سماللهالرحمنالرحیم
خب، طبق معمول، دیدار شما جوانان عزیز براى من بسیار شیرین، بسیار الهامبخش و غالباً زمینهى اقدام و عملِ در سیاستها و برنامهریزىها است. آن چیزهایى هم كه دوستان در سخنرانىهایشان گفتند، غالباً مطالب پُر مغز و قابل توجّهى بود؛ من امروز یادداشت نكردم، چون تصمیم داشتم كه نوشتهها را یكى یكى بگیرم. انشاءالله در دفتر ما - دوستان میشنوند حالا از من، همین حالا میگویم - پیشنهادها را جمع كنند، تفكیك كنند؛ بعضى براى خود ما لازم است كه مورد توجّه قرار بگیرد و انشاءالله به آنها توجّه میشود، بعضى هم بایستى به دستگاههاى گوناگون تذكّر داده بشود، یا ابلاغ بشود، یا پیشنهاد بشود. برخى از نكات هم دوستان گفتند كه توضیح لازم دارد، یعنى براى من نكته روشن نشد. حالا مثلاً یكى از دوستان اشاره كردند كه نقشهى دانش تهیه بشود؛(۲) من نفهمیدم كه آیا غیر از نقشهى جامع علمى - كه مدّتها روى آن كار شده و سند آن تهیّه شده و ابلاغ شده - چیز دیگرى مورد نظر است؟ كه اگر این است، خب باید توضیح بدهند. دوستان، ممكن است مواردى لازم باشد توضیح بدهند، كه شاید حالا از طرف دفتر ما سئوال بشود و پاسخ بگیرند.
شماها نخبگان عزیز، چه شما كه اینجا حضور دارید، چه نخبگان بىشمارى كه بحمدالله در سرتاسر كشور هستند و به هر دلیلى حالا در این جلسه حضور ندارند، در هر رشتهاى كه تحصیل میكنید و تحقیق میكنید و كار میكنید - چه علوم انسانى، چه علوم فنّى، چه علوم پایه، چه علوم پزشكى و علوم مربوط به سلامت، و هر بخش دیگرى كه مشغول كار هستید - همهتان در واقع مهندسان پیشرفت آیندهى كشورید؛ شما هستید كه دارید آیندهى كشورتان و آیندهى ایران عزیز را طرّاحى میكنید و انشاءالله اگر با عزمِ جزم و همّت والا و عملِ پیگیر این را دنبال بكنید، به نتیجه خواهید رساند و ایرانِ آینده را شماها خواهید ساخت. نكتهاى كه من میتوانم به شما عرض بكنم این است كه بدانید: سیاست "پیشرفت علمى با شتاب بالا" یك سیاست بنیادى براى نظام است؛ مجموعهى مغز متفكّر دستگاه كشور به این نتیجه رسیده است كه گذر از دشوارىها، عبور از خطرگاهها و لغزشگاهها در ایران اسلامى، اگر به دو سه ركن و مقدّمه نیاز داشته باشد، یكى، پیشرفت علمى است؛ این یك سیاست بنیادى است، از حدود ده دوازده سال پیش این سیاست دارد دنبال میشود؛ دولتهاى مختلف، مسئولان گوناگون، عناصر ذىربط، خود جوانها و نخبهها، در این زمینهها كار كردند، تلاش كردند و بحمدالله امروز محصول كار را كه انسان نگاه میكند، امیدوار میشود. من بارها این را به جوانها گفتهام، به مسئولین هم گفتهام، به شما هم حالا عرض میكنم: قطعاً نیروى جوان كشور ما، نیروى انسانى كشور ما، نخبگان كشور ما، قادرند به قلّههاى پیشرفت همهجانبه، كشورشان و ملّتشان را برسانند؛ این توانایى در شما هست. این را ما قبلاً - از دیگران و براساس تجربههاى دیگران - میگفتیم، بتدریج براى خود ما هم تجربه شد. من بارها گفتهام: امروز هر كار علمى و فنّاورى در كشور كه زیرساخت آن وجود داشته باشد، از دستِ كنندهى ایرانى، جوان ایرانى، و نخبهى ایرانى بر مىآید؛ هیچ چیزى وجود ندارد كه ما بگوییم استعداد ایرانى و نخبهى ایرانى قادر به ایجاد آن، تولید آن، ساخت آن نباشد؛ مگر اینكه زیرساخت آن در كشور وجود نداشته باشد كه باید آن زیرساخت را ایجاد كرد. وضع و سطح استعداد كشور ما یك چنین سطحى است. پیشرفت واقعى كشور هم جز با پیشرفت علم امكانپذیر نیست؛ علّتِ اینكه گفتیم گفتمان اصلى و سیاست اصلى این است، این است. پیشرفت واقعى جز با پیشرفت علم فراهم نخواهد شد.
