و یاران کم است، ویژگی دوم منتظر فهم دوران حکومت است، ویژگی‌ سوم جامعه منتظر درخواست جدی از خداست که دغدغه ظهور پیدا کند، برای اینکه اکنون نمی‌دانیم با ظهور حضرت مهدی(عج) چه اتفاقی خواهد افتاد، پس سیمای محبتی امام را باید درک کنیم.

کسانی که نماز را سبک می‌شمارند ممکن است که در صف دشمنان امام(عج) قرار گیرند

وی با اشاره به فراز دعای عصر غیبت درباره ویژگی حکومت ولی عصر(عج)، ادامه داد: هلاکت دشمنان امام، اینکه هر پرچمی که بر غیر از اسلام باشد، از بین می‌برد، هر سلاحی که به غیر از دین باشد، از کار می‌افتد، هر لشکری که علیه امام باشد، نابود، خوار و ذلیل می‌شود، جریان دشمن کاملاً تاریک می‌شود، قرآن زنده می‌شود، قلب‌های مرده حیات پیدا می‌کنند، مؤمنین شاد، حق ظاهر، عدل آشکار می‌شود و تقیه از بین می‌رود «وَقَتْلِ اَعْدآئِکَ فى بِلادِکَ حَتّى لا تَدَعَ لِلْجَوْرِ یا رَبِّ دِعامَةً اِلاّ قَصَمْتَها وَلا بَقِیَّةً اِلاّ اَفْنَیْتَها وَلا قُوَّةً اِلاّ اَوْهَنْتَها وَلا رُکْناً اِلاّ هَدَمْتَهُ وَلا حَدّاً اِلاّ فَلَلْتَهُ وَلا سِلاحاً اِلاّ اَکْلَلْتَهُ وَلا رایَةً اِلاّ نَکَّسْتَها وَلا شُجاعاً اِلاّ قَتَلْتَهُ وَلا جَیْشاً اِلاّ خَذَلْتَهُ وَارْمِهِمْ یا رَبِّ بِحَجَرِکَ الدّامِغِ وَاضْرِبْهُمْ بِسَیْفِکَ الْقاطِعِ وَبَاْسِکَ الَّذى لا تَرُدُّهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمینَ وَعَذِّبْ اَعْدآئَکَ وَاَعْدآءَ وَلِیِّکَ وَاَعْدآءَ رَسُولِکَ».

حجت‌الاسلام کفیل در خصوص دیگر ویژگی‌ منتظران، بیان کرد: اینکه منتظر جز دشمنان اهل بیت علیهم‌السلام و مخالفان آنها، همچنین اهل غیض بر آل پیامبر(ص) نباشد و تسلیم احکام دین باشد، گام بعدی دشمن‌شناسی است، دلیل دشمنی با حضرت (عج) در زمان ظهور خیلی جالب در دعا آمده است و صنایع کردن نماز است، لذا باید توجه داشت کسی که نسبت به نماز بی‌توجه است، امکان دارد در مقابل امام زمان (عج) بایستد؛ یعنی کسانی که امروز نماز را جدی نمی‌گیرند، بترسند از این که در سپاه دشمن امام باشند، «فَاِنَّهُمْ اَضاعُوا الصَّلوةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَواتِ وَاَضَلُّوا عِبادَکَ وَاَخْرَبُوا بِلادَکَ»، تبعیت از شهوات و آنهایی که در گمراهی بندگان قدم برمی‌دارند و آنهایی که دیار مسلمین را خراب می‌کنند، دشمنان حضرت(عج) هستند.

amirrezajafary بازدید : 50 چهارشنبه 01 آبان 1392 نظرات (0)

میلاد امام جعفر صادق (ع) مبارك باد

 

 

 

 

 

 

 

نام: جعفر (به معنى نهر جارى پرفايده)

كنيه:ابو عبداللّه

لقب:صادق

نام پدر: حضرت محمد بن على (ع )

نام مادر:معروف به ام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابى بكر

تاريخ ولادت:يكشنبه 17 ربيع الاول ، سال 83 هجرى

مكان ولادت:مدينه

مدت عمر :65سال

علت شهادت: مسموميت

قاتل :منصور دوانيقى (خليفه عباسى )

زمان شهادت: يكشنبه 25 شوال ، سال 148 هجرى

مدفن مطهر:قبرستان بقيع ( مدينه )

زندگي امام جعفر صادق (ع)

امام جعفر صادق (ع) در پگاه روز جمعه يا دوشنبه هفدهم ربيع الاول سال 80 هجرى، معروف به سال قحطى، در مدينه ديده به جهان گشود. اما بنا به گفته شيخ مفيد و كلينى، ولادت آن حضرت در سال 83 هجرى اتفاق افتاده است. لكن ابن طلحه روايت نخست را صحيح ‏تر مى‏داند و ابن خشاب نيز در اين باره گويد: چنان كه ذراع براى ما نقل كرده، روايت نخست، سال 80 هجرى، صحيح است. وفات آن امام (ع) در دوشنبه روزى از ماه شوال و بنا به نوشته مؤلف جنات الخلود در 25 شوال و به روايتى نيمه ماه رجب سال 148 هجرى روى داده است. با اين حساب مى‏توان عمر آن حضرت را 68 يا 65 سال گفت كه از اين مقدار 12 سال و چند روزى و يا 15 سال با جدش امام زين العابدين (ع) معاصر بوده و 19 سال با پدرش و 34 سال پس از پدرش زيسته است كه همين مدت، دوران خلافت و امامت آن حضرت به شمار مى‏آيد و نيز بقيه مدتى است كه سلطنت هشام بن عبد الملك، و خلافت وليد بن يزيد بن عبد الملك و يزيد بن وليد عبد الملك، ملقب به ناقص، ابراهيم بن وليد و مروان بن محمد ادامه داشته است.


فضايل امام جعفر صادق (ع)

مناقب آن حضرت بسيار است كه به اقتصار از آنها ياد مى‏كنيم. فضايل امام صادق بيش از آن است كه بتوان ذكر كرد. جمله اي از مالك بن انس امام مشهور اهل سنت است كه: «بهتر از جعفر بن محمد، هيچ چشمي نديده، هيچ گوشي نشنيده و در هيچ قلبي خطور نكرده است.» از ابوحنيفه نيز اين جمله مشهور است كه گفت: «ما رأيت افقه من جعفر بن محمد» يعني: «از جعفر بن محمد، فقيه تر نديدم.» و اگر از زبان خود آن حضرت بشنويم ضريس مي گويد: امام صادق در اين آية شريفة: كل شيء هالك الا وجهه، يعني: «هر چيز فاني است جز وجه خداي متعال،» فرمود: «نحن الوجه الذي يوتي الله منهم» يعني «ماييم آيينه اي كه خداوند از آن آيينه شناخته مي شود.» بنابراين امام صادق (ع) فرموده است او آيينه ذات حق تعالي است.

شيخ مفيد در ارشاد مى‏نويسد: علومى كه از آن حضرت نقل كرده‏ اند به اندازه ‏اى است كه ره توشه كاروانيان شد و نامش در همه جا انتشار يافت. دانشمندان در بين ائمه (ع) بيشترين نقل ها را از امام صادق روايت كرده ‏اند. هيچ يك از اهل آثار و راويان اخبار بدان اندازه كه از آن حضرت بهره برده ‏اند از ديگران سود نبرده ‏اند. محدثان نام راويان موثق آن حضرت را جمع كرده ‏اند كه شماره آنها، با صرف نظر از اختلاف در عقيده و گفتار، به چهار هزار نفر مى‏رسد.