بعضى از كشورها ممكن است تولیدات زیرزمینىِ خودشان را، نفت خودشان را، بشكههاى نفت را، منتقل كنند به صاحبان ثروت و علم در دنیا، محصولات آنها را بخرند، یك ظاهرِ پیشرفتى هم ممكن است بهوجود بیاید امّا این پیشرفت نیست؛ پیشرفت آنوقتى است كه "درونزا" باشد، آنوقتى است كه متّكى به استعداد درونى یك ملّت باشد. وزن و اعتبار كشورها و دولتها و ملّتها هم وابستهى به همین درونزایى است. اگر چنانچه از درون، یك حركتى، جهشى، رشدى بهوجود آمد، به یك كشور، به یك ملّت، وزن میدهد، اعتبار میدهد، ارزش میدهد، ابّهت میدهد؛ امّا اگر چنانچه از درون نبود، دیگران آمدند، [اعتبار به دست نمىآید]. خب، در زمان رژیم طاغوت خودِ فرنگىها و غربىها آماده بودند كه برخى از كارهاى مربوط به فنّاورى هستهاى را در كشور انجام بدهند؛ قرارداد مىبستند. فرض بفرمایید حالا نیروگاه بوشهر را كه ما با این همه زحمت بعد از سالها به دست آوردیم، بنا بود آلمانها بسازند - [كه] پولش را هم گرفتند، بالا هم كشیدند، جوابى هم ندادند بعد از انقلاب - خب، فرض كنید یك نیروگاه هستهاى هم فلان كشور غربى بیاید اینجا، خودش بسازد، خودش اداره كند، از برقش ما استفاده كنیم. این هیچ وزانتى براى یك ملّت محسوب نمیشود؛ هیچ ارزشى به حساب نمىآید. آن وقتى اعتبار و وزانت براى یك كشور بهوجود مىآید كه خودش توانایى از خود بُروز بدهد. این توانایى وقتى در شما پیدا شد، آنوقت میتوانید در شرایط برابر، از توانایىهاى دیگران هم استفاده كنید، همچنانكه آنها از توانایىهاى شما استفاده خواهند كرد. درست گفتند یكى از دوستان،(۳) بدیهى است كه یك كشور همهى فصول و سطوح مورد نیازِ در مسائل علمى و فنّاورى را نمیتواند خودش تهیّه كند، باید از دیگران هم بگیرد؛ امّا این گرفتن از دیگران به صورت دست دراز كردن به سوى دیگران نیست؛ به صورت معاملهى برابر و پایاپاى [است]؛ علم میدهید، علم میگیرید؛ فنّاورى میدهید، فنّاورى میگیرید؛ احترامتان هم در دنیا محفوظ است. این لازم است.