بيشترين حجم روايات، احاديثي است كه از امام صادق (ع) نقل شده است، اهميت معارف منقول از جعفر بن محمد (ص) به ميزاني است كه شيعه به ايشان منسوب شده است: “شيعه جعفري”. كمتر مسئله ديني (اْعم از اعتقادي، اخلاقي و فقهي) بدون رجوع به قول امام صادق (ع) قابل حل است. كثرت روايات منقول از امام صادق (ع) به دو دليل است:

يكي اينكه از ديگر ائمه عمر بيشتري نصيب ايشان شد و ايشان با شصت و پنج سال عمر شيخ الائمه محسوب مي شود (148 – 83 هجري) ، و ديگري كه به مراتب مهمتر از اولي است، شرائط زماني خاص حيات امام صادق (ع) است. دوران امامت امام ششم مصادف با دوران ضعف مفرط امويان، انتقال قدرت از امويان به عباسيان و آغاز خلافت عباسيان است. امام با حسن استفاده از اين فترت و ضعف قدرت سياسي به بسط و اشاعه معارف ديني همت مي گمارد. گسترش زائد الوصف سرزمين اسلامي و مواجهه اسلام و تشيع با افكار، اديان، مذاهب و عقايد گوناگون اقتضاي جهادي فرهنگي داشت و امام صادق (ع) به بهترين وجهي به تبيين، تقويت و تعميق هويت مذهبي تشيع” پرداخت. از عصر جعفري است كه شيعه در عرصه هاي گوناگون كلام، اخلاق، فقه، تفسير و… صاحب هويت مستقل مي شود. عظمت علمي امام صادق (ع) در حدي است كه ائمه مذاهب ديگر اسلامي از قبيل ابوحنيفه و مالك خود را نيازمند به استفاده از جلسه درس او مي يابند. مناظرات عالمانه او با ارباب ديگر اديان و عقايد نشاني از سعه صدر و وسعت دانش امام است. اهميت اين جهاد فرهنگي امام صادق (ع) كمتر از قيام خونين سيد الشهداء (ع) نيست.


امام وفقه اسلامي:

فقه شيعه اماميه كه به فقه جعفري مشهور است منسوب به جعفر صادق (ع) است. زيرا قسمت عمده احكام فقه اسلامي بر طبق مذهب شيعه اماميه از آن حضرت است و آن اندازه كه از آن حضرت نقل شده است از هيچ يك از (ائمه) اهل بيت عليهم السلام نقل نگرديده است. اصحاب حديث اسامي راويان ثقه كه از او روايت كرده اند به 4000 شخص بالغ دانسته اند.

در نيمه اول قرن دوم هجري فقهاي طراز اولي مانند ابوحنيفه و امام مالك بن انس و اوزاعي و محدثان بزرگي مانند سفيان شوري و شعبه بن الحجاج و سليمان بن مهران اعمش ظهور كردند. در اين دوره است كه فقه اسلامي به معني امروزي آن تولد يافته و روبه رشد نهاده است. و نيز آن دوره عصر شكوفايي حديث و ظهور مسائل و مباحث كلامي مهم در بصره و كوفه بوده است.

حضرت صادق (ع) در اين دوره در محيط مدينه كه محل ظهور تابعين ومحدثان و راويان و فقهاي بزرگ بوده، بزرگ شد، اما منبع علم او در فقه نه «تابعيان» و نه «محدثان» و نه «فقها» ي آن عصر بودند بلكه او تنها از يك طريق كه اعلاء و اوثق طرق بود نقل مي كرد و آن همان از طريق پدرش امام محمد باقر (ع) و او از پدرش علي بن الحسين (ع) و او از پدرش حسين بن علي (ع) و او از پدرش علي بن ابيطالب (ع) و او هم از حضرت رسول (ص) بود و اين ائمه بزرگوار در مواردي كه روايتي از آباء طاهرين خود نداشته باشند خود منبع فياض مستقيم احكام الهي هستند.


آثار امام صادق (ع) :

غالب آثار امام (ع) به عادت معهود عصر، كتابت مستقيم خود ايشان نيست و غالبا املاي امام (ع) يا بازنوشت بعدي مجالس ايشان است. بعضي از آثار نيز منصوب است و قطعي الصدور نيست.

1- از آثار مكتوب امام صادق (ع) رساله به عبدالله نجاشي (غير از نجاشي رجالي) است. نجاشي صاحب رجال معتقد است كه تنها تصنيفي كه امام به دست خود نوشته اند همين اثر است.

2- رساله اي كه شيخ صدوق در خصال و به واسطه اعمش از حضرت روايت كرده است شامل مباحث فقه و كلام .

3- كتاب معروف به توحيد مفضل، در مباحث خداشناسي و رد دهريه كه املاء امام (ع) و كتاب مفضل بن عمر جعفي است.

4- كتاب الاهليلجه كه آن نيز روايت مفضل بن عمر است و همانند توحيد مفضل در خداشناسي و اثبات صانع است و تماما در بحارالانوار مندرج است.

5- مصباح الشريعه و مفتاح الحقيقه كه منسوب به امام صادق (ع) و بعضي از محققان شيعه از جمله مجلسي،‌ صاحب وسايل (حرعاملي) و صاحب رياض العلما، صدور آن را از ناحيه حضرت رد كرده اند.

6- رساله اي از امام (ع) خطاب به اصحاب كه كليني در اول روضه كافي به سندش از اسماعيل بن جابر ابي عبدالله نقل كرده است.

7- رساله اي در باب غنائم و وجوب خمس كه در تحف العقول مندرج است.

8- بعضي رسائل كه جابربن حيان كوفي از امام (ع) نقل كرده است.

9- كلمات القصار كه بعدها به آن نثرالدرد نام داده اند كه تماما در تحف العقول آمده است.

10- چندين فقره از وصاياي حضرت خطاب به فرزندش امام موسي كاظم (ع) سفيان شوري،‌ عبدالله بن جندب، ابي جعفر نعمان احول، عنوان بصري،‌ كه در حليه الاولياء و تحف العقول ثبت گرديده اس


ولادت امام و نامگذاري :


امام جعفر صادق، امام ششم شيعيان، در هفدهم ربيع الاول سال 83 هجري قمري در مدينه متولد گرديد. كنيه ايشان ابو عبدالله و لقبشان صادق مي باشد. پدر ارجمندشان امام باقر و مادرش ام فروة است. رسول خدا سالها قبل ولادت آن حضرت را خبر داده و فرموده بود نام او را صادق بگذاريد، زيرا از فرزندان او كسي است كه همنام اوست، اما دروغ مي گويد «جعفر كذّاب».


دوران قبل از امامت :


در دوران قبل از امامت، حضرت شاهد فعاليتهاي پدر خويش در نشر معارف ديني و تربيت شاگردان وفا دار و با بصيرت بود. امام باقر در مناسبتهاي مختلف به امامت و ولايت فرزندش جعفر صادق تصريح فرموده و شيعيان را پس از خودش به پيروي از او فرا مي خواند. لذا احاديث، زيادي مبني بر نص امامت حضرت صادق نقل شده است.

امام صادق در سال 114 هجري قمري پس از شهادت پدرش در سن 31 سالگي به امامت رسيد. دوران امامتش مصادف بود با اواخر حكومت امويان كه در سال 132 به عمر آن پايان داده شد و اوايل حكومت عباسيان.