من به شما جوانهاى عزیز كه فرزندان انقلابید و فرزندان نظام اسلامى هستید، این را هم بگویم: دشمنىِ جبههاى كه امروز در مقابل ایران اسلامى قرار گرفته و دشمنى میكند، متمركز روى همین نقطهى قدرتمند شدن ایران است؛ نمیخواهند این اتّفاق بیفتد. این نگاه كلان را باید در همهى حوادث و قضایا - قضایاى سیاسى، قضایاى اقتصادى، قضایاى گوناگون بینالمللى و منطقهاى كه مربوط به كشورتان است - همواره در نظر داشته باشید، فراموش نكنید. یك جبههى سیاسى پرقدرتى امروز در دنیا وجود دارد كه نمیخواهد ایران اسلامى تبدیل بشود به یك كشور قدرتمند، به یك ملّت قدرتمند؛ از اوّل انقلاب هم همینجور بود. من این را براى شما نقل بكنم: در سال ۵۷ كه انقلاب اسلامى در ایران بهوجود آمد و آن غوغاى عظیم را در دنیا به راه انداخت، یك عدّه از نخبگان درجهى یك سیاسى غرب - مثل كیسینجر، مثل هانتینگتون، مثل ژوزف ناى، این چهرههاى برجستهى نخبهى سیاسى آمریكا و اروپا - یك سلسله مقالاتى را در همان اوائل انقلاب، در طول یك مدّتى منتشر كردند؛ مضمون این مقالات و این نوشتهها هشدار به دستگاه سیاسى غرب - به نظام سیاسى غرب، دولتهاى غربى - بود؛ به آنها هشدار میدادند، میگفتند، این انقلابى كه در ایران اتّفاق افتاده، به معناى تغییر یك هیئت حاكمه و جابهجایى هیئتهاى حاكمه فقط نیست، این به معناى ظهور یك قدرت جدیدى است در منطقهى به قول آنها خاورمیانه - كه بنده این تعبیر را بههیچوجه دوست ندارم - و به قول ما در منطقهى غرب آسیا؛ یك قدرت جدیدى دارد ظهور میكند كه ممكن است از لحاظ تكنولوژى و علم به پاى قدرتهاى غربى نرسد، امّا از لحاظ نفوذ سیاسى و قدرت تصرّف در فضاى پیرامونى خود، از قدرتهاى غربى یا بالاتر است یا هموزن آنها است و براى آنها چالش ایجاد خواهد كرد. این را آنها آن روز هشدار دادند، اعلام خطر كردند. این به معناى این است [كه] از نظر آنها بُروز و ظهور یك چنین قدرتى به معناى این بود كه بساط نفوذ غرب در این منطقهى حسّاس و ثروتمند و بسیار مهمّ استراتژیكى، این نقطهى وصل سه قارّه به یكدیگر و مركز نفت و مركز ثروت و مركز كانىهاى مهمّ مورد نیاز بشر، كه غرب اصرار داشته است همیشه بر اینجا تسلّط داشته باشد - تسلّط سیاسى، تسلّط اقتصادى و طبعاً تسلّط فرهنگى - از دست غرب خارج خواهد شد یا لااقل تسلّطشان دچار تزلزل خواهد شد؛ این را آن روز حدس زدند و البتّه درست فهمیدند. امروز بعد از گذشت بیش از سه دهه، بتدریج آن كابوسى كه آنها میدیدند، به واقعیّت تبدیل شده، یعنى یك قدرت بزرگِ ملّىِ منطقهاى سربرآورده كه فشارهاى گوناگون اقتصادى و امنیّتى و سیاسى و روانى و تبلیغاتى نتوانسته او را از پا بیندازد؛ و بعكس، او توانسته روى ملّتهاى منطقه اثر بگذارد، توانسته فرهنگ عمومى اسلامى را تثبیت كند، منتشر كند، ملّتهاى منطقه را با هویّت كند، احساس هویّت كنند.
این حوادثى كه دو سال پیش در منطقهى ما پیش آمد، حوادث بسیار مهمّى بود؛ مىبینید غربىها چه عكسالعملى در مقابل آن نشان دادند. حوادث مصر، حوادث منطقهى شمال آفریقا، حوادث این طرف، حوادث بسیار مهمّى بود؛ این بیدار شدن ملّتها با دستخالى، ایستادن در مقابل تحقیرى كه غرب و بخصوص آمریكا به وسیلهى عُمّال خودشان بر آنها تحمیل كرده بودند، حادثهى بسیار بزرگى بود؛ البتّه تمام نشده؛ خیال میكنند كه آن را سركوب كردند، به نظر ما سركوب نشده؛ یك پیچ تاریخى بود كه منطقه در حال عبور از این پیچ تاریخى است؛ هنوز سرنوشت آن نهایى نشده؛ خود غربىها هم میدانند، در تفسیرهاى آنها هم همین هست؛ هنوز نگرانند، نمیدانند در منطقه چه دارد میگذرد. این به بركت قیام ملّت ایران و تشكیل نظام جمهورى اسلامى و به بركت انقلاب اسلامى بود كه بشارتدهندهى ظهور یك قدرت ملّىِ عمیقِ مؤمنِ پابرجاىِ بااستعدادِ روبهرشد و اعتلا - یك چنین قدرتى - بود.
خب حالا شماها - مجموعهى نخبگان در سرتاسر كشور، در هر رشتهاى از رشتههاى علم و فنّاورى و پیش از اینها تحقیق، در واقع شمارگان باارزشى از افراد تشكیل دهندهى این مجموعهى عظیمى هستند كه دارد این رسالت تاریخى را انجام میدهد - امروز در نوبت خودتان شانههایتان را دادهاید زیر بار یك چنین حادثهى عظیمى. مهم این است كه حركت شما از دَور نیفتد، مهم این است كه سكته و وقفهاى در وسط بهوجود نیاید. در همهى حركات مهمّ اجتماعى و سیاسى و نظامى همین است؛ وقتى یك حركتى شروع شد، وقتى یك كار بزرگ و عظیمِ بلندمدّتى آغاز شد، نباید گذاشت در وسط آن وقفه بهوجود بیاید. ما در دوران دفاع مقدّس هم در صحنههاى جنگ و درگیرىهاى نظامى، همین را بالعیان میدیدیم؛ وقتى یك حركتى شروع میشد، اگر از دَور نمىافتاد آن حركت، به پیروزى میرسید؛ [امّا] اگر در وسط راه، عزمها سست میشد، تردید بهوجود مىآمد، تنبلى عارض میشد و كار از دَور مىافتاد، ناكامى به دنبالش بود. نباید بگذارید این حركت علمىِ پرشتاب از دَور بیفتد.
البتّه مخاطب من، همهى اطراف قضیّهاند؛ هم شما جوانهاى عزیز كه دارید كار میكنید، علم مىآموزید، تحقیق میكنید، خودتان را از درون پرورش میدهید و احیاناً كارهاى برجسته و جالبى هم از شما سرمیزند - كه همین حرفهایى كه اینجا زدید، جزو همان كارها است؛ كار فقط كار فیزیكى نیست؛ ارائه كردن فكر، ارائه كردن نظر، تلاش كردن براى رسیدن به نظرات برتر، جزو بافضیلتترین كارها است؛ البتّه باید در حدّ ذهنیّت متوقّف نماند - مخاطبید، هم دستگاههاى مختلف؛ وزارت علوم، وزارت بهداشت درمان، و معاونت علمى.