اوضاع جامعه در آغاز امامت حضرت :

در آغاز امامت حضرت افرادي از شيعيان و حتي بستگان حضرت حاضر به قبول امامت ايشان نبودند، لذا حضرت از راههاي گوناگوني كوشيدند آنها را به قبول راه صحيح وادار سازند و دراين زمينه به اذن خداوند معجزاتي نيز انجام دادند.

دوران امام جعفر صادق در ميان ديگر دورانهاي ائمه اطهار، دوراني منحصر به فرد بود و شرايط اجتماعي و فرهنگي عصر آن حضرت در زمان هيچ يك از امامان وجود نداشته است و اين به دليل ضعف بني اميه و قدرت گرفتن بني عباس بود.

اين دو سلسله مدتها در حال مبارزه با يكديگر بودند كه اين مبارزه در سال 129 هجري وارد مبارزه مسلحانه و عمليات نظامي گرديد.

اين كشمكش ها و مشكلات سبب شد كه توجه بني اميه و بني عباس كمتر به امامان و فعاليتشان باشد، از اين رو اين دوران، دوران آرامش نسبي امام صادق و شيعيان و فرصت بسيار خوبي براي فعاليت علمي و فرهنگي آنان به شمار مي رفت.

جنبش فرهنگي در دوران امامت حضرت :

عصر آن حضرت همچنين عصر جنبش فرهنگي و فكري و برخورد فرق و مذاهب گوناگون بود. پس از زمان رسول خدا ديگر چنين فرصتي پيش نيامده بود تا معارف اصيل اسلامي ترويج گردد، بخصوص كه قانون منع حديث و فشار حُكّام اموي باعث تشديد اين وضع شده بود. لذا خلأ بزرگي در جامعه آنروز كه تشنة هرگونه علم و دانش و معرفت بود، به چشم مي خورد.

امام صادق با توجه به فرصت مناسب سياسي و نياز شديد جامعه، دنباله نهضت علمي و فرهنگي پدرش را گرفت و حوزه وسيع علمي و دانشگاه بزرگي به وجود آورد و در رشته هاي مختلف علمي و نقلي شاگردان بزرگي تربيت كرد. شاگرداني چون: هشام بن حكم، مفضل بن عمر كوفي جعفي، محمد بن مسلم ثقفي، ابان بن تغلب، هشام بن سالم، مؤمن طاق، جابر بن حيان و . . . . تعداد شاگردان امام را تا چهار هزار نفر نوشته اند.

ابوحنيفه رئيس يكي از چهار فرقه اهل سنت مدتي شاگرد ايشان بود و خودش به اين موضوع افتخار كرده است.

امام از فرصت هاي گوناگوني براي دفاع از دين و حقانيت تشيع و نشر معارف صحيح اسلام استفاده مي برد. مناظرات زيادي نيز در همين موضوعات ميان ايشان و سران فرقه هاي گوناگون انجام پذيرفت كه طي آنها با استدلال هاي متين و استوار، پوچي عقايد آنها و برتري اسلام ثابت مي شد.

همچنين در حوزه فقه و احكام نيز توسط ايشان فعاليت زيادي صورت گرفت، به صورتي كه شاهراههاي جديدي در اين بستر گشوده شد كه تاكنون نيز به راه خود ادامه داده است.

بدين ترتيب، شرايطي مناسب پيش آمد و معارف اسلامي بيش از هر وقت ديگر از طريق الهي خود منتشر گشت، به صورتي كه بيشترين احاديث شيعه در تمام زمينه ها از امام صادق نقل گرديده و مذهب تشيع به نام مذهب جعفري و فقه تشيع به نام فقه جعفري خوانده مي شود.


حاكمان معاصر :

همانطور كه گفته شد امام بين دو دوره عباسي و اموي و دوران گذار از امويان به عباسيان مي زيست. ايشان ازميان خلفاي اموي با افراد زير معاصر بود:

1- هشام بن عبدالملك (105- 125 ه. ق)

2- وليد بن يزيد بن عبدالملك (125-126)

3- يزيد بن وليد بن عبدالملك (126)

4- ابراهيم بن وليد بن عبدالملك (70 روز از سال 126)

5- مروان بن محمد (126-132)

و از خلفاي عباسي نيز معاصر بود با :

1- عبدالله بن محمد مشهور به سفاح (132-137)
2-
ابوجعفر مشهور به منصور دوانيقي (137-158)

نبايد تصور كرد كه امام به كلي خود را از جريانات و امور سياسي دور نگه داشت، بلكه همواره از وقتهاي مناسب براي ترويج حقانيت خود و بطلان هيأت حاكمه بهره مي برد و بدين منظور نمايندگاني را نيز به مناطق مختلف بلاد اسلامي مي فرستاد.
عباسيان براي كسب قدرت و محبوبيت در دلهاي مردم از وجهه اهل بيت پيامبر استفاده مي كردند و حتي شعارشان الرضا في آل محمّد بود. آنان به دنبال اشخاصي با وجهه مردمي بودند كه هم از بستگان پيامبر باشند و هم درميان مردم محبوبيت داشته باشند. لذا بهترين شخص در نظر عباسيان امام صادق بود.

امام صادق پيشنهاد آنان را رد كردند و فرمودند: نه شما از ياران من هستيد نه زمانه، زمانه من است. حتي برخي از بستگان آن حضرت نزديك بود با اين پيشنهاد ها فريب به خورند، اما امام با روشنگري خاص خود به آنان فهماندند كه به ظاهر توجه نكنند. امام مي دانست كه عباسيان نيز هدفي جز رسيدن به قدرت ندارند و اگر شعار طرفداري از اهل بيت را مطرح مي كنند، صرفاً به خاطر جلب حمايت توده هاي شيفته اهل بيت است. امام مي ديد كه سران سياسي و نظامي عباسيان در خط مستقيم اسلام و اهل بيت نيستند و لذا حاضر نبود با آنان همكاري كرده و به اقداماتشان مشروعيت بخشد.

چنانكه در تاريخ مي بينيم كه چه جناياتي كردند و چه خونهايي ريختند تا پايه هاي عباسيان محكم گردد.

از حوادث مهم در زمان امامت حضرت، قيام عمويش زيد بن علي است كه شكست خورد و با شهادت زيد به پايان رسيد.

شهادت حضرت صادق عليه السلام:

پس از به قدرت رسيدن عباسيان، همانطور كه آن حضرت پيش بيني كرده بود فشار بر شيعيان افزايش يافت و با روي كار آمدن منصور اين فشار به اوج خود رسيد. امام نيز از اين فشار ها مستثني نبود. اين دوران، يعني چند سال آخر عمر آن حضرت بر خلاف دوران اوليه امامتشان،‌ دوره سختي ها و انزواي دوبارة آن حضرت و حركت تشيع بود. منصور شيعيان را به شدت تحت كنترل قرار داده بود.


سرانجام كار به جايي رسيد كه با تمام فشارها، منصور چاره اي نديد كه امام صادق را كه رهبر شيعيان بود از ميان بردارد و بنابراين توسط عواملش حضرت را به شهادت رساند. آن حضرت در سن 65 سالگي در سال 148 هجري به شهادت رسيد و در قبرستان معروف بقيع در كنار مرقد پدر و جدّ خودش مدفون گرديد .

در زمينه فضايل و مكارم اخلاقي حضرت صادق روايات و وقايع بسيار زيادي نقل شده است. آن حضرت با رفتار كريمانه و خلق و خوي الهي خود بسياري از افراد را به راه صحيح هدايت فرمود، به گونه اي كه پيروان ديگر مكاتب و اديان نيز زبان به مدح آن حضرت گشوده اند.

 

 

 

 

ای چراغ دانشت گیتی فروز

تا قیامت، پیشتاز علـــم روز

آفــــرینش را کتاب ناطقـــی

اهــل بینش را امام صادقی

 

 

امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرمایند: هر بنده‌ای که به آنچه خدای عزوجل دوست دارد، روی آورد، خدا به آنچه او دوست دارد، روی می‌آورد. (اصول کافی، ج 2، ص 65)

رئیس مذهب شیعه، حضرت امام جعفر صادق (ع)  بنا به روایت مشهور، در روز ولادت نبی گرامی اسلام، حضرت محمد مصطفی(ص) یعنی 17 ربیع‌الاول در شهر مدینه به دنیا آمد. نام شریف شان جعفر است و لقب مبارك‌شان صادق، که به صدقش ملائک گواه بودند.

واژه جعفر معانی متعدد دارد، یکی از آن معانی، نام نهری است در بهشت؛ از این رو حضرت امام باقر (علیه‌السلام) نام فرزند خویش را جعفر نهادند، چرا که وجود پربرکت ایشان، همچون آب زلال نهر بهشت، حیات‌بخش و پر ثمر است.

لقب مبارك‌شان صادق بود، چون تمام گفتار و احادیث‌شان صادقانه بود. وقتی بزرگواری و صداقتش مثل آفتاب اول صبح می‌درخشید، حتی کوردل‌ترین دشمن اهل بیت هم به سپیدی صفاتش گواهی می‌داد. وقتی چشمه علم و دانش جعفری، بی‌امان می‌جوشید، از گرداگرد عالم به محضر درسش می‌شتافتند.

امام صادق(ع) فرموده‌اند: کسی که در پـی بـرآوردن نیاز برادر مۆمن مسلمان خود باشد، تا زمانی که در فکر نیاز اوست، خداوند در پی (برآوردن) نیاز وی باشد. (منتخب میزان الحکمة: 168)

amirrezajafary بازدید : 58 چهارشنبه 01 آبان 1392 نظرات (0)

میلاد پیامبر اعظم (ص) مبارك باد

میلاد ختم‌المرسلین است

 

 

 

 

 

 

نام :محمد بن عبد الله

در تورات و برخى كتب آسمانى «احمد» ناميده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد (ص) پيش از نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را «احمد» ناميده بود.

كنيه:ابوالقاسم و ابوابراهيم.

القاب: رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امين، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر،نذير، بشير، مبين، كريم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذكّر، يس، طه‏ و... .

منصب:آخرين پيامبر الهى، بنيان‏گذار حكومت اسلامى و نخستين معصوم در دين مبين اسلام.

تاريخ ولادت: روز جمعه، هفدهم ربيع الاول عام الفيل برابر با سال 570 ميلادى (به روايت شيعه). بيشتر علماى اهل سنّت تولد آن حضرت را روز دوشنبه دوازدهم ربيع الاول آن سال دانسته‏اند.
عام الفيل، همان سالى است كه ابرهه، با چندين هزار مرد جنگى از يمن به مكه يورش آورد تا خانه خدا (كعبه) را ويران سازد و همگان را به مذهب مسيحيت وادار سازد؛ امااو و سپاهيانش در مكه با تهاجم پرندگانى به نام ابابيل مواجه شده، به هلاكت رسيدندو به اهداف شوم خويش نايل نيامدند. آنان چون سوار بر فيل بودند، آن سال به سال فيل (عام الفيل) معروف گشت.

محل تولد: مكه معظمه، در سرزمين حجاز (عربستان كنونى).

نسب پدرى:عبدالله بن عبدالمطلب (شيبة الحمد) بن هاشم (عمرو) بن عبدمناف بن قصى بن كلاب بن مرّة بن كعب بن لوىّ بن غالب بن فهر بن مالك بن نضر (قريش) بن كنانة بن خزيمة بن مدركة بن الياس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان
از پيامبر اسلام(ص) روايت شده است كه هرگاه نسب من به عدنان رسيد، همان جا نگاه داريد و از آن بالاتر نرويد. اما در كتاب‏هاى تاريخى، نسب آن حضرت تا حضرت آدم(ع) ثبت و ضبط شده است كه فاصله بين عدنان تا حضرت اسماعيل، فرزند ابراهيم خليل الرحمن(ع) به هفت پشت مى‏رسد.

مادر:آمنه، دختر وهب بن عبد مناف.
اين بانوى جليل القدر، در طهارت و تقوا در ميان بانوان قريشى، كم‏ نظير و سرآمدهمگان بود. وى پس از تولد حضرت محمّد(ص) دو سال و چهارماه و به روايتى شش سال زندگی كرد و سرانجام، در راه بازگشت از سفرى كه به همراه تنها فرزندش، حضرت محمّد(ص) وخادمه‏اش، ام ايمن جهت ديدار با اقوام خويش عازم يثرب (مدينه) شده بود، در مكانى به نام «ابواء» بدرود حيات گفت و در همان جا مدفون گشت.
و چون عبدالله، پدر حضرت محمد(ص) دو ماه (و به روايتى هفت ماه) پيش از ولادت فرزندش از دنيا رفته بود، كفالت آن حضرت را جدش، عبدالمطلب به عهده گرفت. نخست وی را به ثويبه (آزاد شده ابولهب) سپرد تا وى را شير دهد و از او نگه‏دارى كند؛ اما پس از مدتى وى را به حليمه، دختر عبدالله بن حارث سعديه واگذار كرد. حليمه گرچه دايهآن حضرت بود، اما به مدت پنج سال براى وى مادرى كرد.

مدت رسالت و زمامدارى:از 27 رجب سال چهلم عام الفيل (610 ميلادى)، كه در سن چهل سالگى به رسالت مبعوث شده بود، تا 28 صفر سال يازدهم هجرى، كه رحلت فرمود، به مدت 23 سال عهده‏دار امر رسالت و نبوت بود. آن حضرت علاوه بر رسالت، به مدت ده سال امر زعامت و زمامدارى مسلمانان را پس از مهاجرت به مدينه طيبه بر عهده داشت.

رحلت:دوشنبه 28 صفر، بنا به روايت بيشتر علماى شيعه و دوازدهم ربيع الاول بنا به قول اكثر علماى اهل سنّت، در سال يازدهم هجرى، در سن 63 سالگى،در مدينه بر اثر زهرى كه زنى يهودى به نام زينب در جريان نبرد خيبر به آن حضرت خورانيده بود. معروف است كه پيامبر اسلام(ص) در بيماری وفاتش مى‏فرمود: اين بيماری از آثار غذاى مسمومى است كه آن زن يهودى پس از فتح خيبر براى من آورده بود

 

محل دفن:مدينه مشرفه، در سرزمين حجاز (عربستان سعودى كنونى) در همان خانه‏اى كهوفات يافته بود. هم اكنون مرقد مطهر آن حضرت، در مسجد النبى قرار دارد.