این معاونت علمى رئیسجمهور، بخش بسیار مهمّى است، كار بسیار حسّاسى است - این معاونت با اصرار بنده، با دنبالگیرى بنده در چندین سال قبل بهوجود آمد - بعد هم بنیاد نخبگان. كسانى هم [كه بودند] واقعاً خدمت كردند؛ خانم سلطانخواه، آقاى واعظزاده، امروز هم آقاى ستّارى - كه خب ایشان فرزند شهید هم هستند -(۴) مسئول این معاونت مهم و این بنیاد مهمّند. توصیهى من به مسئولین معاونت علمى و بنیاد نخبگان این است كه كار را باید دنبال كنید؛ كارها را از صفر شروع نكنید؛ كارهاى برجستهاى انجام گرفته، براساس آن كارها پیش بروید؛ سعى كنید خلأها را پیدا كنید، نقایص و ضعفها را پیدا كنید، آنها را جبران كنید؛ قوّتها را، نقاط قوّت را از دست ندهید. به نظر من مهمترین كارى كه این دو وزارت و این معاونت مهم میتوانند انجام بدهند، این است كه باید همّت خود را صرف كنند براى زمینهسازىِ نوآورى علمى؛ نوآورى مهم است. این جریان نوآورى نباید متوقّف بشود؛ هر قدمى باید به دنبال خود، قدم بعدى را پیش بیاورد. براى اینكه ما بتوانیم جریان نوآورى را در كشور حفظ كنیم، یك رصد دائمى لازم است؛ دائم بایستى همین مسئولین محترمى كه در معاونت علمى حضور دارند، این جریان علمى در كشور را رصد كنند؛ ببینند گرهها كجا است، گیرهاى كار كجا است، مشكلات كجا است، ناهماهنگىها كجا است، آنها را برطرف كنند. شوراى عالى انقلاب فرهنگى كه البتّه به این مسائل در حدّ وظایف و مسئولیّتهاى خودش میپردازد مهم است، بخش معاونت علمى هم كه یك مجموعهى ستادى است براى هماهنگ كردن دستگاهها، و خود دستگاههاى علمى كشور یعنى این دو وزارت، و پژوهشكدهها و پژوهشگاهها و مراكز گوناگون علم و فنّاورى كه مجریان كار هستند، اینها باید همه هماهنگ عمل بكنند؛ ناهماهنگىها بایستى از بین برود.
البتّه رشد علمىِ ما امروز در مقیاس منطقه و در مقیاس جهانى خیلى خوب است. عدد مطلقِ رشد ما خوب است، شتاب رشد ما هم بسیار خوب است، یعنى شتاب پیشرفت خیلى بالا است؛ لكن این ملاك نیست؛ یعنى این شتاب باید محفوظ بماند. وجود شتاب رشد علمى به معناى این نیست كه ما به هدف رسیدیم یا حتّى به هدف نزدیك شدهایم؛ چون ما خیلى عقب بودیم. دنیا هم كه منتظر نمیمانَد كه ما پیش برویم، او تماشا كند؛ دنیا هم دارد دائماً پیش میرود؛ البتّه شتاب ما بیشتر است، ما باید این شتاب را حفظ كنیم. اگر این شتاب رشد علمى حفظ شد، این امید وجود دارد كه ما برسیم به قلّهها، برسیم به خطوط مقدّم؛ و همانطور كه بارها عرض كردم، كشور ما و مراكز علمى ما براى دنیا مرجع علمى بشوند. این باید اتّفاق بیفتد و انشاءالله این كار خواهد شد. البتّه بنده تصوّر نمیكنم كه حالا این كار در ظرف پنج سال و ده سال و پانزده سال انجام بگیرد؛ نه، من چند سال پیش گفتم شما پنجاه سال دیگر، چهل سال دیگر این آینده را تصویر كنید كه در دنیا هر كسى بخواهد به یافتههاى تازهى علمى دست پیدا كند، مجبور بشود زبان فارسى یاد بگیرد؛ همّت را این قرار بدهید. كارى كنید كه در دنیا دیگران محتاج دانش شما باشند، مجبور باشند زبان شما را یاد بگیرند تا به دانش شما دست پیدا كنند؛ این كار هم ممكن است؛ این كار ممكن است.