همسران:
1.
خديجه بنت خويلد.
2.
سوده بنت زمعه.
3.
عايشه بنت ابى بكر.
4.
امّشريك بنت دودان.
5.
حفصه بنت عمر.
6.
ام حبيبه بنت ابى سفيان.
7.
امّ سلمه بنت عاتكه.
8.
زينب بنت جحش.
9.
زينب بنت خزيمه.
10.
ميمونه بنتحارث.
11.
جويريه بنت حارث.
12.
صفيّه بنت حىّ بن اخطب.
نخستين زنى كه افتخار همسرى پيامبر اكرم(ص) را يافت، خديجه بنت خويلد بود. حضرت محمّد(ص) پيش از رسيدن به مقام رسالت، در سن 25 سالگى با اين بانوى بزرگوارازدواج نمود. خديجه كبرى (س) با موقعيت و اموال خويش، خدمات شايانى به پيامبراكرم(ص) در اظهار رسالتش كرد. اين بانوى بزرگ، از افتخارات زنان عالم است و در رديف بانوان قدسى، همانند مريم و آسيه، قرار دارد. پيامبر اكرم(ص) به احترام خديجه كبرى (س) تا هنگامى كه وى زنده بود، با هيچ زن ديگرى ازدواج نكرد. همو بود كه دردها ورنج‏هاى پيامبر(ص) را، كه سران شرك و كفر متوجه آن حضرت می ‏كردند، تسلّى داده و اورا در رسالت و نبوتش يارى مى‏داد.
خديجه كبرى(س) به خاطر مقام و منزلتى كه در اسلام به دست آورده بود، مورد لطف وعنايت مخصوص پروردگار جهانيان قرار گرفت. به همين جهت روزى جبرئيل امين به محضرپيامبر اكرم(ص) شرفياب شد و گفت: اى محمد! سلام خدا را به همسرت خديجه برسان. پيامبر اكرم(ص) به همسرش فرمود: اى خديجه! جبرئيل امين از جانب خداوند متعال به توسلام می رساند. خديجه گفت: «اللّه السّلام و منه السّلام و على جبرئيل السّلام».

حضرت خديجه (س) در ايام همسرى با پيامبر(ص) از احترام ويژه رسول‏ خدا(ص) برخورداربود و پيامبر(ص) نيز همسرى مهربان و وفادار براى او بود. آن حضرت پس از وفات خديجه (در رمضان سال دهم بعثت) همواره از او به نيكى ياد مى‏كرد.
از عايشه، سومين همسر رسول خدا(ص)، روايت شده است:
«
كانَ رَسُولُ اللّهِ(ص) لايَكادُ يَخْرُجُ مِنَ الْبَيْتِ حَتّى يَذْكُرَخَديجَةَ فَيَحْسَنُ الثَّناءِ عَلَيْها، فَذَكَرها يَوْماً مِنَ الْاَيّامِفَادْرَكَتْني الْغَيْرةَ، فَقُلْتُ: هَلْ كانَتْ اِلاّ عَجُوزاً وَقَدْ اَبْدَلَ كَاللّهُ خَيْراً مِنْها، فَغَضَبَ حَتّى‏ اهْتَزَّ مَقْدَمُ شَعْرِهِ مِنَالغَضَبِ‏.

پيامبر اكرم (ص) هيچ‏گاه از خانه بيرون نمی رفت مگر اين كه يادى از خديجه مى‏كردو از او به نيكى نام مى‏برد. يك روز كه پيامبر اكرم(ص) از خديجه (س) ياد كرده وخوبى‏هاى او را بيان مى‏كرد، غيرت زنانگى بر من غالب شد و به پيامبر(ص) گفتم: آيااو يك پيرزن بيشتر بود و حال آن كه خداوند بهتر از آن (يعنى عايشه) را به تو دادهاست؟ پيامبر اكرم(ص) از اين گفتار من، خشمگين شد، به طورى كه موهاى جلوى سرش از شدت خشم به حركت درآمد

فرزندان:

الف) پسران:
1.
قاسم. او پيش از بعثت پيامبر اكرم(ص) تولد يافت. از اين روپيامبر(ص) را ابوالقاسم ناميدند.
2.
عبدالله. اين كودك چون پس از بعثت به دنياآمده بود، وى را «طيّب» و «طاهر» می گفتند.
3.
ابراهيم. او در اواخر سال هشتم هجرى متولد شد و در رجب سال دهم هجرى وفات يافت.
عبدالله و قاسم از خديجه كبرى (س) و ابراهيم از ماريه قبطيه متولد شدند. وهرسهآنان در سنين كودكى از دنيا رفتند.
ب) دختران:
1.
زينب (س). 2. رقيه (س). 3. ام كلثوم (س). 4. فاطمه زهرا (س).
دختران پيامبر اسلام (ص) همگى از حضرت خديجه(س) متولد شدند و تمام فرزندان رسول خدا(ص) جز فاطمه زهرا (س) پيش از رحلت آن حضرت، از دنيا رفته بودند. تنها فرزندى كهاز آن حضرت در زمان رحلتش باقى مانده بود، فاطمه زهرا(س)، آخرين دختر وى بود. اين بانوى مكرّمه، افتخار بانوان عالم، بلكه همه انسان‏ها و مورد تقديس و تكريم فرشتگان عرشى است. همو است كه مادر سبطين و امّ الأئمة المعصومين(ع) است.
گرچه پيامبر اسلام(ص) به تمام خاندان مؤمن خويش علاقه‏ مند بود، اما در ميان همسرانش بيش از همه، به خديجه كبرى (س) و در ميان فرزندانش بيش از همه، به فاطمه زهرا (س) علاقه‏مند بوده و اظهار محبت و لطف مى‏فرمود.

اصحاب و ياران:
پيامبر اسلام(ص) چه در مكّه معظمه و چه در مدينه، داراى اصحاب و ياران باوفايی بود كه برخى از آنان پيش از آن حضرت و برخى ديگر پس از ايشان از دنيا رفتند و تعدادآنان به هزاران نفر مى‏رسد. در اين جا به نام برخى از صحابه مشهور آن حضرت اشاره مى‏شود:

 

 

amirrezajafary بازدید : 59 چهارشنبه 01 آبان 1392 نظرات (0)

امام رضا ( عليه السلام ) در پاسخ كسي كه سوال كرده بود نماز مستحبي نخوانده ام اگر قضاء كنم چه وقت قضاء كنم ؟

نوشتند : هر ساعت از روز يا شب كه خواستيد .

 

 

در دنیا چیزهای کمیاب قیمتی تر و گران بها تر هستند ، و معمولا سخت تر به دست می آیند ، مثلا برای به دست آوردن فلز طلا عمیق ترین معدن ها را حفر میکنند و جستجوهای فراوانی انجام می دهند، و الماس که یک شئ خیلی گران قیمت است در فشار و حرارت بسیار بالایی تشکیل می‌شود، یعنی یک فشار فوق تصور را تحمل می کند و ارزش می یابد .

در دنیای اعمال و رفتار انسان ها اینگونه است ،اعمال روتین و پیش پا افتاده را همگان انجام می دهند اما در خیل انسان ها معمولا کسانی پیش می‌افتند که برای برداشتن قدمی فراتر از دیگران سعی و تلاش زیادی می کنند و در کره سختی ها تاب می آورند و به یک انسان خارق العاده بدل می شوند .

مثل اولیا و انبیاء الهی که در راه خودسازی قدم بر می داشتند علی رغم فشار جامعه عزم خود را جزم می کردند و دست از هدف خود بر نمی داشتند تا خودشان را بسازند و این آدم ها می شدند نور می شدند محور تحول در تاریخ بشر .

در میان اعمال  و عبادات هم یک سری اعمال انجامشان سخت است با مشقت همراه است اما سازندگی دارد ، برکات زیادی به دنبال دارد مثل نماز شب ،که خیلی سخت است از خواب ناز زده و به آن برسیم ، به خاطر همین مشقت در انجامش هم خداوند متعال ثوابی فوق تصور برای آن قرار داده است .

عن ابى عبدالله علیه السلام قال ما من عمل یعمله العبد الا و له ثواب فى القرآن الا صلوه اللیل فان الله لم یبین ثوابها لعظم خطرها عنده فقال : تتجافى جنوبهم عن المضاجع یدعون ربهم خوفا و طمعا و مما رزقناهم ینفقون فلا تعلم نفس ما اخفى لهم من قره اعین جزاء بما کانوا یعملون (ارشاد القلوب ص 316 به نقل بحار ج 87 ص 161)

امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ عملى نیست که بنده انجام دهد مگر اینکه خداوند در قرآن ثوابى براى آن بیان کرده جز نماز شب که ثوابى براى آن مشخص نکرده بواسطه ارزش زیادى که نزد خداوند عزیز داشته لذا در این آیه مى فرماید: از بسترهاى گرم حرکت مى کنند و از روى بیم و امید به دعا مى پردازند و از امکانات خود انفاق مى کنند هیچ کسى نمى داند خداوند چه چیزها براى آنها پنهان کرده که موجب روشنى چشم ایشان مى شود، به پاداش اعمالى که انجام مى دهند.

اما بسیاری از ما خوابمان سنگین است قصد نماز شب که می کنیم نمی توانیم بیدار شویم ،خسته ایم توانش را نداریم و ... آیا راهی هست که به نحوی جبران خسارت از دست دادن ثواب نماز شب شود ؟

‏ عبد اللَّه بن سنان از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده و می گوید: به آن حضرت عرض کردم شخصی که مدت زیادی نمازهای نافله اش ترک شده و مقدار و تعداد آنها را نمی داند، چگونه آنها را قضا کند؟ فرمود: آن قدر نماز نافله به جا آورد تا یقین کند همه نمازهای نافله ای را که به جا نیاورده قضا کرده است

قضای نماز شب

همانگونه که انجام و اداء نافله شب بسیار پسندیده است قضای آن برای کسانی که به هر دلیل نتوانسته اند این عبادت مهم را در وقت خود انجام دهند بسیار نیکو است.

رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: همانا خداوند تبارک و تعالى البته نزد فرشتگان خود مباهات می کند به آن بنده که قضاى نماز شب را در روز انجام‏ دهد، و می فرماید: اى فرشتگان من به بنده من بنگرید که نمازى را که بر او واجب نساخته‏ام قضا می کند، گواه باشید که من البتّه گناهان او را آمرزیدم. [1]‏

بنا بر این همان طور که قضای واجبات بر مکلف واجب است قضاء مستحبات نیز بر مکلف مستحب است .

‏عبد اللَّه بن سنان از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده و می گوید: به آن حضرت عرض کردم شخصی که مدت زیادی  نمازهای نافله اش ترک شده و مقدار و تعداد آنها را نمی داند، چگونه آنها را قضا کند؟ فرمود: آن قدر نماز نافله به جا آورد تا یقین کند همه نمازهای نافله ای را که به جا نیاورده  قضا کرده است … [2]

از آنجا که ترک اعمال و نمازهای مستحبی گناه محسوب نمی شود و عقاب آور نیست ، اگر کسی خواست قضاء آنها را به جا آورد در هر وقتی که بخواهد می تواند این کار را انجام دهد.

نماز

1 - امام رضا (علیه السلام) در پاسخ کسی که سۆال کرده بود نماز مستحبی نخوانده ام اگر بخواهم قضاء کنم چه وقت قضاء کنم ؟ نوشتند:”‌‌ هر ساعت از روز یا شب که خواستید.”‌‌[3]

اما بهتر است که قضای نافله شب گذشته را در شب بعد و قضای نافله روز گذشته را در روز بعد بجا آورد. چنانچه امام صادق (علیه السلام) فرموده اند: اگر نافله روزانه‏ات قضا شد، روز بعد، قضاى آن را بخوان، و اگر نافله شبانه‏ات قضا شد، شب بعد، قضاى آن‏ را بخوان[4].

محمّد بن مسلم مى‏گوید: محضر مبارک امام (علیه السلام) عرض کردم: شخصى بیمار شد و از انجام دادن مستحبّات امتناع نمود و در نتیجه نافله را ترک کرد حکم وى چیست؟

حضرت فرمود: اى محمّد نافله فریضه نیست، اگر خواست آن را قضاء کند البته برایش بهتر است و اگر قضاء هم نکند تکلیفى بر او نیست[5].

البته بهتر و مستحب است که در قضاء مستحبات رعایت ترتیب بشود؛ به این که ترتیب خصوصا در نافله شب اول باید نمازهاى دو رکعتى و در آخر نماز وتر آن را قضا کند. و در قضاء نمازهای وتر هم مستحب است دو رکعت نماز مستحبی بین شان فاصله باشد.

امام باقر (علیه السلام) فرمود: در صورتى که دو یا سه شب و یا بیشتر، نماز وتر خود را نخوانده باشى، باید به ترتیب قضاى آن را بخوانى و بعد از آن که قضاى وتر اول را خواندى، لا اقل دو رکعت نافله بخوان و بعد از دو رکعت، وتر دوم را قضا کن، زیرا نماز وتر باید دنباله نمازهاى دیگر باشد[6].

امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ عملى نیست که بنده انجام دهد مگر اینکه خداوند در قرآن ثوابى براى آن بیان کرده جز نماز شب که ثوابى براى آن مشخص نکرده بواسطه ارزش زیادى که نزد خداوند عزیز داشته لذا در این آیه مى فرماید: از بسترهاى گرم حرکت مى کنند و از روى بیم و امید به دعا مى پردازند و از امکانات خود انفاق مى کنند هیچ کسى نمى داند خداوند چه چیزها براى آنها پنهان کرده که موجب روشنى چشم ایشان مى شود، به پاداش اعمالى که انجام مى دهند

و نیز برید بن معاویه عجلى از امام باقر علیه السّلام روایت كرده كه فرمود: بهترین زمان قضا نماز شب همان ساعتى است كه از تو فوت شده است در آخر شب، و باكى نیست كه آن را در روز قضا كنى و قبل از زوال خورشید (یا فرا رسیدن وقت نماز پیشین). (گلچین صدوق (گزیده من لا یحضره الفقیه) ج‏1 173)

 

امان از غلبه خواب

یكى از شیعیان- كه از صلحاء و نیكان بود- نزد معاویة بن وهب رفته و از خواب سنگین خود شكایت كرد. و به او گفت:

من قصد مى‏كنم كه براى نماز شب برخیزم، ولى خواب بر من غلبه مى‏كند و تا صبح به خواب مى‏روم. چه بسیار اتفاق مى‏افتد كه یک یا دو ماه پى در پى نماز شب خود را قضا مى‏كنم، و آن را در روز بعد به جا مى‏آورم؛ و این عمل بر من سخت است ولى بر این دشوارى صبر و تحمل مى‏كنم.

معاویة بن وهب این خبر را به امام جعفر صادق علیه السّلام رساند.