مرحوم دكتر چمران - شهید چمران - یك نخبهى علمى بود؛ حالا او مشهور شده به جنگ و شهادت و تفنگ و مانند این چیزها، لكن یك نخبهى علمىِ برجسته بود؛ در یكى از دانشگاههاى برجستهى آمریكا هم درس میخواند كه بعد رها كرد و آمد، و در لبنان و بعد هم در كشور خودش مشغول جهاد شد. او به من میگفت كه در دانشگاههاى آمریكا - و بخصوص و از جمله در همان دانشگاهى كه ایشان تحصیل میكرد - برجستههاى درجهى یك، معدود بودند و ایرانىها در بین آنها بیشتر از همه بودند. ایرانىها از متوسّط استعداد جهانى بالاترند؛ این را ما از افراد دیگر هم مكرّر شنیدهایم؛ عرض كردم حالا هم كه تجربهها این را نشان میدهد.
نكتهاى كه من از اوّل روى آن تكیه كردم و هنوز هم به طور كامل تحقّق پیدا نكرده، مسئلهى پیوند علم و صنعت، دانشگاه و صنعت، مراكز تحقیقى و صنعت است؛ كه خب البتّه الان چند سال است كه من میبینم این در زبان دانشجوها و نخبهها و مسئولین هم میچرخد. این نكتهى بسیار مهمّى است. ما یك مجموعهى علمى داریم اینجا، یك مجموعهى صنعتى داریم اینجا؛ صنعتىهاى ما تشنهى دست یافتن به پیشرفتهاى علمى و تحقیقات دانشگاهها و مراكز علمى ما هستند؛ دستگاههاى علمى ما هم براى اینكه مثل این چشمههاى جوشان، جوشش آنها ادامه پیدا كند و جریان پیدا كند، احتیاج به بازار مصرفكنندهى علم خودشان دارند؛ بین اینها رابطهى منطقى و كامل وجود ندارد. اگر ما بتوانیم این رابطهى صنعت و دانشگاه را، صنعت و مراكز تحقیق را، یا به معناى عام، صنعت و علم را بهصورت كامل برگزار كنیم، نتیجه به این صورت خواهد بود كه هم دستگاههاى صنعتى ما رشد پیدا خواهند كرد - در حلّ مسائل خودشان مراجعهى به دانشگاهها خواهند كرد، مسائل خودشان را حل خواهند كرد و از پیشرفتهاى علمى آنها در كار صنعتى خودشان استفاده خواهند كرد - هم دانشگاههاى ما جریان پیدا خواهند كرد؛ مثل سدّى كه بهوجود آمده، امّا شبكههاى آبیارى نداشته باشد؛ خب، این سد فایدهاى ندارد. نیمى از كار سد این است كه ما دیواره درست كنیم و آب پشت آن جمع كنیم، نیمِ عمده این است كه ما شبكههاى آبیارى بهوجود بیاوریم تا آب این سد بتواند به نقاط مورد نیاز و به نقاط تشنه و زمینهاى تشنه برسد؛ این باید انجام بگیرد. البتّه، هم شركتها و كارخانهها بایستى بیش از گذشته به مراكز علمى رجوع كنند، هم مراكز علمى باید خودشان را بیش از گذشته آماده كنند. باید هر سال شاهد صدها پروژهى تحقیقاتىِ سفارش شده - البتّه سفارشهاى داخلى - در دانشگاهها و مراكز علمى باشیم. امروز هم یكى از نقاطى كه به نظر من خیلى نقطهى ضعف است - خیلى از جوانها و اساتید و مانند اینها هم گاهى میگویند - كار علمى به دنبال سفارش خارجى [است]، كارى نیست كه كشور به آن احتیاج دارد؛ نمیخواهم من به طور كلّى منع كنم، امّا اینكه شما اینجا بنشینید كار علمى و تحقیقاتى بكنید براى نیازى كه فلان دستگاه علمى دنیا یا فنّاورى دنیا پیدا كرده و با قیمت ارزان این را از شما میگیرد، این هنر نیست؛ باید نگاه كنید ببینید نیاز داخلى چیست، این كار تحقیقاتى شما - بخصوص در مقطع دكترى و مقاطع بالا - به درد كجاى كشور میخورد، كدام خلأ را در داخل كشور پر میكند.