امام علیه السّلام فرمودند: به خدا سوگند، چشمش روشن باد! به خدا سوگند، چشمش روشن باد.( گلچین صدوق (گزیده من لا یحضره الفقیه) ج‏1 173)

 

پی نوشت ها :

[1] وسائل الشیعة، ج‏4، ص:75 و 76؛ من لا یحضره الفقیه-ترجمه غفارى، ج ‏2، ص 202

[2] وسائل الشیعة، ج‏4، ص: 75-85؛ من لا یحضره الفقیه-ترجمه غفارى، ج‏2، ص: 299

[3] مسند الإمام الرضا علیه السلام، ج‏2، ص178-  180

[4] کلینى‏، کافی، ج 3، ص 451، اسلامیه، تهران، 1362 ش، چاپ دوم‏، باب تقدیم النوافل و تأخیرهاو قضائها و صلاه الضحی؛ بهبودى، محمد باقر، گزیده کافی، ج 2،  ص 366 – 368‏، مرکز انتشارات علمى و فرهنگى، تهران،  1363 ش، چاپ اول‏.

[5] علل الشرائع-ترجمه ذهنى تهرانى، ج‏2، ص: 175 – 177

[6] کافی، ج 3، ص 451، باب تقدیم النوافل و تأخیرهاو قضائها و صلاه الضحی؛ و گزیده کافی، ج 2،  ص 366 –

amirrezajafary بازدید : 50 چهارشنبه 01 آبان 1392 نظرات (0)

 


يک بانو، يک شهر، يک بهشتِ چشم انتظار
بانويي بودند 28 ساله که به فرمان برادر خود به ايران آمدند و ميانه راه، در شهر قم رحلت کردند. مجرد بودند و روايت است بهشت نصيب کسي است که ايشان را زيارت کند.


صدای شیعه:

چرايي ازدواج نکردن دختري که از انسان بهشت مي سازد

بانويي بودند 28 ساله که به فرمان برادر خود به ايران آمدند و ميانه راه، در شهر قم رحلت کردند. مجرد بودند و روايت است بهشت نصيب کسي است که ايشان را زيارت کند. اين مطالب را درباره حضرت فاطمه معصومه (س) مي دانيم اما اغلب برايمان محل سوال است که چرا ايشان مجرد بودند؛ آن هم با عرف و فرهنگ اعراب در آن روزگار و اينکه هيچ کس از اهل پيامبر (ص) به زندگي طبق سنت ايشان نزديک تر نيست. مگر نه اينکه پيامبر (ص) فرمودند ازدواج سنت من است. خيلي ها از چرايي اين قضيه بي اطلاع هستند يا در پاسخ تنها به اين روايت بسنده مي کنند که ايشان شخصيتي والا داشتند و کسي همسنگ ايشان براي ازدواج وجود نداشته است. براي بررسي اين موضوع پاي سخنان حجت الاسلام و المسلمين سيد محمد حسن مخبر، محقق و پژوهشگر حوزه دين؛ فروغ نيلچي زاده، کارشناس ارشد فلسفه و حکمت از مدرسه عالي شهيد مطهري و مريم معين الاسلام، استاد حوزه و دانشگاه و همچنين مولف و محقق در مسائل زنان و مسائل تربيتي و مهدويت نشستيم. همچنين به اين مساله هم پرداخته شد که شهر قم به دليل وجود بارگاه حضرت معصومه (س) داراي عظمت است، يا شرف اين مکان باعث شد که تقدير ايشان دفن شدن در اين شهر باشد.
 

دخترانم بدون اذن رضا (ع) ازدواج نکنند

امام موسي کاظم (ع) در وصيت نامه خود پس از آنکه همه فرزندان خود را به تبعيت از رضا (ع) فرمان مي دهند، مي فرمايند: «هر کدام از آنها اگر بخواهند خواهرش را تزويج کند، بدون اجازه و فرمان رضا (ع) چنين اجازه اي ندارد... هيچ يک از دخترانم را نبايد برادري مادري، سلاطين يا عموهايشان شوهر دهند، مگر با نظر و مشورت رضا (ع)، اگر بدون اجازه او به چنين کاري اقدام کنند، با خدا و رسول خدا (ص) مخالفت ورزيده اند و در سلطنت خدا منازعه نموده اند؛ زيرا او به مصالح قومش در امر ازدواج آگاه تر است. پس هر کسي را او بخواهد، تزويج مي کند و هرکسي را او نخواهد تزويج نمي کند.»
فروغ نيلچي زاده، کارشناس ارشد فلسفه و حکمت از مدرسه عالي شهيد مطهري پس از اشاره به اين فراز وصيت نامه امام موسي کاظم (ع) مي گويد: «برخي براي تبيين اين موضوع عنوان مي کنند که در دوران حکومت بني اميه و بني عباس فشارهاي حکومت روي خانواده پيامبر به قدري زياد است که گاه به ازدواج هاي نامتناسب، براي مصلحت هاي بزرگ تر تن داده مي شود.
ازدواج هاي اجباري يکي از اهرم هاي فشار حکومت ظلم است تا از اندروني خانه اهل بيت و از اسرار و برنامه ها و نوع ساماندهي محبين آنان کاملاً مطلع شوند.
اين کارشناس مسائل خانواده با يادآوري ازدواج امام جواد (ع) با دختر مامون و در نهايت شهادت ايشان به دست او، اضافه مي کند: «وقتي چنين فشاري بر امام جواد (ع) وجود دارد طبيعتاً براي دختران که ويژگي آنها بايد تبعيت باشد، وضع بدتر است و با توجه به حادتر بودن شرايط در زمان امام موسي کاظم (ع)، ايشان چنين تاکيدي را در وصيت نامه خود دارند تا به نوعي جلوي اين اهرام فشار اجتماعي را که خواص از آن آگاه هستند اما از نگاه عوام پنهان است، بگيرند.»

به ايران بيا و هرجا که مردمي ديدي از ولايت بگو

نامه از امام رضا (ع) به خواهر مي رسد که فوراً با اهل بيت به سمت ايران حرکت کن! هر کجا هم مردم تجمع کردند برايشان سخنراني کن و حديث بخوان.
حضرت معصومه (ع) با کارواني از امامزاده ها؛ از نوادگان امام حسن (ع) تا فرزندان امام موسي کاظم (ع) به سمت ايران حرکت مي کنند. مردان زيادي در کاروان هستند اما همه تحت امر بانو فاطمه معصومه (ع)؛ و ايشان کاروانسالار هستند. در تمام مسير هرجا تجمعي بوده احاديثي عمدتاًً با مفهوم ولايتمداري مي خواندند و مردم را با جايگاه امامت آشنا مي کنند.
اين سفر تاريخي و روشنگري ايشان براي مشخص شدن سياست هاي منافقانه مامون و وضعيتي است که امام رضا (ع) در آن قرار دارد. چرا که عوام مي دانند امام رضا (ع) به عنوان ولي عهدي از مدينه خارج مي شوند اما خواص دريافتند که در حقيقت تبعيد است. براي همين امام رضا (ع) مي فرمايند «پشت سر من گريه کنيد زيرا مسافري هستم که اميد بازگشت ندارم.»
مريم معين الاسلام، استاد حوزه و دانشگاه و همچنين مولف و محقق در مسائل زنان و مسائل تربيتي و مهدويت هم با اشاره به روايت امام صادق (ع) که مي فرمايند «به زودي دختري از نسل ما متولد و در قم دفن مي شود»، به ما مي گويد: «سفر و رحلت ايشان، از جريانات قطعي تاريخ و سفر و رخدادها از ماموريت هاي بزرگي بوده که حضرت فاطمه معصومه (س) آن را به عهده داشتند.
ايشان دقيقاً فردي سياسي و آگاه به مسائل روز زمان بودند و طبق نامه اي که امام رضا (ع) به ايشان نوشتند، اين ماموريت را داشتند که از مدينه به سرعت به سمت ايران حرکت کنند. در نتيجه ايشان نمي توانستند زندگي معمولي داشته و ازدواج کنند و کاري به اوضاع و احوال مسائل روز نداشته باشند چرا که زندگي سياسي و شرايط ايشان با توجه به ماموريت بزرگي که داشتند خيلي براي ازدواج فراهم نبوده است.»

amirrezajafary بازدید : 52 چهارشنبه 01 آبان 1392 نظرات (0)

 


زيارتش بهانه نمى خواهد!
جذبه محبت کريمه، امان فکر کردن به غير را از تو گرفته است. هنوز نگاهت خيره به گنبد است و «گلدسته ها» که آواى «ربنا» از قنوتشان جارى است.