بنابراین یك مسابقهى جدّىِ بزرگ در نوآورى - یك مسابقهى به معناى حقیقى كلمه، چه در علوم، چه در فنّاورى - باید واقعاً به وجود بیاید. در این پایاننامهها - بخصوص مقطع دكترى - یكى از چیزهایى كه به طور قطع باید مورد توجّه باشد، نكتهى نوآورى است؛ نشان داده بشود كه نوآورى در اینجا كجا است؛ و این ملاك ارزیابى باشد، ملاك امتیازدهى بشود. بنیاد ملّى نخبگان باید با جدّیّت كار كند، محیط نشاط علمى فراهم بشود؛ اگر این شد، متخصّص ایرانىِ ساكن خارج هم شوق پیدا میكند بیاید؛ جوانِ با استعداد ایرانى هم شوق پیدا میكند كه در خانه و كاشانهى خود بماند و براى خدمت به كشورش كار بكند.
یك نكتهى اساسى و مهمّى هم در اینجا وجود دارد و آن نكتهى تقوا و پرهیزگارى است. جامعهى نخبگانىِ ما - دخترها، پسرها، جوانها عموماً؛ اساتید آنها - در سایهى تقوا و پرهیزگارى و پاكدامنى و توجّه به خدا توانایىهایشان مضاعف خواهد شد، توانایىهایشان مضاعف خواهد شد، پیشرفتهایشان آسان خواهد شد. شماها یكى از بزرگترین امتیازاتى كه دارید، صفاى جوانى است؛ این چیزى است كه همیشه با انسان نمیماند. در دوران جوانى صفا و نورانیّتى وجود دارد كه جلب رحمت الهى را براى انسان آسان میكند؛ و اگر خداى متعال راه را براى انسان آسان كند - فَسَنُیَسِّرُهُ لِلیُسرى -(۵) براى آسان شدن كار و هموار شدن كار به انسان كمك كند و مقدّمه را فراهم بكند، انسان خیلى راحتتر به اهداف دست پیدا خواهد كرد. تقوا و پاكدامنى و ایمان و صفا و نورانیّتى را كه در شما هست - كه زمینهى معنویّت است - قدر بدانید و از خداى متعال بخواهید كه به شما كمك كند و به كشورتان كمك كند، انشاءالله بتوانیم به نقطههاى مورد آرزو براى كشور و ملّتمان برسیم. بنده هم كه همهى شماها را همیشه انشاءالله دعا خواهم كرد، كمااینكه تا حالا هم دعا میكردم.
والسّلام علیكم و رحمةالله و بركاته
۱) این همایش از ۱۶ تا ۱۸ مهر ماه سال جارى برگزار شد.
۲) پیشنهاد آقاى محمّدحسین نورانیان (از دانشگاه خواجه نصیر) در خصوص ایجاد اَبَرسامانهى نقشهى دانش۳) پیشنهاد آقاى على رجبپور (عضو هیئت علمى دانشگاه امام خمینى(ره) قزوین): توجّه به اینكه در دنیاى امروز یك كشور نمیتواند در تمام زمینههاى فنّاورى سرآمد باشد؛ ما باید با توجّه به مزایاى بالفعل و بالقوّهى خود و با نگاه به موقعیّتهایى كه در بازارهاى جهانى داریم، چند زمینهى مهم را كه میتوانیم در آنها سرمایهگذارى كنیم مشخص كرده تا در سالهاى آتى در آنها سرآمد شویم كه این مطالب در نقشهى جامع علمى كشور هم بخوبى تبیین شده و مدیران اجرایى باید به حركت در این مسیر اهتمام بورزند.
۴) دكتر سورنا ستّارى، فرزند سرلشكر خلبان شهید منصور ستّارى