صدای شیعه: سرت را به شيشه پنجره تکيه داده اى. ماشين از پليس راه مى گذرد و هر لحظه به شهر نزديک تر مى شود، دلت بهانه مى گرفت، هواى او را کرده بود که پا در سفر گذاشتى از لحظه اى که ساک را بسته اى و راه افتاده اى هر لحظه بى تابتر شده اى از بلنداى جاده به شهر خيره مى شوى نگاهت از روى ساختمان ها مى گذرد. چشمان تشنه ات در التهاب عطش مى سوزند. چيزى را مى کاوند که خود نمى دانى، دلت گواهى روشنى مى دهد. در تابش نور آفتاب تشعشع خيره کننده «گنبد طلايى» حرمش چشمانت را به آتش مى کشد. نگاه تشنه ات بر روى گنبد قفل مى شود، مى ماند. گويى به آنچه مى طلبيده رسيده است...
 

مطاف ملائکه الله
جذبه محبت کريمه، امان فکر کردن به غير را از تو گرفته است. هنوز نگاهت خيره به گنبد است و «گلدسته ها» که آواى «ربنا» از قنوتشان جارى است. توان ايستادن ندارى، تا لحظه اى ديگر بر دروازه حرمش خواهى بود.

بيقرار، بيخود از خود، دل هواى پرواز مى کند، بى تاب از ماندن. چششم ها بهانه باريدن مى گيرند. زبان زمزمه نيايش پيدا مى کند و دست هايت تشنه قنوت دعا مى شوند. ضرباهنگ قلبت با پايت درهم مى آميزد, کسى تو را به خود مى خواند...
 

اذن دخول
بر آستان درکه پا مى گذارى بى اختيار دلت مى لرزد. حس مى کنى در دريايى از نور غوطه ور شده اى. «صحن و سراى» با صفايش روح تو را سرشار از لطافت و مهر مى کند. نگاهت از لابه لاى گلدسته ها مى گذرد.
نسيم هر لحظه بر «پرچم سبز» گنبد طلايى اش بوسه مى زند.«کبوتران حرم» اين ساکنان هميشگى دسته دسته بر گرد حرم طواف مى کنند و به او سلام مى دهند. دست بر سينه مى گذارى، صداى هق هق قلبت را مى شنوى. چشمانت خلسه خود پر چشم سبز را زيارت مى کنند و بى اختيار اشک ورود به حرمش را از خدا و پيامبر و ملائکه الله و خود کريمه مى طلبى،چرا که ورود به اين مکان مقدس بى اجازه نشايد.
ديگر تاب ايستادن ندارى، وارد مى شوى و خود را در جارى آب حرمش تطهير مى کنى...

amirrezajafary بازدید : 55 چهارشنبه 01 آبان 1392 نظرات (0)

 


کرامتی چند از امام جواد(ع)
مصادف با شهادت نهمین اختر آسمان امامت و ولایت حضرت امام جواد سلام الله علیه.
 


صدای شیعه: در این روز در سال 220 ه ق امام جواد علیه السلام به دستور معتصم عباسی و با همدستی همسرش ام فضل، به شهادت رسید.

 وی در هنگام شهادت از سن مبارکشان 25 سال و سه ماه و 12 روز گذشته بود[کافی ج 1 ص 492]

 

بعد از شهادت حضرت رضا علیه السلام، مامون جواد الائمه سلام الله علیه را به بغداد طلبید و دخترش ام الفضل را به آن حضرت تزویج نمود. پس از مدتی که آن حضرت از سوء معاشرت مأمون بسیار ناراحت بودند برای حج به مکه تشریف بردند. سپس به مدینه رفتند و در آنجا بودند تا مأمون به درک واصل شد و معتصم برادر او به حکومت رسیده و به عنوان خلیفه مسلمانان معرفی شد.

 

معتصم حسادت خاصی نسبت به آن حضرت داشت، و آن امام معصوم سلام الله علیه را به همراه ام الفضل به بغداد احضار کرد. آن حضرت در حضور اکابر شیعه و ثقات اصحاب خود در مدینه امام هادی سلام الله علیه را امام بعد از خود معرفی کردند و ودایع امامت را تسلیم ایشان نمودند و در 28 محرم سال 220 ه ق وارد بغداد شدند[ارشاد ج 2 ص 295]

amirrezajafary بازدید : 55 چهارشنبه 01 آبان 1392 نظرات (0)

 


عرفان به هیأت مى‌رود!
یکی از آسیب‌پذیرترین محافل مذهبی، در مواجهه باعرفان‌های بدلی و تفکرات خرافی و دروغین، هیأت‌ها هستند که در معرض دکان‌بازی عارف‌نماها قرار دارند.
 



صدای شیعه:

چه چیزهایی باعث می‌شود عرفان ساختگی، پلاستیکی، بدلی و پوشالی، راه گم کرده و سراغ جوانان مذهبی بیاید؟ و به هیأت‌ها سرک بکشد؟ به نظر می‌رسد آسیب‌هایی دراین میان وجود دارد که روزنه را برای ورود جنس تقلبی باز کرده است. چند نمونه از این آسیب‌ها را مرور می‌کنیم:

1. مریدپروری و تکروی

منظور از مریدپروری این است که در جریان تربیت دینی، افراد چنان تربیت شوند که مربی را به چشم مراد خویش ببینند، به این معنا که وی را ورای سؤال قرار دهند و حق را از او اخذ کنند و این شأن را که مخصوص خدای متعال و پیشوایان دین (پیامبر اسلام و اهل‌بیت معصوم آن حضرت) است، بدون دلیل به افراد دیگر تسّری دهند. تکروی، نفی هرگونه اقتدا به دیگران، به منزله پیشرو، و خود، گونه‌ای از آنارشیسم دینی است. تکروی نیز آسیب‌زاست؛ زیرا افراد را در حد خودشان محدود و از مزایای وجودی دیگران محروم می‌کند. مریدپروری به تکروی می‌انجامد و تکروی سرانجام از مریدپروری سربرمی‌آورد.1

تعداد صفحات : 54

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    مطالب سایت درچه سطحی مشاهده نمودید؟
    سایت های کاربردی

    leader.jpg
    drrohani.jpg
    majlis.png
    ghgh.png
    http://www.8pic.ir/images/82086723376344085293.png
    images54.jpeg
    5445.jpeg
    http://www.8pic.ir/images/32420978701375817097.jpeg
    آمار سایت
  • کل مطالب : 426
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 41
  • آی پی دیروز : 142
  • بازدید امروز : 43
  • باردید دیروز : 157
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 200
  • بازدید ماه : 482
  • بازدید سال : 4,607
  • بازدید کلی : 61,843